
لطفا جامعه به فکر بقیه دههها باشند و دست از سر زندگی این دهه شصتیها بردارند! با تشکر

این آماری که علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت اعلام میکند، نشان از سنی دارد که پایان دوره باروری زنان به شمار میآید.
به گزارش روز نو از سوی دیگر، طبق دادههای موجود، زنان گروه سنی ۲۵ تا ۳۹ این گروه سنی، که هنوز در دوره فعال باروری قرار دارد، نقش اصلی را در تداوم روند جمعیتی ایفا میکند. او در ادامه میگوید: «سال گذشته ۴۷۰ هزار و ۴۴ ازدواج در کشور رخ داده که نسبت به سال ۱۴۰۲، حدود ۲.۲ درصد کاهش داشته است.» با توجه به ترکیب سنی فعلی، بهنظر میرسد که فرصت سیاستگذاران برای تقویت نرخ باروری در کشور محدود است، چراکه بخشی از جمعیت زنان متأهل بهزودی از سن باروری عبور خواهند کرد و گروه سنی مولد نیز به مرور در حال حرکت به سمت دهه چهارم زندگی خود است. کاهش تدریجی جمعیت زنان در سنین اوج باروری میتواند به معنای کاهش ظرفیت کلی فرزندآوری در سالهای پیشرو باشد. این روند، در صورت نبود برنامههای حمایتی مؤثر در حوزه ازدواج، اشتغال، مسکن و حمایت از مادران، ممکن است به تشدید روند کاهش نرخ زاد و ولد در کشور منجر شود.
قدرت باروری در میانسالی
یک کارشناس مامایی و زایمان در رابطه با این سن به «آرمان امروز» میگوید: «سن باروری زنان معمولاً از حدود ۱۵ سالگی شروع میشود، ولی اوج توان باروری در دهه سوم زندگی (۲۰ تا ۳۰ سال) است. بعد از سن ۳۵ سال، بهویژه پس از ۴۰ سالگی، قدرت باروری بهطور چشمگیری کاهش پیدا میکند.» میترا سمیعی در ادامه میافزاید: «کاهش کمّی و کیفی تخمکها افزایش احتمال سقط جنین یا ناهنجاریهای کروموزومی (مثل سندرم داون)، افزایش مشکلات بارداری و زایمان (مانند فشار خون بارداری، دیابت بارداری)، کاهش احتمال موفقیت در درمانهای کمکباروری از جمله مشکلات این سن برای فرزندآوری است.
بنابراین، وقتی زنان متأهل وارد سنین بالای ۴۰ سال میشوند، از نظر بیولوژیکی احتمال فرزندآوری کاهش چشمگیری دارد، حتی اگر تمایل به داشتن فرزند وجود داشته باشد.» با توجه به این گفته ها، باید تمرکز بر تقویت شرایط زندگی و امنیت اجتماعی برای زنان در سنین ۲۵ تا ۳۹ سال و نیز تسهیل مسیر ورود زنان جوانتر به چرخه ازدواج و فرزندآوری، میتواند نقش کلیدی در جلوگیری از افت شتابگیر جمعیت داشته باشد. این در حالی است که با توجه به صحبتهای او، «استان تهران با ۱۲۰ هزار و ۵۶۲ موالید در سال گذشته بیشترین میزان تولد را داشته است، اکنون ۶۰ درصد از زنان متاهل در سنین باروری یعنی در سنین ۳۵ تا ۴۹ سال هستند، اکنون ۱۶ میلیون زن متاهل در کشور هستند، اما تنها یک میلیون زایمان و موالید داریم. کمترین سن در اولین ازدواج مربوط به استان سیستان و بلوچستان با ۲۵.۱ و تهران بیشترین سن با ۳۰.۶ سال در بین پسران است.»
بحران جدی سالمندیِ دهه شصتیها
در این شرایط رئیس انجمن علمی سالمندان ایران نیز ضمن هشدار نسبت به روند پرشتاب سالمندی جمعیت کشور گفت: «طبق پیشبینیها، تا سال ۱۴۳۰ از هر سه ایرانی، یک نفر بالای ۶۰ سال خواهند بود و جمعیت سالمندان ایران از ۹ میلیون نفر فعلی به بیش از ۲۷ میلیون نفر خواهد رسید.» احمد دلبری با اشاره به دادههای رسمی و تحلیلهای جمعیتشناسی اظهار کرد: «دو برابر شدن جمعیت سالمندان در کشورهای توسعهیافته حدود ۱۰۰ سال طول کشیده، اما در ایران این تغییر ساختاری تنها طی ۴۰ سال رخ میدهد. اگر امروز برای این روند برنامهریزی نکنیم، فردا با بحرانهای جدی اجتماعی و اقتصادی روبهرو خواهیم شد.
امید به زندگی در ایران به حدود ۷۵ سال رسیده، اما صرف افزایش طول عمر انسانها کافی نیست. باید کیفیت زندگی سالمندان همزمان ارتقاء یابد. در سال ۱۳۵۵ فقط ۵ درصد جمعیت کشور را سالمندان بالای ۶۰ سال تشکیل میدادند، اما اکنون این عدد به بیش از ۱۱ درصد رسیده است.» وی با هشدار نسبت به وضعیت اجتماعی سالمندان افزود: ما به سمتی در حال حرکت هستیم که میلیونها سالمند در آینده نه فرزند دارند، نه بیمه، نه مسکن و نه مستمری. این واقعیت میتواند به موجی از نارضایتی اجتماعی، فقر سالمندی و فرسایش روانی منجر شود.
در چنین شرایطی، کارشناسان بر ضرورت تدوین و اجرای فوری سیاستهای حمایتی تأکید دارند؛ سیاستهایی که بتواند فرزندآوری را در سنین مطلوب تسهیل کرده و موانع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را از سر راه زوجهای جوان بردارد. آینده جمعیتی ایران وابسته به تصمیماتی است که امروز گرفته میشود؛ چرا که زمانی برای جبران تأخیرهای گذشته باقی نمانده است. ورود تدریجی زنان متأهل به سن بالای ۴۰ سال، نه فقط یک عدد آماری، بلکه زنگ خطری برای آیندهی جمعیتی و اقتصادی کشور است. اگر اقدامات حمایتی برای تسهیل فرزندآوری در دهه سوم زندگی (یعنی ۲۰ تا ۳۰ سالگی) جدی گرفته نشود، جبران این عقبماندگی در سالهای آینده بسیار دشوار خواهد بود. این یک فرصت کوتاه و محدود است که اگر از دست برود، آثار آن تا چند دهه ادامه خواهد داشت.
اما چرا سیاستهای تشویقی جمعیتی در ایران هنوز نتوانستهاند اثربخش باشند؟، رسول صادقی، رئیس موسسه تحقیقات جمعیت کشور در این باره این طور توضیح داد: «یکی از دلایل مهم، تورم بالا و شرایط اقتصادی دشوار است که اثرگذاری بسیاری از مشوقها را عملاً بیاثر کرده است. موضوع دیگری که کمتر به آن پرداخته شده، خدمات مراقبت از کودک است. در بسیاری از کشورها، مهدکودکهای با کیفیت و مقرون بهصرفه با حمایت دولت راهاندازی شده که بخشی از دغدغه والدین برای فرزندآوری را کاهش داده است در حالی که در کلانشهرهای ما، مهدکودکهای مناسب و ارزانقیمت عملا وجود ندارند. از سوی دیگر، قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، هنوز نتوانسته بهطور جامع همه موانع فرزندآوری را پوشش دهد و در برخی حوزهها نیاز به بازنگری و اصلاح جدی دارد.»