به روز شده در: ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۰
کد خبر: ۶۸۹۹۵۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۵ - ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴

شرط عجیب غرب در مذاکره برای ایران/ مذاکرات ایران و آمریکا به کجا رسید؟

روزنو :«اتخاذ موضع سختگیرانه «غنی‌سازی صفر» نه‌تنها ایران را کاملاً از میز مذاکره دور خواهد کرد، بلکه برای توافقی مؤثر ضروری نیست. دونالد ترامپ باید از این اهداف حداکثری که فرآیند مذاکره را پیش از آزمودن نیت ایران برای دستیابی به توافق نابود خواهد کرد، فاصله بگیرد.»

مذاکرات ایران و آمریکا؛ شرط سخت غرب در مذاکره برای ایران

«کلسی داونپورت» مدیر بخش امور خلع سلاح در انجمن کنترل تسلیحات در مقاله‌ای با عنوان «ایجاد شرایط برای توافق هسته‌ای با ایران» نوشت: دور چهارم مذاکرات بین عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران و استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا، به زودی آغاز خواهد شد. جلسات قبلی، انگیزه‌ای ضروری به تلاش‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، برای یافتن راه‌حلی دیپلماتیک برای پرونده هسته‌ای ایران بخشیده است.

با این حال، با توجه به فرصت کوتاه برای دیپلماسی و وجود گروه‌هایی که مخالف دیپلماسی هستند، هیچ تضمینی وجود ندارد که این انگیزه کنونی به فرآیند مذاکراتی پایدار یا توافقی مؤثر در تمام جنبه‌ها منجر شود. اگر دولت ترامپ در دستیابی به توافق جدی باشد، باید از این فرصت ایجادشده توسط مذاکرات اولیه حداکثر استفاده را ببرد. این شامل ایجاد فضایی مناسب برای دیپلماسی فشرده‌ای است که برای رسیدن به توافقی مؤثر لازم خواهد بود. برای تحقق این هدف، دولت باید بر پیام‌رسانی مداوم در مورد اهداف عمل‌گرایانه برای توافق تمرکز کند و از تأکید بر تلاش‌های ایالات متحده برای اعمال به‌اصطلاح «فشار حداکثری» بر ایران در طول مذاکرات بکاهد.

پیام‌رسانی منسجم درباره اهداف واقع‌بینانه هسته‌ای

در ادامه این مقاله آمده است: ترامپ به‌طور مداوم از دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران حمایت کرده است، اما مقامات اطراف او پیام‌های متناقضی درباره اهداف ایالات متحده ارسال می‌کنند. با توجه به تردید موجود در ایران، نسبت به نیت و اعتبار ایالات متحده پس از خروج این کشور از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، پیام‌رسانی عمل‌گرایانه و پایدار برای اطمینان‌بخشی به تهران ضروری است تا نشان دهد ایالات متحده به دنبال نابودی کامل برنامه هسته‌ای غیرنظامی ایران نیست.

انتخاب استیو ویتکاف توسط ترامپ برای رهبری مذاکرات نشان می‌دهد که تمرکز ویتکاف بر محدود کردن، نه «نابود کردن برنامه هسته‌ای ایران» با دیدگاه خود ترامپ برای توافقی قابل‌قبول هم‌راستا است. ویتکاف به‌طور مداوم گفته که تمرکز ایالات متحده بر راستی‌آزمایی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن برنامه هسته‌ای ایران است، اهدافی که ایران اعلام کرده آماده مذاکره درباره آنهاست.

دونالد ترامپ باید از این اهداف حداکثری که فرآیند مذاکره را پیش از آزمودن نیت ایران برای دستیابی به توافق نابود خواهد کرد، فاصله بگیرد.

با این حال، ویتکاف در موضوعی حیاتی عقب‌نشینی کرده است: اینکه آیا ایالات متحده توافقی را مذاکره خواهد کرد که به ایران اجازه حفظ هرگونه غنی‌سازی اورانیوم را بدهد. در مصاحبه‌ای در ۱۴ آوریل با فاکس نیوز، ویتکاف پیشنهاد کرد که ایران باید غنی‌سازی اورانیوم خود را از سطوح نزدیک به درجه تسلیحاتی به ۳.۶۷ درصد کاهش دهد، سطحی مناسب برای سوخت رآکتور و حد مجاز در برجام، که ایران سال‌ها به آن پایبند بود، همان‌طور که توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تأیید شد، از جمله یک سال پس از آنکه ایالات متحده از برجام خارج شد.

او همچنین گفت که توافق باید شامل نظارت‌های دقیق و ممنوعیت فعالیت‌های مرتبط با تسلیحاتی شدن باشد، اما روز بعد در شبکه ایکس نوشت که ایران باید برنامه غنی‌سازی خود را کاملاً برچیند (درخواستی که از زمان دولت بوش برای ایران غیرقابل‌قبول بوده است). پیشرفت در مذاکراتی که به برجام ۲۰۱۵ منجر شد، پس از آن رخ داد که دولت اوباما پذیرفت ایران می‌تواند یک برنامه غنی‌سازی غیرنظامی محدود و تحت نظارت دقیق را حفظ کند. اکنون بیش از آن زمان، ایران برای حفظ غنی‌سازی اورانیوم ارزش زیادی قائل است تا تضمینی برای بازسازی اهرم خود داشته باشد در صورتی که ایالات متحده بار دیگر به تعهدات خود در توافق هسته‌ای آینده پایبند نماند.

این تحلیلگر آمریکایی می‌افزاید: اگر دولت ترامپ در موضوع غنی‌سازی اورانیوم همچنان مردد بماند، استدلال‌های گروه‌هایی در تهران که مخالف توافق هستند را تقویت خواهد کرد و ممکن است این تصور را ایجاد کند که ترامپ تحت فشار به سمت خواسته‌های حداکثری‌تر سوق داده خواهد شد. مقامات کلیدی دولت ترامپ، مانند مایکل والتز، مشاور پیشین امنیت ملی، بار‌ها پیش از مذاکرات اخیر عمان گفته‌اند که هدف ایالات متحده در مذاکرات، نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران است.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل نیز هدف مشابهی را بیان کرد و گفت که ایالات متحده باید توافقی را دنبال کند که بر اساس مدل تصمیم لیبی برای کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای‌اش باشد. این پیشنهاد اولیه برای تهران غیرقابل‌قبول است. ایران در برابر امتیازدهی‌هایی در برنامه هسته‌ای‌اش که از مدل قذافی پیروی کند مقاومت خواهد کرد، حتی اگر آماده امتیازات قابل‌توجهی باشد که احتمال حرکت به سمت تسلیحات هسته‌ای را تا زمانی که توافق جدید پابرجاست، حذف کند.

دونالد ترامپ باید از این اهداف حداکثری که فرآیند مذاکره را پیش از آزمودن نیت ایران برای دستیابی به توافق نابود خواهد کرد، فاصله بگیرد. اتخاذ موضع سختگیرانه «غنی‌سازی صفر» نه‌تنها ایران را کاملاً از میز مذاکره دور خواهد کرد، بلکه برای توافقی مؤثر ضروری نیست و البته برخلاف ظن امریکا خطر گسترش تسلیحاتی ایران را به‌طور کامل برطرف نمی‌کند. (ایران بر صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود تاکید کرده و مقام‌های متعدد ایرانی بار‌ها اعلام کرده‌اند که تسلیحات هسته‌ای جایی در دکترین دفاعی ایران ندارند.)

اتخاذ موضع سختگیرانه «غنی‌سازی صفر» نه‌تنها ایران را کاملاً از میز مذاکره دور خواهد کرد، بلکه برای توافقی مؤثر ضروری نیست. ممنوعیت کامل غنی‌سازی ممکن است در نگاه اول از منظر منع اشاعه نقطه شروع ایده‌آلی به نظر برسد، اما برچیدن زیرساخت‌ها دانشی که ایران درباره غنی‌سازی اورانیوم به دست آورده را پاک نمی‌کند. تجربه ایران در غنی‌سازی اورانیوم تا سطوح بالا و توسعه سانتریفیوژ‌هایی که اورانیوم را کارآمدتر غنی‌سازی می‌کنند، به تهران اجازه می‌دهد برنامه خود را به‌سرعت بازسازی کند. غیرقابل‌برگشت بودن این دانش تأکید می‌کند که «نظارت» باید تمرکز اصلی یک توافق مؤثر در آینده باشد.

با نظارت مناسب، ایالات متحده می‌تواند توافقی مؤثر در زمینه منع اشاعه مذاکره کند که به ایران اجازه حفظ برنامه هسته‌ای محدود و تحت نظارت شدید، شامل غنی‌سازی محدود، را بدهد. دولت باید بر اهدافی که ویتکاف در مصاحبه ۱۴ آوریل خود بیان کرد یعنی ممنوعیت فعالیت‌های تسلیحاتی، محدود کردن غنی‌سازی اورانیوم، و گسترش نظارت تمرکز کند.

در صورت انجام این کار، شانس دستیابی به موفقیتی تاریخی در سیاست خارجی وجود دارد، اما در غیر این صورت تقریباً هیچ شانسی نیست. علاوه بر بیان اهداف هسته‌ای واقع‌بینانه برای توافق، ایالات متحده باید مشوق‌های خود برای ایران را به‌وضوح بیان کند.

ایران دلایل موجهی برای تردید در اعتبار ایالات متحده دارد، پس از آنکه دولت ترامپ از برجام خارج شد، در حالی که پایبندی ایران تا آن زمان توسط آژانس تأیید شده بود و در می ۲۰۱۸ تحریم‌ها را بازگرداند و تشدید کرد. حتی پیش از آن، عدم اطمینان درباره پایداری توافق و باقی ماندن تحریم‌های غیرهسته‌ای، مانع از تحقق تخفیف اقتصادی پیش‌بینی‌شده در برجام شد. اگر دولت ترامپ بتواند مشوق‌های معناداری فراتر از آنچه در برجام ارائه شده بود، مانند لغو تحریم‌های اولیه و تشویق شرکت‌های آمریکایی به سرمایه‌گذاری مستقیم در ایران، بیان کند، این امر به نمایش این نکته کمک خواهد کرد که ایالات متحده به دنبال توافقی با منفعت دوجانبه است.

تاکید اولیه ترامپ بر دیپلماسی اجبار، به چشم‌انداز توافق مذاکراتی آسیب زده است، اما توقف تاکتیک‌های فشار در حال حاضر، اعتماد به نیت ایالات متحده را تقویت خواهد کرد. کاهش تأکید بر فشار حداکثری

داونپورت در ادامه تاکید می‌کند: برای بهره‌برداری حداکثری از فرصت دیپلماتیک کنونی، دولت ترامپ باید بر ایجاد فضایی مناسب برای مذاکرات مستقیم و فشرده تمرکز کند. کاهش تأکید بر تاکتیک‌های اجباری در طول مذاکرات، به نشان دادن نیت ایالات متحده و اثبات اراده سیاسی برای کاهش فشار کمک خواهد کرد. لغو تحریم‌ها در این مرحله اولیه از فرآیند مذاکره زودهنگام است، اما تعلیق تحریم‌های جدید در حین مذاکرات، به ایران نشان خواهد داد که ایالات متحده در مورد توافق جدی است.

تأکید اولیه ترامپ بر دیپلماسی اجبار، به چشم‌انداز توافق مذاکراتی آسیب زده است. تنها چند هفته پس از آغاز دوره‌اش، ترامپ بازگشت به فشار حداکثری بر ایران را اعلام کرد. یادداشت امنیت ملی او در ۴ فوریه، که اهداف ایالات متحده برای تشدید فشار تحریم‌ها را مشخص کرد، باعث شد ایران موضع سخت‌تری علیه مذاکره با ایالات متحده بگیرد. کاهش موقت فشار ایالات متحده برای آزمودن امکان توافق، از اهرم واشنگتن نمی‌کاهد. ایران هنوز متقاعد نشد که ترامپ اراده سیاسی یا اعتبار لازم برای لغو آنها را دارد.

توقف تاکتیک‌های فشار در حال حاضر، اعتماد به نیت ایالات متحده را تقویت خواهد کرد. در مقابل، افزایش فشار اکنون دست گروه‌هایی را که استدلال می‌کنند ایالات متحده قابل‌اعتماد برای مذاکره با حسن‌نیت نیست، تقویت می‌کند. علاوه بر این، ترامپ باید از تهدید‌های نظامی غیرضروری و خصمانه خودداری کند. جای تعجب نیست که ترامپ، مانند پیشینیان خود، تکرار کرده است که ایالات متحده برای جلوگیری از توسعه تسلیحات هسته‌ای ایران از نیروی نظامی استفاده خواهد کرد، اما اکنون زمان تأکید عمومی بر گزینه‌های نظامی ایالات متحده نیست. تهدید‌های نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران برای تهران تازگی ندارد، اما تکرار عمومی تهدید‌های نظامی خطری غیرضروری برای فرآیند مذاکره ایجاد می‌کند.

پایداری فرآیند مذاکره

در پایان این مقاله آمده است: ایالات متحده و ایران فرصت محدودی برای مذاکره درباره توافق هسته‌ای دارند. اگر واشنگتن و تهران در چند ماه آینده نتوانند به سمت توافقی مؤثر و قابل‌تأیید پیشرفت کنند، احتمالاً فرانسه، آلمان و بریتانیا با استفاده از مکانیسم غیرقابل وتو، تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را بازگردانند که این امر باعث واکنش تهران و خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) خواهد شد.

ممکن است این سناریو لزوماً در‌های دیپلماسی را نبندد، اما تمرکز مذاکرات را به حفظ ایران در چارچوب NPT تغییر می‌دهد و خطر رویارویی نظامی با ایران را به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌دهد. اگر ترامپ بخواهد از درگیری‌های جدید در خاورمیانه اجتناب کند باید مذاکرات را در اولویت قرار دهد. برای ایجاد شرایط مناسب برای این فرآیند، ایالات متحده باید بر بیان اهداف روشن و عمل‌گرایانه برای توافق تمرکز کند و در هفته‌های آینده از تاکتیک‌های مبتنی بر فشار فاصله بگیرد. دیپلماسی جدی و آرام بهترین شانس را برای موفقیت در این مسیر دارد، اما تنها در صورتی که هر دو طرف متمرکز بمانند و در این فرآیند سرمایه‌گذاری کنند.

انتشار این مطلب به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا به منظور آشنایی مخاطبان ایرانی با بحث‌های در جریان در فضای نخبگانی و رسانه‌های غربی پیرامون وضعیت مذاکرات جاری میان ایران و ایالات متحده منتشر شده است.

عکس روز
خبر های روز