به روز شده در: ۲۵ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۰
کد خبر: ۷۱۳۴۴۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۹ - ۲۵ شهريور ۱۴۰۴

مدت زمان انتظار برای آغاز مکانیسم ماشه در شرف اتمام است!

روزنو :مکانیسم ماشه بار دیگر به محور اصلی گفت‌و‌گو‌های ایران و اروپا بدل شده است، اما روایت تهران و بروکسل از این سازوکار به دو مسیر متفاوت می‌رود. اروپا شروطی برای تمدید یا لغو اسنپ‌بک مطرح کرده که عباس عراقچی آن را «غیرواقعی و غیرمعقول» دانست و در همان حال به تروئیکا هشدار داد که اگر دکمه ماشه را فشار دهند «همه چیز را از دست خواهند داد.»

مدت زمان انتظار برای آغاز مکانیسم ماشه در شرف اتمام است!

امید محسنی - چند روز مانده به تصمیم نهایی اروپا، وزیر خارجه ایران در توصیه‌ای به تروئیکا نوشت: «مسئله تنها این نیست که سه کشور اروپایی هیچ حق قانونی، سیاسی یا اخلاقی برای فعال‌کردن سازوکار «اسنپ‌بک» ندارند، حتی اگر این حق را هم داشتند حکایت «استفاده نکنی از دستت رفته» اینجا کارآیی ندارد.»

به گزارش روز نو این تعبیر نشان می‌دهد که ایران می‌خواهد اروپا را در موقعیتی معکوس قرار دهد؛ جایی که ابزار فشار پس از کاربرد‌های عملیاتی به جای بازدارندگی به عامل انزوای سیاسی بدل می‌شود.

همزمان دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ایران در بیانیه‌ای اعلام کرد ترتیبات امضا شده با رافائل گروسی در قاهره مشروط به نظر این شورا در هر مرحله است و اگر اقدامی خصمانه علیه ایران انجام شود (از جمله بازگرداندن قطعنامه‌های مختومه) اجرای این ترتیبات متوقف خواهد شد. این بیانیه در واقع استقلال نهادی تهران را تثبیت کرد و نشان داد که همکاری با آژانس در قالبی چندلایه تعریف شده است: لایه فنی که گروسی بر آن تأکید دارد و لایه امنیتی-سیاسی که شورای عالی امنیت ملی بر آن نظارت می‌کند. به بیان دیگر، ایران به جای آنکه «دیپلماسی فنی» را تابع اعتماد سیاسی بداند، آن را مشروط و برگشت‌پذیر کرده است.

صبر تاکتیکی تهران در قبال فشارها.

اما در این میان زمان به ابزار کلیدی تهران و غرب بدل شده است، زمانی که فقط در بازه اکنون تا فعال شدن مکانیسم ماشه قابل تحلیل نیست، چراکه پس از این اقدام نیز می‌تواند رویکرد غرب و تهران را در قبال تنش یا مذاکره بیشتر، معنا دهد. برخلاف تروئیکا که سعی دارد تهدید فوری اسنپ‌بک را مطرح کند، محاسبات ایران بر پایه صبر استراتژیک و فرسایشی کردن روند تحریمی استوار است. از نگاه تهران، مکانیسم ماشه در نهایت بدون حمایت مستقیم و فزاینده آمریکا به ابزاری ناکارآمد تبدیل می‌شود و حتی می‌تواند «اهرم بلااستفاده» زیر سایه تحریم‌های مفصل گذشته باشد. چنین تحلیلی بر صبرتاکتیکی تهران تکیه دارد؛ هرچه زمان بیشتر بگذرد، طرف مقابل در معرض هزینه‌های فرسایش ابتکار‌های بین‌المللی برای تشدید فشار قرار می‌گیرد، در حالی که ایران فرصت می‌یابد خود را در عرصه اقتصادی، سیاسی و نظامی آماده‌تر سازد یا در انتظارتحولات تازه‌ای در عرصه‌های بین‌المللی بماند.

مواضع دوپهلوی واشنگتن

موضع واشنگتن بعد از حملات اخیر به تاسیسات هسته‌ای ایران همچنان دوپهلو است. وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده که منتظر «گام‌های ملموس» از سوی تهران است، اما دونالد ترامپ به صراحت گفته است که بعید می‌داند مسائل ایران با دخالت اروپا و آژانس حل شود. این موضع از یکسو نشان می‌دهد که آمریکا می‌خواهد همچنان محور اصلی تصمیم‌گیری باشد، از طرفی از همه اهرم‌های بین‌المللی برای فشار در زمان ممکن استفاده کند. با این احتساب، واشنگتن همچنان که بر روند فعال شدن مکانیسم ماشه امیدوار است، می‌کوشد مسیر‌هایی را که به نتیجه مطلوب نمی‌انجامند به ابتکار عمل نهایی خود پیوند بزند، حتی اگر ظاهرا از مداخله مستقیم پرهیز کند.

وضعیت پیچیده اسرائیل بعد از حمله به تهران و دوحه.

اما ضلع سوم معادله یعنی اسرائیل وضعیت پیچیده‌تری دارد. دو سناریو در برابر تل‌آویو مطرح است. نخست، محدود شدن به ارزیابی‌های واشنگتن که بر اساس گزارش‌های اطلاعاتی ادعا می‌کند فعالیت هسته‌ای ایران پس از حملات اخیر دست‌کم یک سال متوقف شده است. در این صورت، حمله دوباره به تهران فاقد توجیه سیاسی و نظامی خواهد بود. دوم، انتخاب و نمایش مسیر استقلال عمل است؛ همان‌گونه که نتانیاهو بعد از حمله به دوحه گفت اقدامات اسرائیل «مستقل و بر اساس منافع خود» انجام می‌شود. اما تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد که این مسیر پرمخاطره است، چراکه توان موشکی ایران و مصائب هدف قرار دادن تأسیسات اتمی، هزینه‌های جنگ یک‌جانبه را بسیاربالا می‌برد. البته این نکته را باید به موضع احتمالی اسرائیل اضافه کرد که بعد از ترور رهبران حماس در قطر و فشار‌های سیاسی ایجاد شده در تقاطع تضمین‌های امنیتی ایالات متحده و خودسری‌های ظاهری نتانیاهو، امکان تجاوز دوباره به خاک ایران برای اسرائیل با هزینه‌های بیشتری همراه خواهد شد.

تهران و راندن در مسیراحتمالات

در چنین تقاطعی، تهران خود را در برابر سه کانون فشار می‌بیند؛ اروپا با مکانیسم ماشه، آمریکا با ابتکار عمل فشار‌های اقتصادی وسیاسی و اسرائیل با تهدید نظامی به عنوان ابزار نهایی غرب درایجاد تنش‌های بزرگ. اما راهبرد فعلی ایران بر محور زمان استوار است؛ زمانی که گمان می‌رود تهدید را به فرصت تبدیل می‌کند. پرسش کلیدی آن است که آیا صبر استراتژیک تهران با ابتکار‌های دیپلماتیک و تضمین‌های امنیتی همراه خواهد شد، یا در نهایت به تعویق تهدید‌ها و انباشته شدن هزینه‌ها می‌انجامد؟ اگر عبور از «زمان» تنها به تأخیر بینجامد، صبر از سرمایه به بار اضافه تغییر ماهیت می‌دهد و اگر گشایش‌های دیپلماتیک ایجاد کند، استراتژی صبر تا «قبل ازلحظه تصادم» را به یک پیروزی تبدیل خواهد کرد. در این صورت هر دو طرف در خلاف جهت هم به سمت یک تصمیم می‌روند، تصمیمی که ممکن است از جنس دیپلماسی باشد یا تنش‌های بیشتر؛ اما مخاطره بیشتر برای طرفی است که زودتر ترمز نمی‌گیرد. اینکه کدام گزینه در آینده محتمل خواهد بود یک گزاره با مولفه‌های متعدد است و آنچه که بیش از هر گزینه دیگری نمایان شده، بی‌اعتمادی به میز مذاکره برای رسیدن به یک توافق بین‌المللی مانند برجام در حوزه هسته‌ای است.

ایران، اروپا و آمریکا در این لحظه، بیش از آنکه در حال تقابل محض باشند، در حال آزمودن ظرفیت خود برای کنش در دل مسئله چندوجهی هستند، جایی که هر تصمیم ساده به چندین مسیر پیچیده می‌انجامد، هر تهدید مستقیم با بازخورد‌های نامرئی پیوند می‌خورد. وقتی هیچ تضمینی برای نتیجه وجود ندارد، تنها مسیر قابل پیش‌بینی، عدم پیش‌بینی است.

تصویر روز
خبر های روز