
طی ساعات اخیر علیاکبر ولایتی در صدر خبرهاست
برترینها: در 48ساعت گذشته، دو مشاور کهنهکار مقامرهبری در سرتیتر اخبار جای گرفتهاند. نخست، علی لاریجانی که سخنگوی کاخ کرملین خبری از سفر او به مسکو و دیدار ناگهانیاش با ولادیمیر پوتین داد و دوم، علیاکبر ولایتی که با انتشار توئیتی صریحاً از «نوبت مسئولین» و «پاسخگو نبودن شیوههای منقضیشده» برای حفظ انسجام و اتحاد ملی در جامعه پس از جنگ نوشت؛ همان موضوعی که چند روز قبل مقامرهبری از آن سخن گفته بود.
ولایتی در این متن صراحتاً بر لزوم حفظ انسجام ملی تأکید کرده و گفته است: «شیوههای منقضی شده، دیگر پاسخگوی جامعه پس از جنگ نخواهد بود.» سخنی که بدون تردید از درون حاکمیت صادر شده اما ناظر به مطالبات بر حق نسل جدید است. او نوشته است: «حفظ انسجام ملی مورد تاکید مقام معظم رهبری میتواند شامل تغییر برخی رویکردهای اجتماعی حاکمیت و محور قراردادن رضایت مردم شود به گونهای که برای آنها ملموس باشد. مردم خود را اثبات کردند و اکنون نوبت مسئولین است. شیوههای منقضی شده دیگر پاسخگوی جامعه پس از جنگ نخواهد بود».
این دو رخداد پیاپی، پرسشهایی را درباره روند تحولات سیاست داخلی و خارجی کشور شکل میدهد؛ پرسشهایی که البته، انتساب هر دو چهره به عالیترین مقام نظام سیاسی و مسئولیت مشترک آنان بهعنوان مشاور رهبری، آنها را جدیتر میسازد.
فصل تغییرات ملموس ؟
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را به ماجرای توئیت اخیر ولایتی اختصاص داده. این روزنامه مینویسد: بیش از ۶۰ درصد جمعیت ایران زیر ۳۵ سال دارند. این نسل با انقلاب و جنگ خاطرهای ندارد اما از زیرساختهای بهجا مانده از آن دوران ارتزاق میکند. این نسل با شبکههای اجتماعی بزرگ شده در جهانی متصل و دیجیتال میاندیشد و سبک زندگیاش با الگوهای دهه ۶۰ و حتی ۷۰ تفاوت بنیادین دارد. اما همچنان با مدیرانی کهنهکار و ذهنیتهایی منجمد مواجه است که نهتنها نمیتوانند، پاسخی درخور به نیازهای نو بدهند بلکه گاه در برابر هرگونه تغییر، مقاومت سرسختانه نیز نشان میدهند.
*برای نسل جوان، تغییر ملموس یعنی به رسمیت شناختن سبک زندگی مردم. پذیرش تنوع در پوشش، زبان، آدابورسوم و نحوه زیستن بخش مهمی از خواستههای جوانان است. آنها خواهان آن هستند که فرهنگ غالب رسمی، دیگر با معیارهای خشک و تکبعدی به جامعه نگاه نکند بلکه واقعیتهای متکثر فرهنگی و اجتماعی ایران را بپذیرد.
*صداوسیما برای نسل جدید جذابیت خود را از دست داده است چراکه محتوای آن با واقعیتهای زندگی روزمره همخوانی ندارد.
*پلتفرمهایی مانند اینستاگرام، واتساپ و یوتیوب بخش جدانشدنی از زندگی دیجیتال مردم هستند. فیلترینگ گسترده آنها نهتنها دسترسی به اطلاعات را محدود میکند بلکه معیشت میلیونها نفر را هم به خطر میاندازد. جوانان خواستار رفع کامل این محدودیتها هستند.
واکنش منفی روزنامه اصولگرا به اظهارات ولایتی
غلامرضا صادقیان، سردبیر روزنتامه جوان در سرمقاله امروز این روزنامه با اشاره به توئیت اخیر ولایتی، از مواضع اخیر او انتقاد کرد و نوشت: عصر دیروز، اما پیامی کوتاه در مجازی از دکتر علیاکبر ولایتی مشاور رهبری منتشر شد. با آنکه لزوماً پیامهای سران سهقوه یا مسئولانی که از رهبری حکم دارند یا مشاور ایشان هستند، بهمعنای همسویی دقیق یا تعبیر دقیق سخن ایشان نیست، اما پیام دکتر ولایتی باز این بحث را که منظور از «تأمین رضایت مردم» یا «شیوههای منقضیشده» چیست، داغ کرد.
معتقدم وقت آن است که سران سهقوه و مشاوران اگر صریحاً نمیگویند که منظور از رویکردهای اجتماعی تازه چیست یا چه چیزهایی دیگر منقضی شده است، دستکم چند اقدام عملی معنادار انجام دهند و حتی اگر به کنایه هم شده نشان دهند منظور همینها بوده است. تأخیر در اینباره یعنی دامنزدن به اختلافات به بهانه وحدت!
مردم در زمان جنگ برای دریافت پاداش منسجم نشدند و پاداش خود را که حفظ ایران بود، دریافت کردند، اما وقتی روشن نباشد که در همسویی با مردم، چه چیزهایی باید کنار گذاشته شود و چه مسیر تازهای را باید پیمود، این انسجام با فعالیت رسانهها و فعالان مجازی و مانند آن صدمه خواهد دید.
نوبت مشاوران
محمدجواد روح، سردبیر هممیهن نیز با طرح پرسشی مبنی بر اینکه آیا دیدار ناگهانی لاریجانی با پوتین و توئیت صریح ولایتی نشانههایی از تغییر در سیاست خارجی و داخلی را با خود دارد به سراغ این مساله رفته است: توئیت ولایتی (که در مقایسه با لاریجانی کمتر وارد موضعگیریهای صریح سیاسی میشود)، گمانهزنیهایی را تقویت میکند. به عبارت صریحتر میتوان گفت که پس از جنگ ۱۲روزه نوعی مواجهه جدی در سطح کلان نظام سیاسی شکل گرفته است که یکسوی آن، خالصسازانی قرار دارند که با اتکا به فضاسازیهای سیاسی و رسانهای و استفاده از ابزارهایی چون صداوسیما و نیروهای پارلمانی، درصدد حفظ و تقویت موقعیت خود بهعنوان سخنگویان واقعی نظام سیاسی هستند و در این مسیر، هرگونه تغییرات را چه در سطح سیاست داخلی و چه سیاست خارجی (و نیز اصلاحات در سطح امنیتی) برنمیتابند و حتی آن را با عباراتی چون «براندازی زیر پوشش وحدت ملی» تئوریزه میکنند.
باید ماند و دید که صرف سابقه یا منصب سیاسی کهنهکاران و ریشهدارانی چون ولایتی و لاریجانی، تغییری در مسیری که خالصسازان حامی آن هستند، شکل خواهد داد یا آنکه خالصسازی در داخل چنان ریشه دوانده و سیستماتیک و قدرتمند شده که از مشاورانی در این سطح هم کاری برنمیآید؟
همانطور که پیچیدگی مناسبات خارجی و مواجهه با پروژه چندلایه و یکجانبهنگرانه ترامپ-نتانیاهو، عملاً چندان میدانی برای بازی بازیگران ایران باقی نگذاشته است؛ حتی اگر فرستاده ویژهای در حد علی لاریجانی باشد.