
ایرانی کشوری که برای همه ایرانیان شد!
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در گفت وگوی ویژه خبری و در بیان تقویت وحدت شکل گرفته در کشور بعد از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه کشورمان از "هسته سخت ۹۰ میلیون نفری جمهوری اسلامی" نام میبرد. هستهای که در سالهای اخیر به گروهی خاص از هواداران نظام اشاره داشت.
به گزارش روز نو قالیباف با به کار بردن ۹۰ میلیون نفر این تعبیر را به چالش کشید و به نوعی به کسانی که تنها خود را دلسوز کشور، مردم و منافع ملت میدانستند این مسئله را یادآور شد که شاید دیگر خط کشیهای سیاسی، جناحی و گروهی بی معنا است و همه الان در یک گروه هستند و هدف همه نیز باید "نجات ایران" و سرزمین مان باشد.
البته باید توجه داشت که همبستگی ایرانیان در همه ادوار تاریخی و در زمانی که مورد هجوم و تهاجم سایر اقوام، ملل و کشورها قرار گرفتهاند به سرعت شکل گرفته است و آنها برای دفاع از مرزوبوم خود رنگ، نژاد و اخلاف سلیقهها را فراموش کردهاند و پا به میدان شدهاند..
شاید هیچ مسئلهای همانند دفاع از "میهن" نمیتوانست این هسته سخت را شکل دهد. هستهای که باید مورد مراقبت قرار گیرد که مبادا با برخی سخنان و بی سلیقگیها مورد آسیب قرار گیرد و مبادا ریزشی در آن شکل گیرد. رویش های این هسته باید برای نظام ارزشمند باشد و برای مراقبت از آنها یکسری اقدامات را انجام دهد. توجه به خواسته مدنی و اجتماعی مردم کمتر از توجه به خواستههای معیشتی و اقتصادی آنها نیست. شاید بخش بزرگی از این رویشها همان دهه نودی و هشتادیهای هستند که خواستههای مدنی و اجتماعی شان باید شنیده شود.
نظام با هوشیاری باید از زمان و شرایط ایجاد شده فعلی استفاده کند. قالیباف به این نکته اشاره کرد که حتی افرادی که ممکن است به لحاظ اجتماعی یا سیاسی با نظام فاصله داشته باشند، در مواقع بحرانی همچون جنگ یا تهدیدات خارجی، احساس مسئولیت کرده و به میدان آمدهاند. این واقعیت نشاندهنده یک همبستگی ملی است که فراتر از اختلافات سیاسی میرود.
آقای قالیباف در حالی بر تقویت و حفظ این همبستگی تاکید دارد که مقام معظم رهبری در شب عاشورا و در حسینیه امام خمینی (ره) از مداح میخواهد "ای ایران" بخواند و از آن طرف مسعود پزشکیان "مردم " را دلیل پیروزی در جنگ میداند و سایر دلسوزان نظام نیز بر حفظ این وحدت تاکید دارند. اگر رهبری خواستار خواندن سرود"ای ایران" شد شاید به این دلیل بود که مسئلهای بالاتر از نام ایران نمیتواند ملت را به همبستگی برساند.
در چنین شرایطی که به نوعی همه از ایجاد این وحدت ابراز رضایت و خشنودی میکنند و از آن طرف تهدیدات دشمن نیز ادامه دارد، عدهای با کوبیدن بر طبل اختلافات و بهانه قرار دادن سخنان رئیس جمهور در مورد اینکه باب مذاکره بسته نیست سعی در برهم زدن این فضا و همبستگی دارند.
این افراد همان مخالفان هسته ۹۰ میلیونی هستند. همان کسانی هستند که نان شان در ایجاد اختلاف و انشقاق در کشور است، همان کسانی هستند که پرت کردن مهر و کفش به شخصیتهای نظام در مجالس رسمی را باب کردند، همان افرادی هستند که در مجلس، برای عدم بررسی طرح صیانت از فضای مجازی یا عدم ابلاغ قانون عفاف و حجاب بدترین سخنان را علیه ریاست محمدباقر قالیباف مطرح کردند. همانهای که برای اجرای قانون عفاف مقابل در مجلس رختخواب پهن کردند. نان این افراد در حملههای هیجانی و کوبیدن بر طبل اختلافات است.
حمله به رئیس جمهور مملکت که رهبری بارها بعد از تشکیل دولت چهاردهم از وی به عنوان فردی دلسوز، انقلابی و متعهد به نظام نام برده است نه تنها بازی کردن در زمین دشمنان است بلکه خیانت به ملتی است که الان خواهان آرامش هستند. اتفاقا اینها همان کسانی هستند که دلسوز نظام نیستند چراکه اگر دلسوز نظام بودند هیچگاه قصد تضعیف رئیس جمهور خود که منتخب ملت است را نداشتند. خود این افراد به خوبی میدانند که این چند صدایی، چقدر برای اسرائیل آواز خوبی است. آوازی که با آن میتواند بهره برداریها خود را از فضای داخلی داشته باشد.
آنچه روشن است مواضع صریح پزشکیان در مورد لزوم دفاع از کشور، عدم اعتماد به آمریکا و آژانس بین المللی انرژی اتمی و دفاع از جان وکیان مردم است و اینکه وی را وطن فروش بدانیم بدور از انصاف است.
اینکه آقایان به خودشان اجازه میدهند؛ سخن از ترور رئیس جمهور بزنند در حالی که وی در همین جنگ ۱۲روزه از ترور جان سالم به در برد و یا اینکه بگویند پزشکیان مامور ساقط کردن جمهوری اسلامی است نشان از افسارگسیختگیهای دارد که هیچگاه نهادهای زیربط نخواستند به آن ورود کند. اگر در سالهای گذشته با این تندرویها برخورد مناسب میشد شاید امروز و در شرایط جنگی که کشور به همبستگی و وحدت رسیده است کسی به خودش اجازه نمیداد سخن از ترور رئیس جمهور بزند.
آقایان اینقدر آش را شور کردند که مشاور رهبری نیز در واکنش به آنها توهین به رئیس جمهور را تقبیح میکند.
هسته سخت نظام با این سخنان، جبهه گیریها و حب و بغضهای سیاسی و جناحی خیلی زود آسیب میبیند و آنگاه باید گفت "دریغ از زمان از دست رفته".
برخی از انسجام ملی و نقش مردم در دوران جنگ ناراحتند
در روزهای پساجنگ ۱۲ روزه، تحلیلهای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی رسانههای مختلف مطرح شد، اما برخی تحلیلها و اطلاعات یک سویه، جانبدارانه یا حتی مبتنی بر اطلاعاتی بود که سند و مدرکی نداشت و به عبارتی مشمول عبارت «اخبار جعلی» میشد.
انتقادات به برخی تحلیلهای یک سویه که گاه از دل رسانههای مکتوب و شبکههای اجتماعی شنیده میشود و گاه از رسانه ملی، با اننقاداتی همراه شده است. برخی تحلیلگران این نوع اطلاع رسانی و تحلیل را در شرایط فعلی کشور صحیح نمیدانند و برخی معتقدند این نوع تحلیلها دافعه دارد. جلال ساداتیان، دیپلمات پیشین ایران در انگلستان و تحلیلگر سیاست خارجی در گفتوگو با فرارو به بررسی علل اهمیت تحلیلهای دو سویه و مبتنی بر اطلاعات صحیح پرداخته است:
جلال ساداتیان گفت: «یکی از مهمترین موضوعاتی که در طول جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل آموختیم، نقاط ضعف و قوت نیروهای نظامی و امنیتی بود. در کنار دفاع جانانه از کشور، اما نفوذ نیروهای جاسوس و اقدامات مخرب جاسوسان نیز مورد توجه قرار دارد که باید هرچه سریعتر در این زمینه اقداماتی جدی انجام شود. در بخش دیپلماسی نیز وزارت امور خارجه در تلاش است تا شرایط را به سمتی مثبت حرکت دهد. در این شرایط حساس که کشور ما چه در عرصه دیپلماسی و چه در عرصه میدان نیاز به برخی بازنگریها و بازسازیها دارد، اظهارنظرهایی مثل آن چه آقای ظهره وند مطرح کرده، جای سوال جدی دارد. قاعده اساسی در شرایط فعلی حکم میکند که مسیر ما در شرایط موجود، از طریق مذاکره پیش خواهد رفت، اما این مذاکره با مذاکرههای پیشین تفاوتهایی جدی خواهد داشت و حساسیتهای آن به ویژه با توجه به تلاشهای اسرائیل برای کارشکنی و برانگیختن مجدد جنگ بسیار بالاتر است.»
تحلیلهای اشتباه منتهی به قهر مخاطب میشود
دیپلمات پیشین ایران در انگلستان گفت: «ما باید فارغ از آمادگیهای امنیتی و نظامی، آمادگیهای دیگری نیز برای مقابله با دشمن داشته باشیم. این آمادگی شامل آرامش در حوزههای سیاست خارجی و سیاست داخلی است. یک نکته مهم که شاید مغفول مانده مسئله انسجام ملی و نقش مردم است. موضوعی که مدتی پس از پایان جنگ بسیار مورد توجه قرار گرفت، اما پس از مدتی به فراموشی سپرده شد. حفظ مردم در دوران پساجنگ بسیار مهم است. اگرچه اقلیتی در کشور از بروز جنگ خوشحال و به اصطلاح وطن فروش بودند، اما اکثریت مردم، مقاومت و ایستادگی کردند و با وجود همه انتقاداتی که به شرایط داشتند، بیانیه دادند، حمایت کردند و سعی کردند از کشور دفاع کنند. آنها که تحلیل اشتباه ارائه میدهند دقیقا همانهایی هستند که میخواهند نقش مردم را کمرنگ کنند و برخی افراد گویی از این انسجام ملی ناراحتند.»
وی افزود: «متاسفانه برنامههای صدا و سیما به طور ویژه در این ایام با کارشناسانی پر شده که گویی اعتقادی به نقش مردم ندارند، مدام تحلیلهای تند و افراطی ارائه میدهند و در تحلیل وضعیت جنگی بیشتر شعار میدهند تا این که منطقی صحبت کنند. یکی از آسیبهای اولیه تحلیلهای اشتباه، قهر مخاطب با رسانهای است که این نوع تحلیلها را ارائه میدهد. نکته دوم بهانه دادن به دشمنان است که به شکل جهت دار روی برخی اظهارنظرهای افراطی یا تحلیلهای غلط مانور میدهند و سعی خواهند کرد ایران را کشوری ضعیف و آسیب پذیر جلوه دهند. چه اشکالی دارد که به جای تحلیلگران همیشگی و تکراری که در بسیاری موارد تحلیلهای بی پایه ارائه میدهند از تحلیلگرانی دعوت شود که کمتر شنیده شدهاند یا مواضعی متفاوت دارند؟ اصلا چه اشکالی دارد که در رسانه ملی از افرادی مثل خاتمی هم دعوت شود؟ شنیده شدن صداها و نظرات مختلف، تحولاتی جدی در کشور ایجاد میکند. اتفاقا همین اقدام نیز بخشی از همان دیپلماسی موفق است که ابتدا اشاره کردم.»