وفاقِ یکطرفه؛ بنبست سیاستِ مماشات در دولت پزشکیان

وفاق قرار بود کلیدواژه اصلی دولت چهاردهم باشد؛ شعاری که مسعود پزشکیان با آن به میدان آمد و تلاش کرد نشان دهد اهل دعوا نیست و قصد دارد کشور را از مسیر گفتوگو و تفاهم عبور دهد. اما یک سال پس از آغاز به کار دولت، پرسش مهمی در فضای سیاسی مطرح است: آیا این «وفاق» واقعاً محقق شد یا از ابتدا پروژهای یکطرفه بود؟
در ظاهر، دولت پزشکیان کوشید از جدال با نهادهای دیگر پرهیز کند. از چینش کابینه تا موضعگیریها در برابر مجلس، فیلترینگ یا حتی قانون عفاف و حجاب، دولت همواره مسیر احتیاط و گفتوگو را در پیش گرفت. اما در عمل، بهجای کاهش تنش، میدان سیاست در ایران همچنان پرتنشتر از قبل به نظر میرسد.
مجلس، با در دست داشتن ابزارهایی، چون استیضاح و نظارت، هیچ نشانهای از همراهی با دولت بروز نداد. نه تنها در مسیر اجرای وعدههای انتخاباتی همکاری نکرد، بلکه در مسائلی مانند فیلترینگ، سیاست خارجی، و حتی انتصابات فرهنگی به شکلی آشکار مقابل دولت ایستاد. تصویب و پیگیری قانون عفاف و حجاب بدون هماهنگی با دولت، نمونهای روشن از همین تقابل است. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس هم این هفته صراحتا تاکید کرد که وفاق به معنی لاپوشانی ضعفها نیست.
از سوی دیگر، در درون بدنه حامیان دولت نیز نشانههایی از فرسایش دیده میشود. محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب در انتقادی تند نوشت: «آقای پزشکیان عزیز! برای آنکه دعوا نشود، دبیر فضای مجازی را عوض نمیکنید، اما در دولت شما به خاطر فشار افراطیون مجلس، معاون وزیر ارشاد را شبانه تغییر میدهند. این چه نوع وفاقی است؟» این جمله دقیقاً همان جایی است که پروژه وفاق ضربه میخورد: وقتی مدارا به معنای عقبنشینی تعبیر میشود.
واقعیت آن است که «وفاق»، در نظام سیاسی چندلایه ایران، بدون مشارکت متقابل ممکن نیست. وفاق نه یک تصمیم اخلاقی است، نه صرفاً حسن نیت رئیسجمهور؛ بلکه نیازمند پذیرش متقابل قدرتها و جریانهاست. وقتی مجلس یا نهادهای دیگر خود را در موقعیتی برتر میبینند، مفهومی به نام وفاق بیمعنا میشود.
از منظر جامعهشناختی نیز دولت در این یک سال نتوانسته است این مفهوم را به گفتمان عمومی بدل کند. مردم درگیر تورم، بیکاری، فیلترینگ و محدودیتهای اجتماعیاند و از شعار وفاق تنها تصویری انتزاعی به یاد دارند. در چنین شرایطی، شعار گفتوگو، بدون تغییر ملموس در زندگی مردم، بیشتر شبیه یک سیاست نمادین جلوه میکند.
حتی در میان اصلاحطلبان حامی دولت نیز این نقد جدی شنیده میشود. حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران، اخیراً گفته است: «وفاق دولت پزشکیان در عمل تلاشی برای رهایی از شر مجلس است.» این گزاره بهروشنی نشان میدهد که اعتماد درونجناحی هم نسبت به نتیجهبخش بودن این سیاست کاهش یافته است.
در شرایط فعلی، دولت پزشکیان در یک دوگانه گرفتار شده است: اگر مماشات را ادامه دهد، به ضعف تعبیر میشود؛ اگر از وفاق عبور کند، با موجی از تقابلهای سیاسی روبهرو میشود. به همین دلیل، هرچند این سیاست در ابتدا بهعنوان استراتژی خروج از بحران طراحی شد، در عمل به «بنبست وفاق» رسیده است.
شاید وقت آن رسیده باشد که دولت تعریف خود از وفاق را تغییر دهد. وفاق اگر قرار است به سیاستی مؤثر تبدیل شود، باید بر پایهی مطالبهی ملی شکل بگیرد، نه مصلحت سیاسی. دولت میتواند بهجای صرفاً نرمش در برابر مخالفان، اجماع اجتماعی حول محورهایی ملموس مانند معیشت، آزادی اینترنت، شفافیت اقتصادی و اصلاحات اداری ایجاد کند. در چنین حالتی، مجلس و جریانهای سیاسی نیز ناگزیر از همراهی خواهند شد.
وفاقی که تنها از سوی یک طرف تمدید شود، نهایتاً به تسلیم شباهت دارد، نه به گفتوگو. در نهایت، اگر دولت پزشکیان نتواند وفاق را از سطح شعار به عمل اجتماعی ارتقا دهد، این پروژه بهجای ترمیم شکافها، خود به نمادی از بنبست سیاسی بدل خواهد شد.