
مرد یا نامردی که اشتباهی به او دلگرم شدیم!
در قلب وین، جایی که رود دانوب با پیچ و خمهایش از میان شهری با تاریخی غنی میگذرد، مردی با موهای جوگندمی و ظاهری آرام، اما تأثیری جهانی، یکی از حساسترین مسئولیتهای جهان را برعهده دارد. رافائل ماریانو گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، به شخصیتی کلیدی در دادوگرفتهای پیچیده دیپلماسی بینالمللی تبدیل شده است.
به گزارش روز نو شاید بسیاری از مردم جهان نام گروسی را نشنیده باشند، شاید اگر در خیابان از کنار او رد شوند، حتی او را نشناسند، اما برای مردم ایران که اینروزها همچنان در تبوتاب جنگ ۱۲ روزهاند، بهویژه پس از بمباران تاسیاست هستهای ایران در فردو و نطنز، گروسی چهره نامآشنایی است.
نام او بارها در زمینه برنامه هستهای ایران و تنشهای اخیر با اسرائیل بر زبانها جاری شده است. جامعه جهانی او را نگهبان ایمنی هستهای میداند، فردی که قرار است میانجی صلح از طریق شفافیت هستهای باشد، اما برای برخی دیگر از جمله مقامات جمهوری اسلامی، چهرهای جنجالی است که در تیررس رقابتهای ژئوپلیتیکی گرفتار شده است.
از بوئنوس آیرس تا وین؛ تولد یک دیپلمات چندزبانه
رافائل گروسی کیست و چگونه یک دیپلمات آرژانتینی به رهبری نهاد جهانی نظارت بر فعالیتهای هستهای رسید؟ گروسی نهم بهمن ۱۳۳۹ در بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین به دنیا آمد. او فرزند پدری موسیقیدان و مادری استاد ادبیات بود. گروسی در دانشگاه کاتولیک پاپی آرژانتین تحصیل کرد و مدرک علوم سیاسی گرفت و سپس در مؤسسه مطالعات بینالمللی و توسعه در ژنو، تحصیلات خود را در روابط بینالملل ادامه داد.
این مسیر تحصیلی، پایهای محکم برای حرفهای فراهم کرد که دیپلماسی، تخصص فنی و تعهد به امنیت جهانی را درهم آمیخت. مسیر گروسی سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مسیری مستقیم نبود. او کار خود را در وزارت امور خارجه آرژانتین آغاز کرد و با مأموریتهای دیپلماتیک در اروپا و خاورمیانه کوشید تجربه خود را در زمینه روابط بینالملل بیفزاید. در دهه ۱۹۹۰، در سفارت آرژانتین در بلژیک و سپس در سازمان ملل متحد در ژنو خدمت کرد و به موضوع خلع سلاح و منع گسترش تسلیحات هستهای علاقهمند شد.
این سالها، دورانی تعیینکننده بودند؛ پایان جنگ سرد، توجه جهانی را به خطرات گسترش تسلیحات هستهای در مناطق جدید، از جمله خاورمیانه، معطوف کرده بود. تسلط گروسی به زبانهای اسپانیایی، انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی، او را به گزینهای مناسب برای مذاکرات ظریف دیپلماسی هستهای تبدیل کرد؛ به گونهای که تا اوایل دهه ۲۰۰۰، گروسی به چهرهای برجسته در محافل هستهای بینالمللی تبدیل شد.
او بهعنوان مشاور کلیدی دولت آرژانتین در مسائل خلع سلاح فعالیت کرد و نماینده کشورش در سازمان منع سلاحهای شیمیایی (OPCW) و سازمان پیمان منع جامع آزمایشهای هستهای (CTBTO) بود. تلاشهای او در این دوره، شهرتی بهعنوان دیپلماتی باتجربه به ارمغان آورد که قادر بود میان منافع متضاد کشورها پل بزند. سال ۲۰۱۰، به آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیوست و ابتدا بهعنوان دستیار مدیرکل در امور سیاستگذاری و سپس بهعنوان سفیر آرژانتین در اتریش و نماینده دائم این کشور در آژانس فعالیت کرد. این نقشها، او را در خط مقدم تلاشهای آژانس برای نظارت بر برنامههای هستهای در سراسر جهان، از جمله ایران، قرار داد.
در سایه غنیسازی: گروسی و پرونده ایران
دسامبر ۲۰۱۹، گروسی بهعنوان اولین لاتینتبار به مقام مدیرکل آژانس رسید و جانشین یوکیا آمانو شد. گروسی در آغاز کارش، قول داد مأموریت آژانس را پیش ببرد: ترویج استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و اطمینان از عدم انحراف مواد هستهای به اهداف نظامی. این مأموریت، او را در مرکز یکی از مناقشهبرانگیزترین مسائل زمان ما، مسئله هستهای ایران قرار داد. برخلاف برخی اسلافش که ترجیح میدادند در پشت صحنه کار کنند، او بهطور مرتب با رسانهها گفتوگو میکند و بیانیههایی به شورای امنیت سازمان ملل ارائه میدهد.
در وین، جایی که مقر آژانس قرار دارد، گروسی چهرهای آشناست؛ اغلب او را میتوان دید که با گامهایی سریع در ساختمان مدرن و زیبای آژانس حرکت میکند، چهرهای گاهی با عینک که تمرکز و اندکی خستگی ناشی از سنگینی مسئولیتهایش همیشه در چهرهاش نمایان است.
تنشهای اخیر میان ایران و اسرائیل که در خردادماه امسال به اوج خود رسید، گروسی را به کانون توجه جهانی کشاند. با حملات اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، از جمله مرکز غنیسازی نطنز و فردو، اظهارات گروسی اهمیتی تازه یافت. او بارها خواستار «خویشتنداری حداکثری» شد و هشدار داد که حملات به تأسیسات هستهای میتواند به «انتشار مواد رادیواکتیو با پیامدهای جدی» برای مردم و محیطزیست منجر شود. مرکز حوادث و اضطراری آژانس، بهصورت شبانهروزی فعال بود، سطح تشعشعات را رصد میکرد و با مقامات ایرانی برای ارزیابی خسارات در ارتباط بود. تأکید گروسی بر اینکه «تأسیسات هستهای هرگز نباید هدف حمله قرار گیرند»، در جامعه بینالمللی بازتاب گستردهای یافت، هرچند از سوی برخی مورد انتقاد قرار گرفت.
روزهای بمباران، ساعات اضطرار: آژانس در خط آتش
در ایران، نقش گروسی بحثهای داغی را برانگیخته است. برخی مقامات ایرانی او را به جانبداری متهم کردهاند و مدعیاند که گزارشهای او درباره برنامه هستهای ایران، بهانهای برای اقدامات نظامی اسرائیل و آمریکا فراهم کرده است. در ایام جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل رسانههای ایرانی اسنادی منتشر کردند که ادعا میکرد گروسی و مقامات اسرائیلی در هماهنگی کامل علیه منافع جمهوری اسلامی ایران عمل میکنند، ادعاهایی که اعتماد به او را در تهران کاهش داده، اما گروسی بهطور مداوم هرگونه سوگیری را رد کرده و بر بیطرفی آژانس تأکید ورزیده است.
گروسی بیست و نهم خرداد اظهار داشت که آژانس هیچ مدرکی از تلاش نظاممند ایران برای توسعه سلاح هستهای نیافته است. با وجود این اتهامات، گروسی همچنان بر دیپلماسی بهعنوان تنها راه پیشرو تأکید دارد. او پیشنهاد اعزام بازرسان آژانس به ایران برای راستیآزمایی وضعیت مواد هستهای را داده و با مقامات ایرانی و آمریکایی برای یافتن راهحلهای مذاکرهشده گفتوگو کرده است.
از مغرض تا لکه ننگ: گروسی زیر تیغ تهران
در جهان پرآشوب سیاست و دیپلماسی هستهای، جایی برای بیطرفی خالص باقی نمیماند؛ و رافائل ماریانو گروسی، دیپلمات آرژانتینی، اکنون خود را در میانه میدان نزاعی میبیند که نگاهها به او دیگر بهسان یک مدیر فنی یا میانجی بیطرف نیست. در تهران، آن تصویر آرام و باوقار مدیرکل آژانس، زیر سایه سنگین سوءظن قرار دارد.
در هفتههایی که ایران و اسرائیل درگیر بحرانی کمسابقه شدند و حملات هوایی به تأسیسات نطنز و فردو، کشور را به لبه یک فاجعه زیستمحیطی کشاند، اظهارات گروسی، به جای آنکه آرامبخش باشد، بهزعم بسیاری از مسئولان ایرانی، خشمآفرین بود. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، گروسی را متهم کرد که با پنهانکاری عمدی درباره مختومهشدن پروندههای هستهای ایران، بستر تصویب یک قطعنامه سیاسی علیه ایران را در شورای حکام فراهم کرده و بهطور غیرمستقیم مجوز حملات اسرائیل و آمریکا به زیرساختهای هستهای کشور را صادر کرده است.
او با لحنی بیپرده، گروسی را فردی «مغرض» توصیف کرد که با امتناع از محکوم کردن حملات نظامی به تأسیسات هستهای ایران، برخلاف اساسنامه آژانس و وظایف حرفهایاش عمل کرده است. از دیدگاه عراقچی، اصرار مدیرکل آژانس برای بازدید از سایتهای بمبارانشده، نه یک اقدام فنی که نمایشی با اهدافی سیاسی و شاید حتی مشکوک تلقی میشود.
اما صدای انتقاد تنها از دستگاه دیپلماسی برنخاست. محمدجواد ظریف، وزیر خارجه اسبق، در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «پس از آنکه گروسی با گزارش بیاساسش در کشتار بیگناهان مشارکت کرد، اکنون با خیالبافی بیپروایش پیرامون مخفیشدن اورانیوم با غنای بالا در اماکن میراث جهانی در اصفهان، زمینهساز یک جنایت دیگر شده است. آژانس باید خود را از این ننگ خلاص کند.»
عباراتی که نشان میداد اعتماد میان تهران و وین، اگر نه به نقطه پایان، دستکم به یخبندان رسیده است. در همین راستا، مجلس شورای اسلامی، با سرعتی کمسابقه، به طرحی رأی داد که دولت را موظف میکرد همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به حالت تعلیق درآورد، تا زمانی که شرایطی، چون حفظ تمامیت ارضی و امنیت دانشمندان هستهای ایران، از سوی شورای عالی امنیت ملی تأیید شود. این طرح که به تأیید شورای نگهبان نیز رسید، به روشنی بازتاب خشم گسترده در سطوح مختلف نظام از عملکرد آژانس و شخص گروسی بود.
در پی این تحولات، واکنش گروسی هم صریح و البته محتاطانه بود. او در گفتوگویی با شبکه دوم فرانسه، گفت: «همکاری ایران با آژانس یک الزام است»، و در پاسخ به سوالی درباره از دست رفتن امکان بازرسی گفت: «نمیخواهم بگویم که مواد گم یا پنهان شدهاند...، اما توقف بازرسیها، ما را از تصویر واقعی فاصله میدهد.» عباراتی دیپلماتیک که برای تهران قانعکننده نبود. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، در واکنش به اظهارات اخیر گروسی اعلام کرد:
«ایران این حق را برای خود محفوظ میدارد که هر اقدام لازم را در دفاع از منافع، مردم و حاکمیت خود انجام دهد.»
او در اظهاراتی تند افزود: «مجلس ایران به توقف همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی رأی داده است، تا زمانی که ایمنی و امنیت فعالیتهای هستهای ما تضمین شود.» عراقچی تصریح کرد: «این تصمیم نتیجه مستقیم نقش تأسفبار رافائل گروسی در پنهانکاری این واقعیت است که آژانس، یک دهه پیش، تمام مسائل گذشته را رسما مختومه اعلام کرده بود. او با این اقدام مغرضانه، مستقیما زمینه را برای تصویب قطعنامهای با انگیزه سیاسی علیه ایران در شورای حکام فراهم و همچنین حملات غیرقانونی اسرائیل و آمریکا به سایتهای هستهای ایران را تسهیل کرد.»
میانجی صلح یا آتشبیار معرکه؟
در مرکز این منازعه، یک حقیقت نهفته است: شخصی که زمانی بهعنوان «میانجی صلح» و «نگهبان ایمنی هستهای» شناخته میشد، حالا در نگاه بسیاری در ایران، به عاملی برای تشدید بحران و حتی ابزار بازی قدرتهای جهانی بدل شده است. با وجود همه اتهامات، گروسی تاکنون بر مأموریت خود برای حفظ نظارت جهانی بر فعالیتهای هستهای تأکید کرده و همچنان از گفتوگو و تعامل سخن میگوید، اما آیا در فضای پرالتهاب فعلی، جایی برای گفتوگو باقیمانده است؟ شاید پاسخ به این پرسش، نه در راهروهای مقر آژانس در وین، بلکه در تصمیمگیریهای آینده تهران و تحولات میدانی باشد؛ جایی که دیپلماسی یا به بنبست میرسد یا با دشواری، اما امید، مسیر خود را دوباره میگشاید.