به روز شده در: ۰۵ تير ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۷
کد خبر: ۶۹۹۱۸۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۱ - ۰۵ تير ۱۴۰۴

ماجرای جاسوسان مشهور ایرانی!

روزنو :از کا. گ. ب تا موساد؛ جنگ در سایه‌ها ادامه دارد

درست در روز‌هایی که آتش‌بس ناپایدار میان ایران و اسرائیل بر فضای منطقه سایه انداخته، جنگ پنهان‌تری در جغرافیای داخلی ایران در جریان است؛ جنگی که نه با موشک، که با حافظه‌های رم، دستگاه‌های رمزنگاری، و تجهیزات ترور رقم می‌خورد. در خبر‌ها آمده بود که سه نفر از عوامل وابسته به موساد که به اتهام وارد کردن تجهیزات ترور به کشور و همکاری با یک افسر ارشد موساد در یکی از کشور‌های همسایه بازداشت شده بودند، پس از طی مراحل قضایی، در زندان ارومیه اعدام شدند.

ماجرای جاسوسان مشهور ایرانی!

به گزارش روز نو، ادریس عالی، آزاد شجاعی و رسول احمد رسول، طبق مستندات دادگاه، در پوشش محموله مشروبات الکلی، تجهیزاتی را به داخل کشور منتقل کرده بودند که به ترور یکی از شخصیت‌های داخلی منجر شد. هم‌زمان، دادستان لرستان از بازداشت ده نفر به اتهام جاسوسی، تبلیغ علیه نظام و تلاش برای ایجاد ناامنی روانی خبر داد؛ بازداشت‌هایی که پس از حمله اخیر رژیم صهیونیستی و به دستور قضایی انجام شده‌اند و به گفته مقامات، بخشی از پاسخ اطلاعاتی ایران به جنگ چندلایه موساد در فضای حقیقی و مجازی است.

این رخداد‌ها در خلأ روی نمی‌دهند. تاریخ امنیتی ایران در هفت دهه اخیر، از دوران پهلوی تا جمهوری اسلامی، بار‌ها شاهد نفوذ مأمورانی بوده که از میان نخبگان نظامی یا نیرو‌های آشنا به سازوکار‌های تصمیم‌گیری به دل شب تاریک سرویس‌های اطلاعاتی رفته‌اند. احمد مقربی، افسر عالی‌رتبه ارتش شاهنشاهی در سال ۱۳۵۶ و دهه‌ها بعد در دی‌ماه ۱۴۰۱، علیرضا اکبری، مقام ارشد نظامی و مذاکره‌کننده سابق هسته‌ای، هر دو به جرم جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی بیگانه اعدام شدند؛ پرونده‌هایی که ابعاد پیچیده‌تری از جنگ اطلاعاتی مدرن را آشکار می‌کند. جذب از طریق سفارت، سفر‌های پوششی، انتقال اطلاعات راهبردی در حوزه‌های نظامی، هسته‌ای، دیپلماتیک و تحریمی و سرانجام اجرای عملیات ضداطلاعاتی برای فریب دشمن و به دام انداختن عامل نفوذی.

ماجرای جاسوسان مشهور ایرانی!

جاسوسی از اعدام سه نفر در ارومیه گرفته تا بازداشت ۱۰ متهم در لرستان در چنین زمینه‌ای معنا پیدا می‌کنند. نبردی دیرپا، چندلایه و پنهان میان ایران و دستگاه‌های اطلاعاتی دشمنانش؛ نبردی که ابزار آن از دستگاه ضبط صوت دوران جنگ سرد، حالا به لپ‌تاپ‌های رمزنگاری‌شده و محموله‌های قاچاق‌شده بدل شده، اما صورت مسئله همچنان همان است که بود: نفوذ، اطلاعات، و امنیت ملی. اجرای احکام قضایی اخیر، تنها بخشی از خط مقدم این نبرد خاموش است؛ نبردی که نه با پایان جنگ‌های نظامی، بلکه با ورود به فاز‌های پیچیده‌تر روانی و اطلاعاتی، ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است.

احمد مقربی جاسوس شوروی در سال‌های جنگ سرد

در سال‌های پرآشوب دوران پهلوی، احمد مقربی، متولد ۱۳۰۰، نامی ماندگار در تاریخ جاسوسی ایران است. احمد مقربی اوایل دهه ۱۳۲۰، با محمود نیو، افسر اخراجی ارتش و عنصر اطلاعاتی شوروی، آشنا شد. نیو شرکتی به نام «آب‌یاب» تأسیس کرده بود که پوششی برای فعالیت‌های جاسوسی‌اش بود. او با وعده‌های مالی، افسرانی مانند مقربی را به همکاری با سرویس اطلاعاتی شوروی (کا. گ. ب) ترغیب می‌کرد. مقربی، تحت تأثیر نیو، به شبکه جاسوسی او پیوست و اطلاعاتی را در اختیارش قرار داد، اقدامی که بعد‌ها به‌عنوان خیانت به کشور شناخته شد.

با لو رفتن محمود نیو و فراری شدن وی در سال ۱۳۳۳، فعالیت‌های جاسوسی وی برملا شد. نیرو‌های اطلاعاتی ایران برای دستگیری او اقدام کردند، اما نیو گریخت و برای همیشه ناپدید شد. برخی معتقدند او به خدمت کا. گ. ب درآمده بود، ولی سرنوشتش همچنان در هاله‌ای از ابهام است. در جریان حمله به دفتر نیو، مقربی به ظن همکاری دستگیر شد، اما به دلیل نبود مدارک کافی، آزاد شد و به ارتش بازگشت. این آزادی به او فرصت داد تا در ارتش پیشرفت کند و به مقام جانشین رکن دوم ستاد بزرگ ارتشتاران برسد، پستی حساس که دسترسی به اطلاعات نظامی مهم را برایش فراهم کرد.

پیام‌های رادیویی و ارسال اطلاعات محرمانه

جاسوسی در اوج جنگ سرد. مقربی در سال‌های بعد، مخفیانه با کا. گ. ب همکاری کرد. او اطلاعاتی درباره سیستم‌های دفاعی ایران و تجهیزات نظامی خریداری‌شده از غرب را به شوروی منتقل می‌کرد. در دوران جنگ سرد، این اطلاعات برای غرب هزینه‌های فراوانی داشت و از منظر ایران، نقض امنیت ملی محسوب می‌شد.

مقربی برای انتقال اطلاعات محرمانه ارتش از دستگاه ضبط صوت ویژه‌ای استفاده می‌کرد که می‌توانست پیام‌هایش را تا پانصد متر ارسال می‌کرد. مأموران کا. گ. ب با ماشین‌های پلاک سیاسی در اطراف خانه‌اش می‌ایستادند و این پیام‌ها را دریافت می‌کردند. استفاده از این روش پیچیدگی عملیات جاسوسی مقربی را نشان می‌دهد.

دستگیری و محاکمه

سازمان اطلاعات و امنیت ایران، سرانجام فعالیت‌های مقربی را کشف و وی را دستگیر کرد. از قرار معلوم و بر اساس آنچه ماموران ساواک گزارش داده‌اند شبی که مقربی قرار بود با مأموران کا. گ. ب ارتباط برقرار کند، ساواک با ترتیب دادن تصادف ساختگی علاوه بر مقربی دو مأمور شوروی را همزمان با او دستگیر کرد. این دو مأمور به دلیل مصونیت دیپلماتیک آزاد شدند، اما مقربی به جرم جاسوسی محاکمه شد. از او ابزار‌های جاسوسی، مانند دستگاه‌های ضبط صدا، کشف شد. مقربی در بازجویی‌ها تلاش کرد اتهامات را انکار کند، اما مدارک علیه او غیرقابل‌انکار بود. او در دی‌ماه ۱۳۵۶ اعدام و پرونده‌اش به‌عنوان مهم‌ترین پرونده جاسوسی دوران پهلوی ثبت شد.

مقربی چگونه لو رفت؟

اسناد منتشرشده توسط مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی نشان می‌دهد سه سازمان ساواک، اداره دوم ارتش، و سازمان سیا در این پرونده دخیل بودند و با این همه چند فرضیه در خصوص چگونگی لو رفتن مقربی مطرح شده است. این طور روایت می‌شود که یکی از ماموران ساواک به طور اتفاقی مقربی را در حالی می‌بیند که با ماموران شوروی ارتباط برقرار کرده بود. این ماجرا سرنخ مهمی به دست ماموران ساواک می‌دهد تا وی را تحت نظر بگیرند و سرانجام وی را دستگیر کنند.

گروه دیگری این فرضیه را مطرح می‌کنند که ماموران سازمان امنیت و اطلاعات وقت با بررسی‌های همه‌جانبه و انجام عملیات‌های گسترده ماموران کا. گ. ب را تعقیب کرده و در نهایت به احمد مقربی می‌رسند. اداره دوم ارتش قبل از انقلاب مدعی است که اطلاعات ارتش به او مشکوک شد و ساواک او را تحت نظر گرفت تا اینکه سرانجام به دستگیری وی انجامید.

اما عده‌ای نقش سازمان‌های اطلاعاتی خارجی مانند سیا یا MI۶ را پررنگ می‌دانند و معتقدند سرویس‌های بیگانه در رقابت‌هایی که در دوران جنگ سرد میان دو بلوک شرق و غرب برقرار بود اطلاعات مربوط به احمد مقربی را به ساواک دادند شاید یکی از بستگان و نزدیکان مقربی وی را لو داده باشد. فرضیه‌های سوم و چهارم محتمل‌ترند، اما این معما همچنان حل‌نشده باقی مانده است.

کا. گ. ب و پرونده مقربی بعد از انقلاب

کا. گ. ب به دنبال اطلاعات پرونده او بود و کوشید پرونده مقربی را در روز‌های ابتدای انقلاب به دست آورد. سال ۱۳۵۸، محمدرضا سعادتی، عضو سازمان منافقین، قصد داشت این اطلاعات را به سفارت شوروی بدهد، اما توسط کمیته انقلاب اسلامی دستگیر شد. این ماجرا اهمیت پرونده مقربی برای شوروی را نشان می‌دهد.

علیرضا اکبری؛ الی کوهن ایران

دی‌ماه ۱۴۰۱، نام علیرضا اکبری، مقام ارشد پیشین ایران، با اتهام جاسوسی برای انگلیس در رسانه‌ها مطرح شد. اکبری، با سابقه طولانی حضور در نهاد‌های نظامی و امنیتی، به اتهام انتقال اطلاعات حساس به سرویس جاسوسی انگلیس (SIS) دستگیر و اعدام شد.

آغاز زندگی و مسئولیت‌های کلیدی

علیرضا اکبری در ۲۹ مهر ۱۳۴۰ در شیراز به دنیا آمد. پس از انقلاب در انجمن اسلامی دانشجویان فعال بود و در دهه شصت، نقش مهمی در مذاکرات پایان جنگ ایران و عراق ایفا کرد. او مسئول سازمان نظامی اجرای قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت بود. در دولت اصلاحات، از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۱، به‌عنوان معاون بین‌الملل وزارت دفاع تحت مدیریت علی شمخانی خدمت کرد.

اکبری همچنین مشاور شمخانی در شورای عالی امنیت ملی، رئیس مؤسسه مطالعات راهبردی تصمیم، مشاور فرمانده نیروی دریایی، و معاون حوزه امنیتی دفاعی و روابط خارجی وزارت دفاع بود. در سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶، در دوره دبیری علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی، عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با اتحادیه اروپا شد. او در رسانه‌ها به‌عنوان تحلیلگر نظامی و راهبردی شناخته می‌شد و درباره موضوعاتی مانند مذاکرات هسته‌ای، مسائل موشکی ایران، و نقش آمریکا و اسرائیل اظهارنظر می‌کرد.

ورود به شبکه جاسوسی

بر اساس بیانیه وزارت اطلاعات، اکبری در جریان اخذ ویزا از سفارت انگلیس در تهران، مورد توجه مأموران اطلاعاتی این سفارت قرار گرفت و مصاحبه شد. سپس، طی سفر‌های شخصی به اروپا، به استخدام کامل سرویس جاسوسی انگلیس (SIS) درآمد. با توجه به دسترسی‌هایش به دستگاه‌های حساس کشور، اکبری به جاسوسی کلیدی برای SIS تبدیل شد و توسط چندین افسر ارشد میز ایران هدایت و تخلیه اطلاعاتی می‌شد. او اطلاعات مهمی در حوزه‌های نظامی، هسته‌ای، دیپلماتیک و سیاست‌های منطقه‌ای ایران را به‌صورت آگاهانه و مکرر به این سرویس منتقل کرد، اقدامی که امنیت ملی ایران را به خطر انداخت.

شناسایی و دستگیری

وزارت اطلاعات با بررسی‌های همه جانبه اکبری را به‌عنوان عامل نفوذی شناسایی کرد. افسران ضدجاسوسی این وزارت‌خانه پس از کشف روابط او با SIS، به مدار ارتباطی او و سرویس جاسوسی انگلیس نفوذ کردند. آنها اطلاعاتی هدایت‌شده و فریبنده به این مدار تزریق کردند تا اهداف و ابزار‌های ارتباطی دشمن را رصد کنند. این فرآیند، که شامل عملیات چندلایه ضداطلاعاتی و فنی بود، با دقت و برنامه‌ریزی طولانی انجام شد. در نهایت، اکبری در زمان مناسب، با حکم قضایی، دستگیر شد.

محاکمه و حکم اعدام

پس از دستگیری، پرونده اکبری به دادگاه انقلاب ارجاع و جلسات رسیدگی با حضور وکیل او برگزار شد و بر اساس مستندات موجود، قاضی ابوالقاسم صلواتی او را به جرم افساد فی‌الارض و اقدام گسترده علیه امنیت داخلی و خارجی از طریق جاسوسی برای انگلیس به اعدام محکوم کرد. اکبری به حکم اعتراض کرد و پرونده‌اش در دیوان عالی کشور بررسی شد، اما دیوان، فرجام‌خواهی او را رد و حکم را تأیید کرد و حکم اعدام وی در ۲۴ دی ۱۴۰۱ اجرا شد.

الی‌کوهن، مامور موساد در دولت حافظ اسد

احتمالا بسیاری نام الی کوهن جاسوس نامدار موساد در سوریه را شنیده باشند. او یکی از معروف‌ترین و تأثیرگذارترین جاسوسان قرن بیستم بود که دهه ۱۹۶۰ به‌عنوان مأمور موساد در سوریه فعالیت می‌کرد و با هویتی جعلی به نام «کامل امین ثابت»، تاجر ثروتمند عرب، به دمشق نفوذ کرد. کوهن با مهارت فوق‌العاده‌ای وارد حلقه‌های قدرت در دولت و ارتش سوریه شد و حتی با مقامات بلندپایه، از جمله وزیر دفاع وقت، روابط نزدیک برقرار کرد و اطلاعات حیاتی درباره استقرار نیروها، موقعیت پدافند‌ها و تحرکات نظامی ارتش سوریه در بلندی‌های جولان را به تل‌آویو منتقل کرد.

اطلاعاتی که او پیش از لو رفتن و دستگیری‌اش ارسال کرد، نقش تعیین‌کننده‌ای در پیروزی اسرائیل در جنگ شش‌روزه سال ۱۹۶۷ داشت. کوهن سرانجام در سال ۱۹۶۵ پس از کشف ارتباطات رادیویی‌اش با اسرائیل، بازداشت و در دادگاهی سریع محاکمه و به اعدام محکوم شد. او در میدان عمومی دمشق به دار آویخته شد و هنوز هم پیکر او به اسرائیل بازگردانده نشده است. الی کوهن به‌عنوان نماد موفقیت عملیات‌های نفوذی موساد و چهره‌ای تراژیک در جنگ‌های اطلاعاتی خاورمیانه شناخته می‌شود.

جاسوسان شاخص جنگ جهانی اول

ماتا هاری (۱۹۱۷–۱۸۷۶): مارگارتا زله، با نام هنری ماتا هاری، رقاص هلندی‌ای بود که به‌واسطه روابطش با نظامیان و سیاستمداران، به جاسوسی متهم شد. دولت فرانسه او را به انتقال اطلاعات به آلمان متهم کرد و در نهایت در سال ۱۹۱۷ اعدام شد. گرچه هنوز میزان واقعی دخالت او در جاسوسی محل بحث است، اما داستانش نمادی از سوءاستفاده از اعتماد در مسیر فعالیت‌های پنهانی است.

ادیث کاول (۱۹۱۵–۱۸۶۵): پرستار بریتانیایی که در بلژیک تحت اشغال آلمان، به بیش از ۲۰۰ سرباز متفقین کمک کرد تا از مناطق خطرناک فرار کنند. اگرچه او یک جاسوس کلاسیک نبود، اما اقداماتش از سوی مقامات آلمانی به عنوان یاری به دشمن تلقی و در سال ۱۹۱۵ اعدام شد. پرونده او نشان می‌دهد که مرز میان مقاومت و جاسوسی گاه بسیار باریک است.

ویرجینیا هال؛ زنی با پای چوبی که نازی‌ها را به زحمت انداخت

ویرجینیا هال، مأمور آمریکایی که در فرانسه اشغالی به فعالیت‌های جاسوسی پرداخت، یکی از چهره‌های پرآوازه در تاریخ جنگ جهانی دوم است. او متولد ۱۹۰۶ در بالتیمور است که پای چپش را در اثر حادثه‌ای از دست داد و از پای مصنوعی چوبی‌ای به نام «کاتبرت» استفاده می‌کرد. هال که به زبان‌های فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی مسلط بود، نتوانست به دلیل ناتوانی جسمی وارد خدمات دیپلماتیک آمریکا شود.

پس از سقوط فرانسه در سال ۱۹۴۰، به سازمان جاسوسی بریتانیا پیوست و در پوشش خبرنگار وارد خاک فرانسه شد و در شهر لیون، شبکه‌ای از افراد محلی مانند مغازه‌داران و کشیش‌ها ایجاد کرد. گشتاپو، پلیس مخفی نازی، او را با اسم رمز «زن لنگ» تعقیب می‌کرد، اما هرگز نتوانست او را بیابد. ویرجینیا هال سال ۱۹۴۲، با عبور از کوه‌های پیرنه به اسپانیا گریخت، اما سال ۱۹۴۴ با پوشش زنی روستایی به فرانسه بازگشت و رهبری گروه‌های مقاومت را برعهده گرفت. عملیات‌های او در تضعیف ساختار‌های نازی‌ها مؤثر بود.

جاسوسان برجسته جنگ جهانی دوم

نور عنایت‌خان (۱۹۴۴–۱۹۱۴): جاسوس هندی-بریتانیایی که در فرانسه اشغالی به‌عنوان اپراتور بی‌سیم برای متفقین فعالیت می‌کرد. او در سال ۱۹۴۳ دستگیر شد، تحت بازجویی قرار گرفت، اما اطلاعاتی فاش نکرد و سرانجام در اردوگاه داخائو اعدام شد. اقدامات او یادآور خطر‌های مرگباری است که جاسوسان متحمل می‌شوند.

نانسی وِیک (۲۰۱۱–۱۹۱۲): مأمور استرالیایی که در عملیات‌های مقاومت فرانسه نقش کلیدی ایفا کرد. با اقدامات جسورانه‌اش از دستگیری فرار می‌کرد و شبکه‌های ضدنازی را رهبری می‌کرد. موفقیت او در جنگ از منظر متفقین ارزشمند بود.

ژوزفین بیکر (۱۹۷۵–۱۹۰۶): خواننده و بازیگر آمریکایی که در قالب هنرمند، اطلاعاتی برای مقاومت فرانسه جمع‌آوری می‌کرد. او از آزادی حرکتش در محافل اجتماعی برای انتقال پیام‌های رمزگذاری‌شده در نت‌های موسیقی استفاده می‌کرد. تجربه بیکر نشان می‌دهد که گاه هنر و فرهنگ می‌توانند به ابزاری برای فعالیت‌های پنهانی بدل شوند مسئله‌ای که در سیاست امنیتی بسیاری از کشور‌ها حساسیت‌برانگیز است.

واریان فرای و ویلای ایر-بل در مارسی؛ پناهگاه هنرمندان فراری

در سال‌های جنگ جهانی دوم، ویلای ایر-بل در حومه مارسی فرانسه، به مأمن موقتی هنرمندان، نویسندگان و روشنفکرانی تبدیل شد که از دست رژیم نازی می‌گریختند. این ویلا که تحت نظر «کمیته نجات اضطراری» به سرپرستی واریان فرای آمریکایی اداره می‌شد، بین سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۱ به بیش از دو هزار نفر کمک کرد. ساکنان ویلا، با وجود شرایط نابسامان، به خلق آثار هنری و فعالیت‌های ضد نازی ادامه دادند. برخی مانند کلود کاهون و مارسل مور، حتی در پخش شب‌نامه‌های ضدحکومتی مشارکت داشتند. فشار‌های روزافزون باعث شد واریان فرای در سال ۱۹۴۱ فرانسه را ترک کند، اما میراث این ویلا به‌عنوان نمادی از نجات فرهنگ باقی ماند

تصویر روز
خبر های روز