
ترفند جدید ترامپ برای رابطه نزدیک با ایران!
ساعاتی پس از اعلام رسمی ایران در این خصوص که در اجلاس شرمالشیخ شرکت نمیکند، یکبار دیگر درخواستهای مستمر ترامپ برای مذاکره با ایران از سر گرفته شد.
به گزارش روز نو اینبار، درخواستها نه در واشنگتن و در خاک امریکا بلکه در مصر و در خاورمیانه بود که ترامپ خواستار مذاکره و توافق با ایران شد. رییسجمهور امریکا خطاب به مقامات ایران اعلام کرد: «ما آمادهایم، هر زمان که شما آماده باشید؛ این بهترین تصمیمی خواهد بود که ایران تاکنون گرفته است و این اتفاق خواهد افتاد...» ترامپ، اما در شرایطی از علاقه ایران به توافق صحبت میکند که به اعتقاد تحلیلگران در آستانه انتخابات مجلس سنا و نمایندگان امریکا و خطر از دست دادن هر دو مجلس، بیشتر از هر زمان دیگری به توافق با ایران برای ثبات در خاورمیانه و ثبات در بازار نفت نیاز دارد.
سید محمد صادق الحسینی و احمد شیرزاد دو تحلیلگری هستند که هر کدام از زاویه دید خود درخواست ترامپ برای توافق و مکانیسم ورود احتمالی ایران به مذاکره را بررسی میکنند. الحسینی معتقد است که ایران با اتخاذ یک راهبرد پویا و جامع و با به کارگیری تمام ظرفیتهایش میتواند منافع ملی خود را از دل توافق با امریکا تحقق بخشد. به اعتقاد این تحلیلگر ترامپ تا قبل از انتخابات کنگره هم انگیزه کافی و هم قدرت کافی برای توافق با ایران را دارد. به اعتقاد الحسینی دستیابی به یک توافق با ترامپ تا قبل از انتخابات میاندورهای کنگره امریکا محتمل است. احمد شیرزاد هم با اشاره به سابقه قبلی مذاکره ایران و امریکا قبل از جنگ ۱۲ روزه به این نکته اشاره میکند که باید یک چهارچوب مشخص برای مذاکره و توافق در نظر گرفته شود تا توافق در فضایی شفاف عینیت یابد.
محمد صادق الحسینی: ترامپ به توافق با ایران برای انتخابات کنگره نیاز دارد
سید محمد صادق الحسینی تحلیلگر مسائل سیاسی و اقتصادی در گفتوگو با «اعتماد» در واکنش به اظهارات اخیر ترامپ در خصوص ضرورت دستیابی به توافق با ایران و دورنمای پیش روی کشور میگوید: «پس از تحولات اخیر روشن شد، تحلیلهای برخی افراد و جریانات که بر اساس آن گفته میشد اگر اسراییل و حماس به توافق برسند، احتمال جنگ با ایران بیشتر میشود، نادرست بود و به دلیل اطلاع نداشتن از شرایط منطقه، شخصیت و برنامه ترامپ برای خاورمیانه مطرح میشدند. حدودا ۸ ماه تا موعد انتخابات مجلس نمایندگان و سنای امریکا باقی مانده، ترامپ فرصت زیادی ندارد و تا آن زمان، باید مشکلات خاورمیانه را حل و فصل کند. حل مشکلات نه به این خاطر است که امنیت خاورمیانه و سرنوشت مردم این منطقه برای ترامپ مهم است، بلکه ترامپ میخواهد قیمت نفت را ثابت نگه دارد تا ریزش آرای جمهوریخواهان کمتر شود.
به خصوص اینکه چالش امریکا با چین ادامه دارد و نقطه استراتژیک برای ترامپ نه خاورمیانه و روسیه بلکه چین است.» الحسینی ادامه میدهد: «ترامپ سعی میکند تنشهای روسیه و ایران را برای ثبات بازار انرژی در آستانه انتخابات امریکا مدیریت کند. او میداند هر تنش تازهای میان ایران و اسراییل باعث گسترش چالش و افزایش ریسکهای جهانی میشود. موضوعی که میتواند باعث افزایش نرخ انرژی و افزایش نرخ بهره شود. بنابراین هدف اصلی ترامپ یک هدف داخلی است، اما ابزاری که برای رسیدن به این هدف به کار میگیرد، بخشی مرتبط با تحولات خاورمیانه و بخش دیگر آن احتمالا در توافق روسیه و اوکراین متجلی میشود.
ترامپ صلح را میخواهد نه به این دلیل که رییسجمهور صلح طلبی است بلکه به این دلیل که قدرت را دوست دارد و تلاش میکند یکی از مجالس سنا یا نمایندگان را حفظ کند. پیشبینیها، اما نشان میدهد که ترامپ هر دوی این مجالس را در انتخابات پیش رو از دست میدهد.» او یادآور میشود: «از سوی دیگر کاهش تنش میان اسراییل و فلسطینیها باعث کاهش تنش در کل منطقه میشود و چالشهای ایران و اسراییل را کمتر میکند.
در دورنمای پیش رو، احتمال جنگ و تنش بین ایران و اسراییل کاهش یافته و اگر تمایلی برای توافق میان مقامات ایرانی وجود داشته باشد، احتمال توافق با امریکا بیشتر از هر زمان دیگری خواهد بود. میتوان راهبردی طراحی کرد که در آن بتوان با تیم فاسد ترامپ که همواره منافع فردی و گروهی خود را به منافع اسراییل و حتی امریکا ترجیح میدهند به توافقی رسید که دستیابی به آن با سایر روسای جمهور امریکا ممکن نیست.» به اعتقاد این تحلیلگر «ایران باید هوشمندانه رفتار کند و دست از رفتارهای قابل پیشبینی و ساده بردارد. ایران به استراتژیهای تازهای نیاز دارد. افراد تازهای باید به کار گرفته شوند که انگیزه، توان و نبوغ کافی برای حل این معادلات را داشته باشند. روزنهای برای توافق با امریکا باز شده است. اینکه آیا این توافق عینیت مییابد یا نه به بازی ایران ارتباط دارد.»
الحسینی در پاسخ به این پرسش «اعتماد» که ترامپ ۳ مطالبه را برای توافق مطرح کرده است. با این مطالبات آیا رسیدن به یک درک مشترک محتمل است؟ میگوید: «از این ۳ شرط ترامپ، دو شرط اول عملا موضوع خاصی نیست. اینکه ایران از تروریستها حمایت نکند و با همسایگان نفرت پراکنی نکند، عملا موضوعات مهمی نیستند. اما در مورد سومین موضوع، ترامپ هرگز نگفت که ایران اسراییل را به رسمیت بشناسد، بلکه اعلام کرد، ایران حق بقا و حیات اسراییل را به رسمیت بشناسد! این مطالبه را شاید با ساز و کارهایی بتوان محقق کرد.
فکر نمیکنم ترامپ سنگ بزرگی پیش پای ایران گذاشته است. توافق شدنی است، ایران توان موشکی را حفظ میکند، علیرغم برخی محدودیتها، توان هستهای خود را نیز حفظ میکند، ضرورتی هم برای به رسمیت شناختن اسراییل ندارد. ایران هرگز حق حیات و بقای یهودیان را انکار نکرده است. میتوان به گونهای در این زمینه برنامهریزی کرد که با راهبردهای بنیادین ایران تعارضی نداشته باشد.» او با اشاره به اینکه ایران نباید به میوههای پایینی درخت دیپلماسی بدل شود که راحت چیده میشوند، میگوید: «فاسدترین نیروها در امریکا روی کار هستند و با یک مذاکرات مدبرانه و تامین منافع پشت پرده اطرافیان ترامپ و چرخاندن بازی میتوان منافع ملی را محقق کرد. ایران به یک استراتژی و استراتژیست (بازی و بازیساز) نیاز دارد. ترامپ به توافق با ایران تا قبل از انتخابات کنگره نیاز دارد.
تا آن زمان هم قدرت کافی برای دادن امتیازهای قابل توجه به ایران را دارد و هم انگیزه لازم برای یک چنین توافقی را دارد. ترامپ به دنبال آن است که هم بازار انرژی را در راستای منافع خود مستقر کند و هم به زعم خود دستاوردی خلق کند که هیچ رییسجمهوری تا به امروز انجام نداده است.»
احمد شیرزاد: ایران و امریکا باید به چهارچوب مذاکرات قبل از ۲۳ خرداد بازگردند
احمد شیرزاد تحلیلگر سیاسی و نماینده ادوار مجلس هم با ورود به این بحث درباره دورنمای توافق ایران و امریکا میگوید: «در اینکه ترامپ یک فرد تبلیغاتی و رسانهای است و با استفاده از پروپاگاندا تلاش میکند توجهها را به خود جلب کند، شکی نیست. ترامپ با ژست خاص خود تلاش میکند بگوید تعیینکننده روند تحولات جهانی است. تا زمانی هم که این نوع ژستهای ترامپ به ایران لطمه نزند نباید برای ایران مهم باشد که او چه رفتاری دارد و چه حرفهایی میزند. از منظر سیاستگذاران ایرانی اعتماد به حرفها، رفتارها و تصمیمات ترامپ دشوار است.
اساسا هم ایران به دنبال پیدا کردن یک شریک استراتژیک در جهان نیست که بخواهد ترامپ را در یک چنین شرایطی ببیند.» شیرزاد یادآور میشود: «دیروز ترامپ رسما اعلام کرد، جراد کوشنر و ویتکاف را برای تحقق توافق با ایران در نظر گرفته است. اما ایران زمانی میتواند موضوع مذاکره و توافق با امریکا را به صورت جدی دنبال کند که یک پیشنهاد مشخص در چهارچوب روابط سیاسی و خطوط قرمز ایران طرح شود. مثلا امریکا باید اعلام کند در فلان چهارچوب قصد دارد با ایران گفتوگو کند. ایران زمانی میتواند به یک موضع مشخص و تصمیم معینی برسد که پیشنهاد مشخص روی میز باشد. بیان اظهارات کلی از جمله اینکه نفرت پراکنی نشود، از تروریسم حمایت نشود و... موضوعاتی کلی و اخلاقی است.
ضمن اینکه اساسا ترامپ در موضعی نیست که بخواهد به کشوری در حد و اندازه ایران نصیحت و توصیه اخلاقی کند.» او با اشاره به اینکه روی حرفهای ترامپ نمیتوان حساب جدی باز کرد، میگوید: «ایران زمانی میتواند برنامهریزی سیاسی جدی داشته باشد و وارد فرآیند تصمیمگیری سیاسی شود که پیشنهاد معینی روی میز باشد. این نوع صحبتها که در محافل عمومی میشود نه دلگرمکننده است و نه نگرانکننده! اگر پیشنهاد عملی و کاربردی از سوی امریکاییها طرح شود و مشخص شد قرار است بر سر چه بده و بستانی مذاکره شود، میتوان درباره چهارچوب ارایه شده تصمیمگیری کرد.»
شیرزاد در خصوص اظهارات اخیر عراقچی درباره اینکه امریکا جز بحث هستهای، مطالبه دیگری را برای مذاکره با ایران مطرح نکرده، آیا در این چهارچوب میتوان به توافق رسید؟ میگوید: «رویکردی که هیات ایرانی در دور قبلی مذاکرات و قبل از جنگ ۱۲روزه در پیش گرفته بود رویکرد منطقی و مشخصی بود. ایران رسما اعلام کرده بود، حاضر است هر نوع رفتاری که اعتماد افکار عمومی جهانی به صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را جلب کند را بپذیرد. از جمله این رفتارهای اعتمادساز، بازرسیهای آژانس در چهارچوبهای معین یا مذاکره بر سر حجم مواد غنی شده ایران میتواند باشد. عراقچی هم طی گفتوگویی تلویزیونی این موضوع را تایید کرده است. این مساله هنوز روی میز است و رد یا قبول نشده، اما با حملات ۲۳ خرداد امریکا و اسراییل به ایران، تداوم گفتوگوها بلاموضوع شد.»
این تحلیلگر میگوید: «پس از جنگ ۱۲روزه هم امریکاییها برخی موارد کلی را مطرح کردند. مثلا گفتند ایران باید برد موشکهای خود را به زیر ۵۰۰ کیلومتر برساند. البته ایران حاضر نیست در این خصوص گفتوگو و مذاکرهای داشته باشد. یا برخی مقامات امریکایی از تسلیم کامل ایران سخن میگفتند که موضوع قابل اعتنایی نبود. این نوع اظهارنظرها هر معنایی داشته باشد، معنای مذاکره را نمیتوان از آن برداشت کرد. بهطور کلی معتقدم اگر دوطرف به چهارچوب مذاکرات قبل از ۲۳ خرداد بازگردند، امکان دستیابی به یک درک مشترک وجود دارد. لازم است مذاکرات از موضوع برابر و عادلانه و در راستای دستیابی به یک درک مشترک انجام شود.»