
یکه تازی ترامپ چه بر سر آمریکا میآورد؟
«عربها تشنه محبت بودند و من به آنها محبت کردم، بیش از توان هر انسانی، دست دادم» این صحبتها بخشی از دیالوگ یک فیلم آمریکایی نیست، صحبتهای رئیسجمهور آمریکا بعد از تور سهروزه به کشورهای حاشیه خلیجفارس است آنهم بعد از امضای قراردادهای میلیوندلاری با این سه کشور. او با همین ادبیات هم در مورد ایران در همایش مشترک عربستان و آمریکا، صحبت کرد. مقایسه غلط ایران با عربستان و بیان اظهاراتی نادرست در مورد توانمندیهای ایران و عربستان، صحبتهایی بود که شاید از جانب یک چهره اپوزیسیون ضدایرانی که پروژه تحقیر ایران را بلند کرده، چندان عجیب نباشد، اما بیان آن از زبان بزرگترین مقام سیاسی در آمریکا، اظهاراتی سطحی و در قالب ادبیاتی غیردیپلماتیک قرار میگیرد و از نگاه یک ناظر بیرونی، باعث سرافکندگی خود و ملت آمریکاست.
واقعیت آن است که مدل سیاستورزی ترامپ هیچ شباهتی به رؤسایجمهور سابق آمریکا ندارد، آنها حتی اگر بنایی برای زدن طعنه سیاسی یا تحقیر ایران داشتند، آن را در زرورق ادبیات دیپلماتیک میپیچیدند که در این نزاع محکوم نشوند، اما ترامپ یکتنه ویترین سیاستورزی آمریکا در منطقه، جهان و حتی سیاست داخلی را به هم ریخت، ادبیات او در مواجهه با رؤسایجمهور و حتی رقبای سیاسیاش، بیشتر از آنکه شبیه به مواجهه یک سیاستمدار باشد، شبیه بازیگران فیلمهای وسترن آمریکایی است. ترامپ فقط یک اسلحه و کلاه کابویی کم دارد تا سکانسهای دارودستههای نیویورکی را در ذهن مخاطبان تصویرسازی کند. این جنس سیاستورزی نمود عینی از افول سیاستمداران آمریکایی است، افولی که به مثابه ویروسی به سیاستورزی در دیگر کشورها نیز سرایت میکند.
ترامپ، ویترین سیاستورزی آمریکا را به هم ریخت
«تو الان در موقعیت خوبی نیستی. خودت را در موقعیت خیلی بدی قرار دادهای. تو الان هیچ برگبرندهای نداری. با ما میتوانی برگ برنده به دست بیاوری.» این بخشی از صحبتهای ترامپ با زلنسکی در اتاق بیضی است و آنچه تمام دوربینهای رسانهای جهان ثبت کردند، تنها یک نمایش تحقیر و آبروریزی برای زلنسکی نبود، نمودی عینی از افول سیاستورزی بر مبنای اصول دموکراتیک آمریکا هم بود.
آمریکا در ادوار گذشته، سیاستهای شبهاستعماری و دخالتجویانه را با هدفگذاری مشخصی دنبال میکرد؛ اما آن را در قالب ادبیات و سیاستهای صلحطلبانه و برای بازگشت آرامش به جهان و منطقه دنبال میکرد، ترامپ، اما در ماجرایی مثل حضور زلنسکی در اتاق بیضی به لحن کشورهای استعماری که درکی از قواعد جهان بینالملل ندارند و تنها به دنبال منافع خود در مناسبات بینالمللی هستند، رفتار کرد. نمونههای زیادی از این مدل مواجهه عجیب ترامپ که بیشتر شبیه دلالان است، وجود دارد.
همین چند روز گذشته بود که او در واکنش به عدم حضور پوتین برای مذاکره با اوکراین در استانبول گفت: «چرا باید برود وقتی من نمیروم؟» در جریان سخنرانیای که در عربستان داشت، علاوه بر آنکه صحبتهای تحقیرآمیزی را در مورد ایران مطرح کرد موضعگیریها و واکنشهای عجیبی داشت. او در بخشی از صحبتهایش گفت: «اگر از محمد بنسلمان خوشم نمیآمد، سریعاً از این مکان خارج میشدم.»
بعد از آنهم که از این سفر بازگشت در واکنش به استقبال عجیب سه کشور و هدایا و قراردادهای میلیوندلاری، گفت: «آنها تشنه محبت بودند و من به آنها محبت کردم.» اظهاراتی که شنیدن آن از زبان یک دیکتاتور شاید چندان عجیب نباشد، اما برای رئیسجمهور مدعی دموکراسی و رعایت حقوق کشورها نمایشی افتضاح و مبتذل است.
بخش زیادی از موضعگیریها و اظهاراتی که ترامپ مطرح میکند، ویژگیهای بهخصوص ترامپ است که در قامت یک تاجر ظاهر میشود و البته در جوشدادن معاملات ماهر است، اما خروجی چنین اظهارنظرهایی در فضای رسانهای جهان، افول چهره آمریکا بهعنوان کشوری است که مدعی است در سیاستورزی دیپلماتیک و برخورد در چهارچوب اصول دموکراسی، مهارت ویژهای دارد. ترامپ به ویژگیهای بهخصوصش که آن را به بهانههای مختلف بروز میدهد مثل اینکه «تنها با قدرتمندان باید معامله کند»، «کشورهای ضعیف مجبور به باج دادن هستند»، دور زدن اروپا و حتی اسرائیل، چهرهای از آمریکا به نمایش گذاشت که شاید در دوران جنگ جهانی دوم نیز تا این اندازه سیاستهای واقعی آمریکای دیکتاتور را لو نداده بود.
ترامپ کلاسیک آبروی آمریکا را میبرد
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا پکیچ کاملی از چهره واقعی سیاست در آمریکا را در جهان به نمایش میگذارد، تکرویهای او، دور زدن متحدان، پشت کردن به آنها و اولویت دادن به منافع خود رفتارهایی است که سیاستمداران آمریکایی در انجام آنها شهرهاند، اما ترامپ آنقدر این نمایش را رو بازی میکند که ویترین آمریکای دموکرات صلحطلب را به هم میریزد و چهرهای دیکتاتور، قدرتطلب و بیاعتماد از آمریکا را به نمایش میگذارد.
اتفاق بدتر برای آمریکاییها این است که ترامپ از رفتار هوشمندانه یک سیاستمدار مبادیآداب و البته زیرک فاصله زیادی دارد، او شبیه به بنگاهداران در سیاست رفتار میکند و طعنههایی که در عرصه سیاستورزی کمتر شنیده میشد یا اصلاً شنیده نمیشود را به سیاست وارد میکند، بعد از تصاویری که بایدن رئیسجمهور آمریکا از یک سیاستمدار ضعیف در آمریکا به نمایش گذاشت و در تضعیف آمریکا هم کماثر نبود، ترامپ تیر خلاص را به سیاستمداران آمریکایی زد تا حضور سیاستمداران زیرک که برای آمریکا حیثیت سیاسی میخرند، به آرزویی دور و دراز تبدیل شود، البته بخشی از این موضوع ریشه در نوع نگاه جامعه آمریکایی دارد که به سیاستمداری مثل ترامپ میدان میدهد. موضوع تنها به اینجا ختم نمیشود، ابتذال ترامپ در سیاست به مثابه ویروسی میان سیاستمداران برخی کشورهای اروپایی و جامعه بینالملل در حال انتشار است.
انتخاب خاویر میلی به ریاستجمهوری آرژانتین که گفته میشود شباهت زیادی به ترامپ دارد و البته علاقه زیادی هم به او دارد نشان میدهد باید نگران حذف سیاستمدارانی بود که حداقل نقاب دفاع و پایبندی به اصول دموکراتیک را میزدند و تلاش میکردند برخوردی هوشمندانه و در چهارچوب اصول و قواعد بینالملل، حتی با کشورهایی که روابط پرچالشی دارند، داشته باشند، بحرانی که حالا آمریکا با آن مواجه است، تعبیری که رهبرانقلاب در واکنش به صحبتهای او در عربستان داشت، تحلیل دقیقی از رئیسجمهور آمریکا و مواضع اوست: «سطح حرف (های ترامپ) آنقدر پایین است که مایه سرافکندگی گوینده حرف و مایه سرافکندگی ملت آمریکاست.»