به روز شده در: ۲۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۰
کد خبر: ۷۰۲۳۰۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۱ - ۲۴ تير ۱۴۰۴
تنش‌های پس از جنگ ۱۲ روزه، دیپلماسی ایران و آمریکا در هاله‌ای از تردید و تهدید قرار داده است؛

پنجره‌ای نیمه‌باز دیپلماسی در طوفان جنگ

روزنو :نهال فرخی :نزدیک به ۲۰ روز از پایان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل می‌گذرد؛ جنگی که بی‌سابقه‌ترین رویارویی مستقیم دو طرف در دهه‌های اخیر بود و به گمان بسیاری، می‌توانست آغازی برای تغییر معادله بازدارندگی یا حتی شکل‌گیری مذاکرات تازه میان ایران و آمریکا باشد. 

پنجره‌ای نیمه‌باز دیپلماسی در طوفان جنگ

توافق آتش‌بس روز سه‌شنبه 3 تیرماه، پس از حملات آمریکا به تأسیسات هسته‌ای را اما باید آغازی بر چالش‌های تازه دیپلماتیک تهران- واشنگتن نیز دانست چرا که با تصویب طرح تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، بی‌اعتمادی ژرف به نهاد‌های بین‌المللی شدت گرفته و پس از این یقینا باید امکان عدم توافق با آمریکا و حتی احتمال اجرای سازوکار ماشه در تحلیل‌های سیاسی و اقتصادی کشور لحاظ شود.

‌چنانچه اکنون با گذشت حدود سه هفته از آتش بس نه تنها نشانی از گفت‌وگوهای جدید دیده نمی‌شود، بلکه همه چیز در وضعیتی بلاتکلیف، پرتنش و  پرابهام قرار دارد. هیچ تاریخ، مکان یا واسطه‌ تازه‌ای برای گفت‌وگوهای احتمالی تعیین نشده و سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز در برابر سوالات مکرر خبرنگاران تنها به این جمله بسنده می‌کند: «چیز قابل تاییدی وجود ندارد».

در چنین فضایی، دوگانه‌ «دیپلماسی یا تقابل» نه تنها به درگیری اسرائیل و ایران محدود نمانده، بلکه پای آمریکا، اروپا، شورای امنیت و حتی جناح‌های داخلی در تهران را نیز بیش از همیشه به میدان کشیده است. 

جنگی که اعتماد را سوزاند

در این میان، وزیر خارجه ایران در یکی از موضع‌گیری‌های صریح خود نوشت: «نتانیاهو نه تنها در تحقق هیچ‌کدام از اهدافش علیه ایران موفق نشد، بلکه نتیجه جنگش در غزه، ۲۰۰ هزار نیروی جدید برای حماس بود.»  عباس عراقچی، در ادامه به‌طور تلویحی به نقش آمریکا اشاره کرد: «نتانیاهو اکنون برای ایالات متحده تعیین تکلیف می‌کند که در مذاکرات با ایران چه باید بکند یا نکند.»

این مواضع نشان می‌دهد که در تهران، اعتماد به نقش‌آفرینی سازنده آمریکا به‌شدت آسیب دیده اما با این حال، لحن عراقچی همچنان نشانه‌هایی از باز بودن مسیر دیپلماسی نیز دارد: تأکید بر توان داخلی، تجربه علمی، و بی‌نتیجه بودن فشارها، همگی حاکی از این است که هنوز «در» مذاکرات بسته نشده است.

افزون بر آن، سخنگوی وزارت خارجه دیدار احتمالی با استیو ویتکاف، مذاکره‌کننده آمریکایی، را تکذیب نکرد، بلکه صرفاً گفت «تاریخ و مکان مشخص نشده» و «تغییر واسطه تأیید نمی‌شود». 

این یعنی همچنان پنجره‌ای نیمه‌باز وجود دارد؛ و از آن‌سو، تیم ترامپ نیز علی‌رغم اتخاذ سیاست‌هایی تندتر نسبت به دولت بایدن، همچنان کانال عمانی را باز نگه داشته است. حتی استیو ویتکاف در محافل نیمه‌علنی از آمادگی برای «مذاکره محدود برای کاهش تنش» سخن گفته است.

بده بستان در سطح دولت‌ها و 

فشار از سوی تندروها

اما به نظر می‌رسد که فشار تندروهای جمهوری‌خواه، لابی اسرائیل و تحولات جنگی اخیر باعث شده فعلاً رویارویی با ایران را در دستور کار 

نگه دارند.

‌چنانچه اکنون پس از حمله اسرائیل به ایران و جنگ 12 روزه، سخن گفتن از مذاکره از همیشه سخت‌تر شده چرا که دستکم طرف ایرانی دیگر چندان به آمریکایی‌ها اعتماد ندارد و در سطح رسانه‌ای و سیاسی نیز این بی‌اعتمادی کاملاً مشهود است. تحلیلگران نزدیک به حاکمیت، از جمله احمد زیدآبادی، نسبت به فضای داخلی هشدار می‌دهند و می‌نویسند: «تا زمانی که وزارت خارجه از مخالفان مذاکره در داخل این‌چنین هراس دارد، مذاکره‌ای صورت نخواهد گرفت و اگر هم بگیرد، جز اتلاف وقت ثمری نخواهد داشت.»

از سوی دیگر در شرایط و روزهایی که بسیاری از تحلیلگران به اختلاف میان نتانیاهو و ترامپ دل بسته بودند؛ آمریکا و اسرائیل در مورد حمله به اهدافی خاص در ایران کاملا با هم هماهنگ بودند و شاید همین مساله نیز به عمق بدبینی نسبت به امکان مذاکره با آمریکا دامن زد. به خصوص که برخی امیدوار بودند نتیجه مذاکرات با آمریکا منجر به عقب رانده شدن تروئیکای اروپایی می‌شود اما حالا به نظر می‌رسد که ایران باید در دو زمین مختلف بازی دیپلماسی را ادامه دهد.

 در سایه تهدید مکانیسم ماشه و اتحادیه اروپا

اکنون نیز در شرایطی که نگاه‌ها به آینده احتمالی گفت‌وگو با واشنگتن دوخته شده، ایران در جبهه‌ای دیگر- یعنی در برابر اروپا- با تهدیدی جدی‌تر مواجه است؛ احیای مکانیسم ماشه. سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه، بریتانیا) در هفته‌های اخیر بارها به طور غیرمستقیم از فعال‌سازی این سازوکار سخن گفته‌اند. مکانیسمی که در صورت اجرا، به بازگشت خودکار تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران منجر خواهد شد و عملاً به پایان رسمی برجام تعبیر می‌شود.

در چنین شرایطی، هرگونه مذاکره با آمریکا، نیازمند اقناع اروپا نیز هست؛ امری که با وضعیت متشنج فعلی دشوارتر از همیشه به‌نظر می‌رسد.

 دیپلماسی بی‌واسطه و مذاکرات بی‌تاریخ

یکی از نشانه‌های سردرگمی دیپلماتیک، عدم تعیین زمان و مکان مذاکرات احتمالی میان عراقچی و استیو ویتکاف (مذاکره‌کننده ارشد آمریکایی) است. سخنگوی وزارت خارجه در واکنش به گزارش‌های متعدد رسانه‌ای تنها گفت: «تغییر واسطه در دور جدید مذاکرات احتمالی، گمانه‌زنی رسانه‌ها است و قابل‌تأیید نیست» و بر اساس برخی گزارش‌ها، کشور عمان بار دیگر در حال ایفای نقش میانجی است، اما اختلافات تاکتیکی و بی‌اعتمادی متقابل باعث شده حتی بر سر قالب گفت‌وگو نیز توافقی حاصل نشود.

روزنامه واشنگتن پست نیز اخیرا در گزارشی تحلیلی با استناد به دیدگاه تحلیلگران داخلی و خارجی ایران، از شکل‌گیری یک اجماع کم‌سابقه در فضای سیاسی تهران درباره ضرورت ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده خبر داد. این گزارش تأکید می‌کند که دولت ایران، در پی تحولات و تنش‌های اخیر، بیش از هر زمان دیگری برای ورود به مسیر دیپلماسی آماده است؛ اما هشدار داده اگر واشنگتن به تشدید فشارها ادامه دهد، تهران نیز گزینه‌های متقابل را در دستور کار دارد.

این روزنامه همچنین به نقل از یک مقام ارشد دولت ترامپ می‌نویسد: «ارزیابی واشنگتن آن است که ایران، حتی پس از تجربه حملات نظامی، همچنان برای توافق دیپلماتیک درباره برنامه هسته‌ای خود آمادگی دارد.» به گفته استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، مذاکرات جدید می‌تواند «خیلی سریع، ظرف هفته آینده یا کمی بعد» آغاز شود.

 شکاف داخلی؛ جدال دیپلماسی و تخریب

اما مساله درباره امکان توافق تنها خواست دو دولت نیست و شاید مهم‌ترین مانع در مسیر هرگونه مذاکره، نه در واشنگتن یا بروکسل، بلکه در تهران باشد. تندروهای داخلی که پیش‌تر نیز توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ را «خسارت محض» خوانده بودند، اکنون در موقعیت قدرتمندتری قرار دارند و آشکارا در برابر هرگونه گفت‌وگوی جدید سنگ‌اندازی می‌کنند.

در روزهای اخیر، برخی جریان‌های افراطی در داخل حتی طرح‌های «تنبیهی» علیه دیپلمات‌های معتدل و تکنوکرات‌های وزارت خارجه را پیشنهاد داده‌اند. در فضای رسانه‌ای اصولگرا نیز ادبیات طعنه‌آمیز و توأم با تمسخر علیه مذاکرات تشدید شده است.

 سناریوهای پیش رو؛ 

از توافق خاموش تا تقابل علنی

حال در این وضعیت پیچیده، چند سناریوی ممکن برای آینده قابل تصور است و یکی نیز توافق محدود برای کاهش تنش از طریق واسطه‌هایی مانند عمان یا قطر است تا طرفین به تفاهمی نانوشته برای کاهش سطح غنی‌سازی، کاهش فعالیت‌های منطقه‌ای یا پرهیز از حملات سایبری برسند؛ به نوعی مشابه توافق نانوشته ۲۰۲۳ در دوران بایدن. اما از موانع این طرح عدم تضمین اجرای توافق از سوی آمریکا و مخالفت جریان‌های افراطی در تهران است.

دومین حالت را باید مذاکره رسمی، اما با میانجی جدید دانست و اگر عمان شکست بخورد، امکان دارد امارات یا حتی چین و روسیه وارد عمل شوند. با این حال، موضع سرد چین نسبت به درگیری اخیر و مشغله روسیه در اوکراین، این سناریو را کم‌رمق کرده است.

هنوز تمام درهای دیپلماسی بسته نشده‌اند و اگر تصمیم‌گیرندگان در تهران به یک ارزیابی واقع‌گرایانه از منافع ملی، ظرفیت‌های منطقه‌ای و فرصت‌های دیپلماتیک دست یابند، شاید بتوان مسیر جدیدی را گشود.در غیر این صورت، کشور به‌سوی بحرانی تازه حرکت می‌کند؛ بحرانی که نه فقط با آمریکا، بلکه با کل جامعه جهانی خواهد بود.

در تهران، اعتماد به نقش‌آفرینی سازنده آمریکا به‌شدت آسیب دیده اما با این حال، لحن عراقچی همچنان نشانه‌هایی از باز بودن مسیر دیپلماسی نیز دارد: تأکید بر توان داخلی، تجربه علمی، و بی‌نتیجه بودن فشارها، همگی حاکی از این است که هنوز «در» مذاکرات بسته نشده است

سومین گزینه پیش‌رو اما بازگشت تمام عیار به  بالاترین سطح تقابل و خروج از NPT است. اگر مکانیسم ماشه فعال شود یا اسرائیل مجدداً حمله‌ای انجام دهد، ایران ممکن است از معاهده NPT خارج شود. در این صورت هرگونه مذاکره منتفی خواهد شد و این گزینه بیشترین حمایت را در محافل تندرو در تهران و تل آویو دارد، ولی تبعات سنگینی در سطح بین‌المللی خواهد داشت.

در هر حال این بار دیگر امکان مشروط ماندن مذاکره باقی نمانده است. ‌چنانچه محسن جلیلوند، کارشناس روابط بین‌الملل نیز اخیرا گفته است: «باید ابتدا مشخص کنیم که موضوع مذاکره چیست. اگر مذاکره جامع و همه‌جانبه باشد، شاید دستاوردی داشته باشد. اما مذاکره برای صرفاً مذاکره‌کردن فایده‌ای ندارد. باید مذاکره کنیم تا به هدفی مشخص برسیم. به نظر من، ایران هنوز نتوانسته اهداف روشن و دقیقی برای خود تعریف کند؛ چون همیشه در موضع انفعالی و واکنشی بوده‌ایم و هیچ‌گاه در موضع فعال قرار نداشته‌ایم. بنابراین چون اهداف‌مان را نمی‌توانیم تعریف کنیم، مذاکره با آن‌ها هیچ‌گاه نتیجه‌ای برای‌مان نداشته است. در بهترین حالت، مذاکره فقط در حد «دفع شر» باقی مانده است و بس.»

در واقع اشاره این کارشناس همان ایرادی است که بارها تکرار شده که طرف ایرانی اهداف و زمانبندی روشنی پیش روی خود ندارد و هر بار تنها وارد مسیر گفت و گو می‌شود بدون اینکه به مرحله بعد از دفع شر اندیشیده باشد.

ایران در تقاطع تهدیدهای چندجانبه 

ایران امروز در تقاطع تهدیدهای چندجانبه قرار دارد: از خطر احیای مکانیسم ماشه و بحران بی‌اعتمادی به آمریکا گرفته تا تهدید اروپا به مکانیسم ماشه، از تندروی‌های داخلی تا سکوت مرموز عمانی‌ها، همه چیز نشان می‌دهد که آینده مذاکرات در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

با این حال، هنوز تمام درهای دیپلماسی بسته نشده‌اند. اگر تصمیم‌گیرندگان در تهران به یک ارزیابی واقع‌گرایانه از منافع ملی، ظرفیت‌های منطقه‌ای و فرصت‌های دیپلماتیک دست یابند، شاید بتوان مسیر جدیدی را گشود.

در غیر این صورت، کشور به‌سوی بحرانی تازه حرکت می‌کند؛ بحرانی که نه فقط با آمریکا، بلکه با کل جامعه جهانی خواهد بود. همان اشاره جلیلوند، که: «تا زمانی که هدف روشنی برای مذاکره تعریف نکنیم، تمام گفت‌وگوها صرفاً در حد دفع شر باقی خواهد ماند.»

اکنون وقت آن رسیده است که سیاست خارجی ایران، از مرحله‌ی واکنش‌های دفعی، به سمت کنش‌گری هدفمند و سنجیده حرکت کند؛ پیش از آنکه آخرین پنجره نیز بسته شود.

تصویر روز
خبر های روز