
حمله به قطر و عواقب آن!
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با حمله به قطر در سپتامبر ۲۰۲۵، خطایی راهبردی مرتکب شد که نه تنها دولتش را در داخل و خارج تضعیف کرد، بلکه به ایران فرصتی بیسابقه داد تا با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به توافق برسد، جایگاه جهانی خود را بهبود بخشد و احتمالاً از فعال شدن مکانیزم ماشه در امان بماند.
به گزارش روز نو این اقدام نسنجیده، که بدون هماهنگی با متحدان اصلی انجام شد، اسرائیل را در موقعیتی شکننده قرار داد و به تهران اجازه داد از آشوب ایجاد شده بهرهبرداری کند. این حمله، که با هدف ضربه به رهبران حماس در دوحه انجام شد، پیامدهای گستردهای داشت و نشان داد که تصمیمگیریهای عجولانه میتواند چه هزینههای سنگینی به همراه داشته باشد.
حمله اسرائیل به قطر در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵، با شلیک موشک به منطقهای در دوحه انجام شد که ظاهراً محل حضور رهبران حماس بود. این عملیات، که منجر به کشته شدن چند نفر، از جمله یک نیروی امنیتی قطری شد، بدون اطلاع قبلی به ایالات متحده صورت گرفت. قطر این اقدام را محکوم کرد و آن را نقض آشکار حاکمیت خود دانست. نخستوزیر قطر، شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، اعلام کرد که این حمله هرگونه امکان پیشرفت در مذاکرات صلح غزه را از بین برده است.
این حرکت نه تنها روابط اسرائیل با قطر، به عنوان یک میانجی کلیدی در منطقه، را تخریب کرد، بلکه خشم ایالات متحده را نیز برانگیخت. رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد که از این اقدام بیاطلاع بوده و از اسرائیل خواست چنین عملیاتی را تکرار نکند. این عدم هماهنگی، شکافی در روابط اسرائیل و آمریکا ایجاد کرد و قطر را به بازنگری در همکاریهای امنیتی خود با واشنگتن واداشت، که این خود ضربهای به نفوذ آمریکا در خلیج فارس بود.
این تصمیم نتانیاهو، جایگاه سیاسی دولتش را به شدت متزلزل کرد. اسرائیل، که سالها تلاش کرده بود خود را به عنوان یک قدرت باثبات منطقهای معرفی کند، با این حمله به یک بازیگر غیرقابل پیشبینی تبدیل شد. سازمان ملل متحد این اقدام را محکوم کرد و قطر تهدید کرد که از نتانیاهو در دیوان کیفری بینالمللی شکایت خواهد کرد، جایی که او پیشتر به اتهام جنایات جنگی تحت فشار بود. کشورهای عربی، از جمله عربستان سعودی و امارات، که پیشتر در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل گام برمیداشتند، این حمله را به عنوان اقدامی تحریکآمیز محکوم کردند. این امر، دستاوردهای دیپلماتیک اسرائیل در منطقه را به خطر انداخت و امید به گسترش توافقنامههای ابراهیم را کمرنگ کرد. در داخل اسرائیل، خشم عمومی علیه نتانیاهو بالا گرفت. مردم، که نگران پیامدهای اقتصادی و سیاسی این حمله بودند، به خیابانها ریختند. اقتصاد اسرائیل، که به شدت به تجارت با کشورهای خلیج وابسته است، با تهدید تحریمهای احتمالی قطر و متحدانش روبهرو شد. نظرسنجیهای داخلی نشان داد که اعتماد به دولت نتانیاهو به پایینترین سطح رسیده و احزاب مخالف، فشار برای استعفای او را افزایش دادند.
این حمله، که قرار بود قدرت اسرائیل را نشان دهد، در عوض آن را منزوی کرد و دولت نتانیاهو را در لبه پرتگاه سیاسی قرار داد.
در مقابل، این اشتباه اسرائیل به ایران فرصتی داد تا موقعیت خود را در صحنه جهانی بهبود بخشد. پیش از این حمله، ایران تحت فشار شدید بینالمللی بود. در ژوئن ۲۰۲۵، تأسیسات هستهای ایران هدف حملات اسرائیل و آمریکا قرار گرفته بود و تهران همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را کاهش داده بود. ذخیره اورانیوم غنیشده ایران به سطحی رسیده بود که نگرانیهای جدی درباره توانایی تولید سلاح هستهای ایجاد میکرد. کشورهای اروپایی، بهویژه بریتانیا، فرانسه و آلمان، در آستانه فعالسازی مکانیزم ماشه بودند تا تحریمهای سازمان ملل را علیه ایران بازگردانند. اما حمله اسرائیل به قطر، توجه جهانی را از برنامه هستهای ایران منحرف کرد و فضایی برای دیپلماسی تهران فراهم آورد.
در همان روز حمله، ایران با میانجیگری مصر، توافقی با آژانس اتمی امضا کرد که اجازه ازسرگیری بازرسیهای هستهای را میداد. این توافق، که در قاهره نهایی شد، به ایران امکان داد تا خود را به عنوان یک بازیگر مسئول نشان دهد که برخلاف اسرائیل، به تعهدات بینالمللی پایبند است.
وزیر خارجه ایران اعلام کرد که این توافق، پاسخ به نگرانیهای امنیتی تهران است و راه را برای مذاکرات گستردهتر با قدرتهای جهانی باز میکند.
این توافق، جایگاه ایران را در عرصه بینالمللی تقویت کرد. تهران، که پیشتر به عنوان یک تهدید هستهای دیده میشد، حالا به عنوان یک شریک دیپلماتیک ظاهر شد که در برابر اقدامات تهاجمی اسرائیل، مسیر گفتوگو را انتخاب کرده است. این امر، تلاشهای اروپا برای فعالسازی مکانیزم ماشه را پیچیده کرد.
مکانیزم ماشه، که تا اکتبر ۲۰۲۵ فرصت اجرا دارد، نیازمند اجماع در شورای امنیت است، اما توافق جدید ایران با آژانس، توجیه قانونی برای اسنپ بک را تضعیف کرد.
روسیه و چین، که پیشتر حامی ایران بودند، حالا دلایل بیشتری برای وتوی تحریمها داشتند. ایران همچنین هشدار داده بود که در صورت فعال شدن ماشه، از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج خواهد شد، اما این توافق جدید، خطر چنین اقدامی را کاهش داد. تهران با این حرکت، نه تنها از فشار فوری تحریمها رهایی یافت، بلکه حمایت کشورهای غیرمتعهد و حتی برخی قدرتهای غربی را جلب کرد. این در حالی بود که اسرائیل، به دلیل حمله به قطر، با انزوای دیپلماتیک روبهرو شد.
نتانیاهو با این حمله، نه تنها به هدف خود برای تضعیف حماس نرسید، بلکه به طور غیرمستقیم ایران را تقویت کرد. این اقدام، که با هدف نمایش قدرت انجام شد، به یک فاجعه دیپلماتیک تبدیل شد. اسرائیل حالا با خشم متحدان، تحریمهای احتمالی، و اعتراضات داخلی مواجه است، در حالی که ایران با استفاده از این فرصت، خود را به عنوان یک بازیگر منطقی و متعهد معرفی کرده است.
این اشتباه استراتژیک، نشاندهنده ناکامی نتانیاهو در درک پیچیدگیهای منطقهای بود. او با تمرکز بر اهداف کوتاهمدت، منافع بلندمدت اسرائیل را قربانی کرد و به ایران اجازه داد تا از این خطا بهرهبرداری کند. در نهایت، این حمله نه تنها جایگاه سیاسی نتانیاهو را متزلزل کرد، بلکه توازن قدرت در خاورمیانه را به نفع ایران تغییر داد و تهران را از خطر تحریمهای فوری نجات داد، در حالی که اسرائیل در انزوای فزایندهای فرو رفت.