حجاب اجباری و رویکرد خطرناک جبهه پایداری

«اگر بیحجابی نهادینه شود، حتی موشکها هم نمیتوانند جمهوری اسلامی را حفظ کنن»! این را مجید متقیفر، سخنگوی جبهه پایداری میگوید و تاکید میکند که «مخالفت با قانون حجاب «پروژه مهندسیشده دشمن» است». اظهارات او تازگی ندارد، اما از این جهت مهم است که با صراحتی کم سابقه بقای نظام جمهوری اسلامی را به مساله حجاب گره میزند. رویکردی که طیف رادیکال پیش گرفته و از قضا عاقبت خوشی ندارد.
این نوع نگاه، جدا از بار سیاسی و هیجانی که دارد، از منظر علمی و تجربی خطرناک و نادرست است. تجربه نشان داده که هیچ پدیده اجتماعی با تهدید، فشار و اجبار پایدار نمیماند و پیوند زدن هر موضوع فرهنگی با بقای نظام، نه تنها باعث حفاظت از حکومت نمیشود، بلکه میتواند شکاف میان جامعه و قدرت را تشدید کند.
حجاب، در اصل، یک موضوع فرهنگی و اجتماعی است و نه تنها نماد هویتی نظام یا معیار وفاداری به انقلاب. تجربه کشورهای مسلمان نشان میدهد که رعایت حجاب اجباری هیچگاه راهحلی پایدار نبوده و همواره مقاومت اجتماعی و هزینههای سیاسی به دنبال داشته است. در ایران نیز پس از اعتراضات ۱۴۰۱، تغییرات مشهود در پوشش زنان در خیابانها، دانشگاهها، فضاهای عمومی و حتی رسانهها، نشان میدهد که جامعه مسیر جدیدی را برای خود انتخاب کرده و بازگشت به پوشش اجباری پیشین امکانپذیر نیست. حضور زنان با حجاب اختیاری دیگر نه یک پدیده موقت بلکه بخشی از عرف بصری جامعه شده است و اعمال فشار برای بازگرداندن گذشته، اغلب نتیجهای جز تنش و بیاعتمادی ندارد.
تجربه تاریخی ایران حاکی است که مقابله با جریان خواست جامعه، به ویژه در مسائل فرهنگی، نتیجهای جز شکست و افزایش تنش ندارد. تلاشهای پیشین برای بازگرداندن حجاب اجباری با استفاده از گشت ارشاد و برخوردهای قضایی، تنها هزینههای سیاسی و اجتماعی را بالا برده و تغییر واقعی فرهنگ جامعه را متوقف نکرده است. همین امر نشان میدهد که هرگونه حیثیتی کردن موضوع حجاب و گره زدن آن به هویت نظام، رویکردی رادیکال و خطرناک است که نه تنها منفعتی برای حکومت ندارد، بلکه باعث شکاف و بیاعتمادی عمیق میشود.
راهکار منطقی و واقعبینانه آن است که حاکمیت مسأله حجاب را به عنوان یک پدیده فرهنگی و اجتماعی مدیریت کند و با جامعه همراه شود. این همراهی به معنای پذیرش واقعی تغییرات است؛ پذیرشی که بدون اجبار، بدون تهدید و با چارچوب منطقی انجام شود. کاهش فشار قهری، توقف ابزارهای انتظامی و قضایی سابق، ایجاد فضای گفتوگو و تنویر عمومی، توجه به تفاوتهای فرهنگی و منطقهای، و تضمین حقوق افرادی که پوشش متفاوت دارند، مسیر مناسبی برای حفظ انسجام اجتماعی و مشروعیت نظام است.
پذیرش رسمی حجاب اختیاری و مدیریت فرهنگی آن، نه تسلیم است و نه شکست؛ بلکه نشانه بلوغ اجتماعی و حکمرانی معقول است. حاکمیت با این رویکرد میتواند رابطه خود با جامعه را ترمیم کند، اختلافها را کاهش دهد و مشروعیت ملی و اجتماعی خود را تقویت نماید. در مقابل، ادامه مسیر اجبار و تقابل، تنها منجر به تشدید تنشها، بیاعتمادی و کاهش مشروعیت خواهد شد و همان تجربه تاریخی که در چهار دهه گذشته بارها تکرار شده است را دوباره نشان خواهد داد. پرواضح است که جمهوری اسلامی را مثل هر نظام سیاسی دیگری اقبال عمومی و مشروعیت اجتماعی حفظ خواهند کرد و موشک و حجاب بدون آن، کارآیی چندانی ندارند.