به روز شده در: ۳۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۰
کد خبر: ۷۰۹۰۶۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۹ - ۳۰ مرداد ۱۴۰۴

کرباسچی: سرنوشت دولت پزشکیان هم همان سرنوشت دولت‌های قبلی است

روزنو :غلامحسین کرباسچی: هر دولتی روی کار آمده یک لشکری را وارد این بدنه کرده، اصلاً کارایی ندارد. این جز هزینه برای کشور و مردم، عملکردی هم ندارد. یک‌وقتی با چهارصد نفر اداره می‌شد و چیزی هم کم و کسر نبود. الآن رسیده به هشت هزار تا ده‌هزار نفر. یک لشکری را آقای احمدی‌نژاد آورده، لشکری را آقای روحانی، یک لشکر بزرگ‌تر را آقای رئیسی. اینها هم وقتی می‌آیند، دیگر نمی‌شود بیرونشان کرد!

کرباسچی: سرنوشت دولت، همان سرنوشت دولت‌های قبلی است

غلامحسین کرباسچی مدیرمسئول روزنامه هم‌میهن با تأکید بر اینکه پزشکیان شخصاً خیلی آدم صادق، پاک و منزهی است و خیلی هم دلش می‌خواهد که کار کند، گفت: بخشی از این وضعیت، معلول عدم همکاری مجلس با ایشان است که موضع بسیار تندی دارد.

به گزارش روز نو منتها حالا گاهی اوقات با نهیب‌هایی که از جا‌های مختلف به آنها زده می‌شود، تا حدودی کنترل می‌شوند، ولی در مجموع، این دولت بدترین نوع همکاری را از نظر همراهی، بعد از آن رأی اول به کابینه که شرایط خاصی داشت، داشته است. درگیری‌هایی که همه وزرا دارند و هر روز یعنی هیچ خبری از آن وفاق و مسائلی که مدنظر ایشان است، در این مجموعه دیده نمی‌شود. خود آن مسئولین و وزرا هم خیلی‌هایشان، چون باید خرده فرمایش‌های نمایندگان را رعایت بکنند و نگران این هستند که در مجلس برایشان مشکل درست کنند، هر روز سؤال کنند و ایرادگیری بکنند، بالأخره آنها هم خیلی محافظه‌کارند و عملاً نتوانسته‌اند به آن چیز‌هایی که آقای پزشکیان در انتخابات به مردم وعده داده و دلش می‌خواهد انجام بدهد، جامه عمل بپوشانند.

مشروح گفت‌وگوی با غلامحسین کرباسچی را در ادامه می‌خوانید:

در روز‌های گذشته حضرتعالی انتقاداتی را از دولت و پزشکیان انجام دادید. به نظر شما نکات مثبت عملکرد دولت چیست؟

عرض کردم، آقای پزشکیان شخصاً خیلی آدم صادق، پاک و منزهی است و خیلی هم دلش می‌خواهد که کار کند؛ دلسوز هم هست و انسان دوست‌داشتنی‌ای است. منتها به‌هرحال وقتی که انسان وارد عرصه اجرا می‌شود، با محدودیت‌ها و گرفتاری‌ها مواجه است. مخصوصاً این دولت که از اول هم یک تفأل به قرآن زدند که خیلی امیدوارکننده نبود و واقعاً نشان می‌داد که سرنوشت دولت، همان سرنوشت دولت‌های قبلی است.

بدشانسی دولت هم به‌هرحال گریبانشان را از روز اول گرفت؛ از حمله اسرائیل و ترور‌ها و بعد هم این اواخر، جنگ و مسائل دیگر. فکر نمی‌کنم بدتر از این شرایط برای هیچ دولتی پیش می‌آمد. منتها به‌هرحال اینکه انسان نقد‌ها یا کمبود‌ها را می‌گوید، مفهومش این نیست که خدای‌ناکرده شایستگی‌های دولت، مخصوصاً شایستگی‌های خود آقای پزشکیان را نادیده بگیرد.

منتها محدودیت‌هایی دارد. به نظر من در انتخاب همکارانشان موفق نبوده‌اند؛ در مجموع از اولین افراد و اطرافیانشان، از معاونینشان تا بسیاری از وزرا. این هم بالأخره نقش داشته در اینکه ایشان نتوانند به آن اهدافی که بیان می‌کنند و کار‌هایی که دلشان می‌خواهد انجام دهند، دست یابند. من فکر می‌کنم خود ایشان هم یک نارضایتی‌ای دارند. به هر کدام از دستگاه‌ها که می‌روند، باز همان حرف‌های دلخواه و آرزو‌های خودشان را می‌گویند، ولی اینها افرادی نیستند که بتوانند به آن آرزو‌ها جامه عمل بپوشانند.

بخشی از این وضعیت، معلول عدم همکاری مجلس با ایشان است که موضع بسیار تندی دارد. منتها حالا گاهی اوقات با نهیب‌هایی که از جا‌های مختلف به آنها زده می‌شود، تا حدودی کنترل می‌شوند، ولی در مجموع، این دولت بدترین نوع همکاری را از نظر همراهی، بعد از آن رأی اول به کابینه که شرایط خاصی داشت، داشته است. درگیری‌هایی که همه وزرا دارند و هر روز یعنی هیچ خبری از آن وفاق و مسائلی که مدنظر ایشان است، در این مجموعه دیده نمی‌شود. خود آن مسئولین و وزرا هم خیلی‌هایشان، چون باید خرده فرمایش‌های نمایندگان را رعایت بکنند و نگران این هستند که در مجلس برایشان مشکل درست کنند، هر روز سؤال کنند و ایرادگیری بکنند، بالأخره آنها هم خیلی محافظه‌کارند و عملاً نتوانسته‌اند به آن چیز‌هایی که آقای پزشکیان در انتخابات به مردم وعده داده و دلش می‌خواهد انجام بدهد، جامه عمل بپوشانند.

این نارسایی‌های مختلفی هم که از دولت‌های قبل، مخصوصاً دولت سیزدهم، برای ایشان باقی‌مانده، مزید بر علت در ایجاد نارضایتی از عملکرد شده است. هم مردم ناراضی هستند، هم مسئولان.

حتی خیلی از مدیران سابق هنوز روی کارند و ایشان نتوانسته حتی تیم خودش را مستقر کند.

بله دیگر. آن هم که عرض کردم، به دلیل عدم همکاری‌ای است که وجود دارد. بالأخره ایشان هم دلش می‌خواهد که جنگ و دعوا نباشد و هماهنگی وجود داشته باشد، اما مشکلاتی در این راه وجود دارد.

علاوه بر اینها، اصولاً این دولت، یک دولت بسیار سنگین و پر پرسنل شده است که نه‌تنها آقای پزشکیان، من فکر می‌کنم چند رئیس‌جمهور قوی هم به این سادگی حریف این بدنه دولت نمی‌شوند. یعنی شما الآن هرچه دولت درآمد از نفت، مالیات و هر جای دیگر کسب کند، باید آخر ماه به این بدنه سنگین دولت، آن هم با این افزایش‌ها، با این نرخ تورم و نارضایتی‌هایی که وجود دارد، حقوق و مزایا بدهد.

اگر مقایسه شود، این حجم عظیم پرسنلی که در دولت‌های گذشته به این دولت تزریق شده، به‌خصوص که هر دولتی روی کار آمده یک لشکری را وارد این بدنه کرده، اصلاً کارایی ندارد. این جز هزینه برای کشور و مردم، عملکردی هم ندارد. یعنی این بدنه سنگین دولت، خودش یکی از موانعی است که جلوی دست‌وپای همه مسئولین را می‌گیرد. شما از خود ریاست‌جمهوری حساب کنید؛ یک‌وقتی با چهارصد نفر اداره می‌شد و چیزی هم کم و کسر نبود. آن موقع هم همین کار‌ها و همین وظایف بود. الآن رسیده به هشت هزار تا ده‌هزار نفر. یک لشکری را آقای احمدی‌نژاد آورده، لشکری را آقای روحانی، یک لشکر بزرگ‌تر را آقای رئیسی. اینها هم وقتی می‌آیند، دیگر نمی‌شود بیرونشان کرد! حالا این در {نهاد} ریاست‌جمهوری است، عین همین وضع در بقیه وزارت‌خانه‌ها هم هست. عده‌ای را به‌عنوان مشاور جوان، عده‌ای مشاور پیر، عده‌ای مشاور سیاسی... اصلاً این بدنه سنگین، از نظر مالی و اقتصادی، قدرتی برای دولت باقی نمی‌گذارد که بتواند کار عمرانی بکند و پروژه‌ای را پیش ببرد. هرچه پول و درآمد هست، باید به حقوق و مزایای این پرسنل داده شود. این بزرگ‌ترین گرفتاری دولت است که همه درآمدش صرف هزینه جاری شده و این وضعیت، به این سادگی‌ها قابل‌اصلاح نیست.

حالا خود ایشان هم که ملاحظاتی دارند. از آن طرف هم نمی‌شود که عده زیادی را، مثلاً صدهزار نفر را، بیکار کنند. بعد عواقبش چه می‌شود؟ گرفتاری بدی است. بعد هم بقیه مسائل؛ ناترازی‌ها و... که همه‌اش نیاز به سرمایه‌گذاری دارد. سرمایه‌گذار خارجی هم که با این شرایطی که ما داریم، هیچ‌کس نمی‌آید. داخلی هم که بخش خصوصی اصلاً جرأت نمی‌کند سمت پروژه‌های دولتی برود. با این وضعیت، برای خود دولت هم امکانی باقی نمانده است. یعنی واقعاً آن آیه‌ای که اول کار، هنگام ورود به ریاست‌جمهوری [در تفأل]آمد، فکر کنم آیینه تمام‌نمای شرایطی بود که بعداً برای دولت پیش آمد.

اگرچه خیلی از راهکار‌ها را مثل همیشه در دل فرمایشاتتان داشتید، اما اگر به طور خاص راهکار‌های پیشنهادی برای بهبود عملکرد دولت دارید، بفرمایید.

خیلی سخت است انسان بخواهد چیزی بگوید. هر حرفی را بخواهی بزنی، بالأخره یک مقدمات و یک عواقبی دارد که وقتی انسان آنها را در نظر می‌گیرد، پشیمان می‌شود که پیشنهادی بدهد. ولی بالأخره کار باید پیش برود. باید آدم‌های دلسوز و توانمند [به کار گرفته شوند]. اینکه انسان بخواهد هم مجلس را راضی نگه دارد، با تک‌تک این نمایندگانی که هر کدام فقط به فکر این هستند که در حوزه انتخابیه‌شان نمایشی از خودشان نشان بدهند و برای انتخابات آینده‌شان سرمایه‌ای درست بکنند، و از آن طرف هم ملاحظاتی که دستگاه‌ها و نهاد‌های مختلف روی وظایف و اهداف خاص خودشان دارند، نمی‌شود به آن سادگی گفت؛ مثلاً دولت این کار را بکند و همه چیز حل می‌شود.

ولی، ایشان اگر وفاقی دارند، اصل مسأله‌شان باید این باشد که یک مجموعه مدیریتی قوی، توانمند و باتجربه [تشکیل دهند]. درست است که نیرو‌های جوان هم باید در سیستم فعال شوند، ولی تجربه گذشته و وضعیتی که ما قبلاً داشتیم، خیلی به داد دستگاه‌های مختلف می‌رسد. آن وقت، جلوی وعده‌های توخالی هم باید گرفته شود. اینکه مثلاً وزارت نیروی دولت بیاید بگوید ما تابستان آینده... پارسال گفتند تابستان آینده سی هزار مگاوات برق خورشیدی و... اضافه می‌کنیم. خب! همان موقع، بسیاری که با وضعیت کشور و مسائل مختلف آشنا بودند، می‌دانستند که این نشدنی است. اصلاً امکانش نیست که دولت بتواند چنین حرکتی بکند. حالا مثلاً کم‌کم می‌گویند دویست مگاوات، صد و پنجاه مگاوات... بعد همه با هم جشن بگیرند و.... می‌خواهم بگویم باید سعی کنند وعده‌های بی‌مورد هم ندهند و مردم را امیدوار نکنند که بعد وقتی انجام نمی‌شود، مزید بر ناامیدی و دل‌زدگی نشود.

در عین‌حال، بتوانند یک کار معقولی هم پیش ببرند. در روابط خارجی بتوانند واقعاً یک تحرک جدی داشته باشند و کشور را از انزوایی که درگیرش شده، واقعاً بیرون بیاورند. این‌طور که نمی‌شود. یک چنین تجاوزی به ما بشود و نزدیک‌ترین دوستانمان جرئت نکنند کوچک‌ترین کمکی به کشور بکنند. این وضعیت نابسامانی برای مسائل کشور است.

مستحضرید که بعد از جنگ دوازده‌روزه، انسجام خوبی در داخل و حتی در میان اپوزیسیون خارج و زندانیان سیاسی به وجود آمد. ولی چه کنیم که این انسجام حفظ شود؟ باتوجه‌به عملکردی که صداوسیما دارد؛ دیدید که در شرایط جنگی امثال شمس‌الواعظین، جلایی‌پور و قوچانی را به میزگرد می‌آورد و در شریط دیگر افرادی مثل آقای رجبی دوانی را می‌آورد با آن حرف‌های آن‌چنانی که شب گذشته زد. نظر شما چیست، چه باید بکنیم؟

اینها گرفتاری‌های ایشان است دیگر. همین چیزهاست که دولت بالأخره درگیرش هست و حالا دائم می‌گویند وفاق. معلوم نیست وفاق با کجا صورت‌گرفته که چنین عواقب و وضعیتی دارد. من نمی‌توانم بگویم، ولی مثلاً من اگر تصمیم‌گیر بودم، اولین کاری که می‌کردم، رئیس صداوسیما را از دولت بیرون می‌کردم.

وقتی کسی در صداوسیما مستقر می‌شود و باید به‌عنوان بازوی دولت در این شرایط کمک بکند، بعد می‌آید یکی را اشعث می‌کند، یکی را موسی اشعری و... و بعد هم یک‌مشت حرف‌های لاطائل و حرف‌های آدم‌های بی‌سوادی که نه از تاریخ خبری دارند، نه از اسلام و نه در انقلاب بوده‌اند، معلوم نیست از کجا آمده‌اند، تریبون دستشان می‌دهند تا هر حرفی را بگویند.

تریبون صداوسیما دست کسانی است که وضعیت گذشته‌شان و سوابقشان در سیاست خارجی خیلی روشن است و نیازی به ذکر هم نیست. ملت می‌دانند که اینها درگذشته با چه کسانی رفته و نشسته‌اند، برای چه مسائلی در سیاست داخلی چه بند و بست‌هایی کرده‌اند و موفق هم نشده‌اند، آقای پزشکیان باید آنجا اندکی قاطعیت به خرج بدهد. مسئول صداوسیما که دست خودش نیست. دائم دولت پول و بودجه و امکانات بدهد و بروند بازدید کنند و «به‌به» بگویند، بعد آنها این‌طوری برخورد بکنند. معلوم است این یک نوع دهن‌کجی به مجموعه دولت است.

بدتر از همه اینکه، کاش این مسائل در داخل بود. شما نگاه کنید، همین حرف‌های لاطائلی که اینها می‌زنند، بلافاصله توسط رسانه‌های آن طرف آب که دائم دنبال سوژه گرفتن هستند، تکرار می‌شود. یعنی این کلیپ‌هایی که آنها از صداوسیمای ما ضبط و پخش می‌کنند را خود ما‌ها هیچ‌وقت ندیده‌ایم. بعد در رادیوی فلان یا در شبکه ضدایرانی بهمان پخش می‌شود و فکر می‌کنیم آنها این را تولید کرده‌اند. بعد می‌فهمیم که نه آنها از روی صداوسیما اینها را کپی کرده‌اند. آدم باورش نمی‌شود که این حرف‌ها را کسی در صداوسیمای جمهوری اسلامی زده باشد.

نمی‌شود که صداوسیمای جمهوری اسلامی برای شبکه‌های خارجی برنامه تولید کند! این چه شرایطی است؟ اولین کاری که آقای [پزشکیان]اگر بخواهد قاطعیت نشان بدهد، این است که حداقل این هیأت دولت را تصفیه بکند. این‌طور نمی‌شود که در کشور هرکی به هرکی باشد. این به‌عنوان صدای دولت شناخته می‌شود، صدای خارجی دولت شناخته می‌شود. وزیر خارجه و رئیس‌جمهور یک موضعی راجع به مذاکرات می‌گیرند، بعد یکی آنجا می‌آید رسماً در تلویزیون جمهوری اسلامی می‌گوید هر کس مذاکره کند یا حرف بزند، یا اشعث است یا فلان. خب این تمام روابط خارجی جمهوری اسلامی را به هم می‌زند! یعنی اصلاً من نمی‌فهمم این وضعیت چطور برای وزارت خارجه یا رئیس‌جمهور ما قابل‌تحمل است که آنها به‌صورت رسمی حرفی بزنند و شبکه رسمی کشور جور دیگری حرف بزند.

[دیگران]هرکدام را بخواهند، ملاک تحلیلشان قرار می‌دهند و می‌گویند پس معلوم می‌شود که یک دوگانگی اینجا وجود دارد و حرف دولت بُرش ندارد و کسانی در کشور هستند که قدرت دست آنهاست و همین دوگانگی حاکمیت را مطرح می‌کنند. خب این با وفاق نمی‌خواند، با این‌همه زحمتی که دارند می‌کشند تا بگویند از کشور یک‌صدا بلند می‌شود و همه با هم هستند، نمی‌خواند. این بساط دولت و بساط سیاست خارجی را به هم می‌زند. خب، تحمل می‌کنند و آنها هم روزبه‌روز پررو‌تر می‌شوند.

با بعضی از بزرگان اصول‌گرا از جمله آقای بادامچیان مصاحبه داشتم، خیلی به بیانیه اصلاح‌طلبان تاختند که اگر توبه نکنند، عواقب بدی در انتظارشان است. آیا عیب و ایرادی به این بیانیه وارد است؟ تحلیل شما از این بیانیه در این شرایط چیست؟

من با ادبیات این بیانیه موافق نیستم. همین حرف‌هایی که در بیانیه زده شده و آرزو‌ها و اهدافی که آنجا هست، بسیاری از حرف‌هایش درست است. منتها اینکه شما با چه بیانی و در چه موقعی این حرف را بزنی، [مهم است]. مشخص است که ما در کشور نارسایی‌ها و مشکلاتی در رده‌های مختلف و بخش‌های مختلف، حالا در بالا، در پایین، در شورای نگهبان و هر جا، داریم. ولی اینکه در چه موقعیتی این حرف‌ها زده شود و با چه اهدافی و با چه ادبیاتی بیان شود...

یک‌وقت یک گروه سیاسی می‌خواهد بگوید من در داخل نظام هستم، این دولت منتخب ماست، ما به آن رأی داده‌ایم و می‌خواهیم آن را تقویت کنیم. باید ببینیم آیا این بیانیه در جهت تقویت این دولت است؟ آیا حرف‌هایی که می‌زند در جهت ارائه یک راهکار عملی است؟ یا نه یک سری شعار‌هایی است که ولو شعار‌های درستی هم باشند، خودشان می‌دانند که عملی نیست. اصلاحات این‌طوری نیست که یک‌شبه بگویند همه این ده مورد انجام شد و مردم هم امیدوار شدند. به نظر من، ادبیات و مکان و زمان این بیانیه ایراد دارد. من هم قبول ندارم که در چنین شرایطی ما بخواهیم چنین حرف‌هایی را بزنیم، ولو اینکه کلیت و منطق حرف‌ها درست باشد.

بله ما ممکن است با خیلی از عملکرد‌های شورای نگهبان موافق نباشیم. بنده فکر می‌کنم به خیلی از افراد در جریان این بررسی‌ها اجحاف شده، خیلی جا‌ها حق‌هایی ناحق شده و ناحق‌هایی، حق شده است. ولی اینکه حالا الآن در این مقطع و در این شرایط و برای کمک به این دولتی که در واقع دولت منتخب اصلاح‌طلبان است و اصلاح‌طلبان دنبال رأی آوردن و تقویت این دولت بودند و خیلی‌هایشان هم در این دولت مسئولیت دارند، آیا باید اینها گفته شود یا نه؟ من این را قبول دارم که در چنین شرایطی، چنین بیانیه‌ای حداقل به مصلحت خود اصلاح‌طلبان، مصلحت دولت و مصلحت کشور نبود.

آقای خاتمی هم از این قضیه خبر داشته‌اند؟

من نمی‌دانم.

آخر چند روز است می‌پرسند آیا آقای خاتمی و بزرگان اصلاحات از این امر خبر داشتند؟

من فکر نمی‌کنم. یعنی من با توجه به ادبیات بیانیه و با توجه به آن چیزی که خود آقای خاتمی قبلاً بعد از همین ماجرا‌ها مواردی را اعلام کردند، بعید می‌دانم ایشان ادبیات و مکان و زمان این نامه را کامل قبول داشته باشند.

تصویر روز
خبر های روز