به روز شده در: ۲۷ آذر ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰
کد خبر: ۶۵۱۷۶۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۶ - ۲۲ مهر ۱۴۰۳

حقایقی درباره مهاجرت معکوس از تهران

در سریال نمایش خانگی «در انتهای شب» نقطه عطفی وجود دارد که منجر به جدایی ماهرخ از بهنام شد. ماهرخ، با آینده‌نگری برای فرزندش تصمیم گرفته که از مرکز تهران به حاشیه شهر (یعنی پردیس) مهاجرت کنند تا بتوانند خانه‌ای از آن خود داشته باشند.
روزنو :

فرارو: در سریال نمایش خانگی «در انتهای شب» نقطه عطفی وجود دارد که منجر به جدایی ماهرخ از بهنام شد. ماهرخ، با آینده‌نگری برای فرزندش تصمیم گرفته که از مرکز تهران به حاشیه شهر (یعنی پردیس) مهاجرت کنند تا بتوانند خانه‌ای از آن خود داشته باشند.

اما، پس از مدت زمانی کوتاه، بهنام، رفت و آمد هرروزه از حاشیه به مرکز شهر تهران را فرسایشی و نیروی زندگیش را تحلیل رفته می‌یابد. در این کش و قوس آینده‌نگری و بازگشت به گذشته است که این زوج تصمیم به جدایی می‌گیرند تا بتوانند هر یک در زمان «حال» زندگی کرده و نیروی زندگیشان را از دست ندهند.

حقایقی درباره مهاجرت معکوس از تهران

این طرح داستانی یک سریال است، اما به نظر می‌رسد این موضوع تبدیل به مساله‌ای حساس برای ساکنان پایتخت‌نشین و حتی افرادی شده که برای تحصیل یا کار به پایتخت مهاجرت کرده و حالا به دلیل مشکلات اقتصادی بزرگتر این کلان شهر، تصمیم به بازگشت به دیار خود گرفته‌اند. برخی که هنوز مقاومت بیشتری دارند با مهاجرت به حاشیه تهران، سعی دارند رویای زندگی بهتر را زنده نگه دارند هرچند که عملا خبری از این «زندگی بهتر» در حاشیه هم نیست.

مهدی جوانی ۲۷ ساله است که ۷ سال پیش برای تحصیل از استان لرستان، شهر ازنا، به پایتخت مهاجرت کرده است. وی همزمان با گذراندن دوران تحصیل در مقطع کارشناسی، رشته تئاتر، کار می‌کرده و در سال ۱۳۹۶ با درآمد ماهیانه یک میلیون تومان می‌توانسته زندگی متوسطی در پایتخت داشته باشد. این در حالی است که یکی از اصلی‌ترین دلایل مهاجرت او از ازنا به تهران، نزدیک بودن به امکانات پیشرفته، مراوده با سایر هنرمندان و حضور یافتن در همایش‌ها و ورک‌شاپ‌های متفاوتی است که در تهران برگزار می‌شود. اما حالا با گذشت زمان، در سال ۱۴۰۳ با درآمد ماهیانه ۱۵ میلیون تومان و با پرداخت ماهیانه ۱۰ میلیون تومان اجاره در منطقه تهرانسر و باقیمانده ۵ میلیون تومانی تنها در هفته ابتدایی ماه، مبلغی برای خرید اقلام مصرفی اولیه و خوراکی داشته و با توجه به هزینه‌های بالا توان حضور یافتن در محافل هنری که پیش‌تر در نظر داشته را ندارد. حالا او میان بازگشت به شهر ازنا یا ماندن در تهران و پناه بردن به حاشیه تهران برای کاهش هزینه‌های زندگی مجبور است دست به انتخاب بزند.

گزارش‌های متفاوت نشان می‌دهد که از سال ۱۳۹۵ مهاجرت معکوس از مرکز تهران به حاشیه‌های آن یا حتی به استان‌های دیگر به شکل قابل توجهی افزایش یافته است. به عنوان مثال در سال ۱۴۰۱، معاون عمرانی وزیر کشور در مصاحبه‌ای با خبرگزاری تسنیم گفته است: «از سال ۱۳۹۵ مهاجرت در کلان شهر تهران به صورت معکوس و منفی بوده و برای نخستین بار است که ما شاهد مهاجرت از شهر تهران به سمت شهر‌های دیگر هستیم. وقتی شناسنامه مهاجرتی شهر تهران و شهر‌های مجاور را مشاهده می‌کنیم اکثر مهاجرت‌ها از سمت شهر تهران به سمت شهر‌های استان از جمله اسلامشهر، چهاردانگه، احمدآباد مستوفی و شهر‌های دیگر بوده است.»

اگر به این لیست، شهری مثل پردیس اضافه شود که خانواده بهنام به آن مهاجرت کرده بودند، مشخص می‌شود که وضعیت حمل و نقل، امکانات و شرایط رفاهی پیشرفته برای تردد آسان در این نقاط وجود ندارد، و نتیجه این مساله از دست دادن ساعات طلایی روز برای رسیدگی به خود، تفریح و استراحت کافی است. جدای از بحث حمل و نقل باید به مساله مسکن نیز اشاره شود که درست همزمان با مهاجرت معکوس به حاشیه‌های تهران، یعنی از سال ۱۳۹۵، به شکل قابل توجهی افزایش قیمت داشته است.

طبق گزارشی که از ایندیپندنت در مردادماه سال ۱۴۰۳ منتشر شده است، داریوش معمار، روزنامه نگار، نوشته است: «نرخ تورم اجاره مسکن در تابستان ۱۴۰۳ به نسبت تابستان قبل آن دست کم ۴۵ درصد بالا رفته که ۲۰ درصد بیشتر از نرخ مصوب است. این میزان تورم در برخی مناطق مانند پرند، پردیس و فردیس کرایه برخی واحد‌ها را تا ۵۵ درصد افزایش داده است.» عده‌ای از مهاجران معکوس معتقدند که  با انتقال به حاشیه تهران، نه تنها کیفیت زندگی‌شان از نظر اقتصادی به صرفه‌تر نیست، بلکه با بالا رفتن میانگین ساعت تردد از منزل به محل کار کیفیت زندگی از دست می‌رود.

همان طور که بهنام سریال در انتهای شب، می‌گفت که روزانه ۶ ساعت از روز در مسیر رفت و آمد است و روزانه تنها ۶ ساعت زمان برای خوابیدن و ۲ الی ۳ ساعت زمان برای غذا خوردن، در کنار خانواده بودن، کتاب خواندن و طرح کشیدن (برای نقاشی) دارد؛ همین مساله گره‌ای است برای سر رفتن حوصله او از زندگی در حاشیه شهر.

مهدی نیز در مصاحبه‌اش با فرارو در پاسخ به این سوال که برای بالا بردن سطح کیفیت زندگی از نظر اقتصادی آیا حاضر است به حاشیه تهران یا استان البرز مهاجرت کند گفته است: «اگر در لرستان زندگی می‌کردم و می‌خواستم از ازنا به خرم آباد بروم تنها به نیم ساعت زمان نیاز داشتم، اما حالا برای تردد بین تهرانسر تا مرزداران که به شکل معمول تنها یک ربع الی نیم ساعت فاصله است، مجبور هستم یک ساعت و نیم پشت ترافیک بمانم، ضمنا مهاجرت به استان البرز یا حاشیه‌های تهران نیازمند زمان بسیار بیشتری برای تردد است که باعث می‌شود نتوانم به کار‌های هنری که در نظر دارم برسم، در نتیجه از فردیت یافتن دور می‌مانم از طرفی دیگر با رفت و آمد از حاشیه به مرکز شهر باید مبلغ زیادی صرف هزینه حمل و نقل کنم که در مجموع تفاوت چندانی بر وضع اقتصادی من نخواهد داشت چه بسا آن را بدتر خواهد کرد.»

از معضل مسکن تا فروپاشی اقتصادی

 مرتضی عزتی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با فرارو گفته است: «عدم ثبات اقتصاد ما مسری است و به همه زیرمجموعه‌های اقتصاد کشور سرایت می‌کند. بسیاری از افرادی که از مناطق محروم یا با اقلیم نامناسب مهاجرت می‌کنند هم اصلا برنامه‌ای ندارند. آنها فقط مهاجرت می‌کنند که به حداقل‌های زندگی مطلوب‌تر دست پیدا کنند. در نتیجه بار جمعیتی مناطق مقصد خود را افزایش داده و این مناطق را نیز درگیر فشار می‌کنند.»

حال اگر اصلی‌ترین دلیل مهاجرت به تهران دستیابی به حداقل‌های زندگی مطلوب‌تر باشد و با توجه به هزینه‌های بالای مسکن، خوراک و پوشاک، مردم تصمیم به پناه بردن به حاشیه‌های تهران داشته باشند، پرسش این است که آیا می‌توان زندگی باکیفیتی را تجربه کرد یا وضعیت زندگی از آن‌چه در استان‌های دیگر ایران یا مرکز تهران بوده بدتر می‌شود؟

در چنین شرایطی آیا مهاجرت نکردن بهترین تصمیم نیست؟

عکس روز
خبر های روز