
تناقضگویی دوباره گروسی در جدیدترین اظهارات درباره پرونده هستهای ایران
ماجرا از این جا شروع شد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آخرین برآورد خود اعلام کرده بود ایران تا ۱۷ می ۲۰۲۵ حدود 408,6 کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد و کارشناسان آژانس میگویند اگر این مقدار تا سطح تسلیحاتی ۹۰ درصد غنی شود، برای تولید نزدیک به ۹ کلاهک هستهای کافی است. همین عدد، حالا به اصلیترین عامل شکنندگی آتشبس میان ایران و اسرائیل تبدیل شده است. عاملی که بدون تردید یک واسط در این شکنندگی را باید آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دبیرکل آن رافائل گروسی دانست که تقریبا با ضد و نقیضگویی بسیار و همچنین عدم هیچ نوع اعتمادسازی و اطمیناندهی، خود منجر به چنین واکنشهای تندی شده است.
مساله این است که با افزایش تنشها میان ایران و اسرائیل و انتشار گزارشهای پیاپی آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای کشور، بار دیگر نگاهها به مدیرکل این نهاد فنی معطوف شده است.
چهرهای که بهرغم ادعای بیطرفی، طی سالهای اخیر بارها با مواضع دوگانه و گزارشهای سوالبرانگیز، بهانه بهدست تلآویو و بعدتر واشنگتن داده؛ اکنون و بهویژه بعد از حمله آمریکاییها به تأسیسات هستهای اصفهان، نطنز و فردو، بیش از همیشه این پرسش مطرح است که آیا گروسی اطلاعات درستی ارائه کرده بود؟
چنانچه اکنون برخی تحلیلگران معتقدند که اگرچه گروسی عامل مستقیم حمله نیست، اما گزارشهای او عملاً فضا را برای تجاوز اسرائیل علیه ایران فراهم کرده است.
گزارشهایی که زمانبندیشان مشکوک است
تنها چند روز پیش از حمله اسرائیل، آژانس در گزارشی اعلام کرد که ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی ایران به بیش از ۱۴۰ کیلوگرم رسیده و نسبت به ماههای قبل افزایش یافته است. این عدد بلافاصله در رسانههای غربی و اسرائیلی بازتاب یافت و بهعنوان «نشانه گریز هستهای» ایران معرفی شد.
در حالی که خود گروسی در همان گزارش اذعان کرده بود که «هیچ نشانهای از انحراف برنامه هستهای ایران به سمت فعالیتهای نظامی مشاهده نشده است».
اما مساله اکنون این است که حتی همین تناقض، نخستین مورد نیست.
تناقضگوییهای گروسی درباره ایران
بررسی مواضع گروسی در چند سال اخیر نشان میدهد که او در موارد متعددی دچار لحن دوگانه، تغییر موضع ناگهانی یا بیان اطلاعات متضاد شده است.
مساله غنیسازی ۶۰ درصدی ایران از همین جمله موارد است. گروسی در گزارش رسمی، این موضوع را «بسیار نگرانکننده» توصیف کرده و مدعی شده بود که هیچ توجیه غیرنظامی برای آن وجود ندارد.
تهدید یک شخص به عنوان دبیرکل یک نهاد بینالمللی در این شرایط هیچ کمکی به ایران نمیکند و حتی منجر به تشدید مواضع آژانس و شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل علیه کشور میشود. دستگاه دیپلماسی ایران شاید اکنون باید بر تناقضهای جدی در گزارشهای مکرر آژانس و همچنین دسترسی این نهاد جهانی به تاسیسات هستهای ایران تکیه کند
اما بعدتر و در تقریبا همان زمان و طی مصاحبه با برخی رسانهها، ناگهان گفت که «ما شاهد هیچگونه انحراف نظامی از برنامه هستهای ایران نیستیم.»!
یکی از عجیبترین تناقضگوییهای گزارشهای گروسی را باید مربوط به موضوع سایتهای مشکوک (تورقوزآباد، ورامین، مریوان) دانست که در گزارشی ابتدا خواستار شفافسازی فوری و کامل ایران شد. سپس اسفند ۱۴۰۲ در سفرش به تهران گفت برخی موضوعات «در حال بسته شدن» است و ایران «در حال همکاری فنی» با آژانس است.
او هیچگاه شفاف نکرد که پس معنای گزارشهایی که پیش از این داده چیست و چطور بعد از اسفند ماه ۱۴۰۲ در حالی که ایران به گفته او در حال همکاری فنی بوده باز هم به این سایتهای مشکوک در گزارشهای دیگر خود اشاره کرده است.
گروسی همچنین در طول مذاکرات آمریکا با ایران و حتی پیش از آن اروپا نیز بارها اظهارات متناقضی را مطرح کرد.
او در وین مدعی «فقدان شفافیت» و «عدم دسترسی کافی» بازرسان به مراکز حساس شد. اما پس از هر سفر به تهران، با ادبیاتی آرامتر، از «پیشرفت قابلتوجه» در همکاریها سخن گفت.
این تغییرات مداوم در موضعگیریها، از دید تهران نهتنها نشانه بیطرفی نیست، بلکه نشاندهنده تحتتأثیر بودن آژانس از فشارهای سیاسی غرب و احتمالا لابیهای اسرائیلی است. او بارها اظهارات خود را نقض کرد، آنچه در مصاحبههایش گفت با گزارشی که تحویل شورای حکام داد متفاوت بود و اکنون نیز به طور مداوم حرف از عدم اطمینان درباره همه چیز میزند و همین گفتههای اوست که اساسا وضعیت آتشبس را شکننده میکند.
دبیرکلی که به هیچ چیزی اطمینان ندارد
عجیبتر اینکه فارغ از تناقضات عدیده موجود، این دبیرکل جنجالی آژانس بینالمللی انرژی اتمی تقریبا هیچگاه به هیچ چیزی درباره تاسیسات هستهای ایران اعتماد ندارد و هرگز یک گزاره قطعی درباره آن مطرح نمیکند.
پاسخهای او به پرسشهای رسانهها نهتنها هیچگاه نتوانسته قطعیتی بیافریند که حتی گزارشهای خودش را نیز نقض کرده است.
او دیروز نیز در گفتوگو با شبکه «سیبیاس» با اعتراف به توانمندی بالای هستهای ایران در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه آیا ایران با توجه به شرایط پیش آمده، به سمت گسترش فعالیت هستهای پیش میرود، گفت: «ایران برنامهای بسیار گسترده و بلندپروازانه داشت؛ ممکن است بخشی از آن همچنان ادامه داشته باشد، و حتی اگر چنین نباشد، واقعیتی وجود دارد که نمیتوان آن را انکار کرد: دانش فنی در ایران وجود دارد، ظرفیت صنعتی نیز وجود دارد.»
وی در ادامه نیز افزود:«ایران از نظر فناوری هستهای کشوری پیشرفته بهشمارمیرود، و این موضوع کاملاً آشکار است. بنابراین، چنین دانشی را نمیتوان از بین برد. چه گزینههای نظامی مطرح باشد یا خیر، این مسئله از طریق اقدام نظامی بهطور قطعی قابلحل نیست».
شاید در حال حاضر، هنوز خروج کامل ایران از NPT بهعنوان واکنشی مستقیم به اقدامات رافائل گروسی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح نبوده، اما با فشار سیاسی داخلی و گزارشهای متناقض آژانس به نظر میرسد که ایران گامهایی جدی در جهت تغییر سطح همکاری... و حتی خروج احتمالی از NPT برمیدارد
او در یک مصاحبه مشخص نیز تقریبا هیچ پاسخ دقیقی نمیدهد، «ممکن است»، «شاید»، «چه گزینه نظامی مطرح باشد و چه نباشد»؛ تقریبا همه مسائل در اظهارات او معلق و پا درهواست.
گروسی همچنین به عنوان دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید حملات به تاسیسات هستهای ایران را که هم دوربینهای آژانس در آن نصب بوده و هم خود او در سفر اخیرش در خرداد ماه به آن سرکشی کرده بود محکوم میکرد، اما در عمل این کار را نکرد. او طی روزهای اخیر و در گفتوگو با رادیو بینالمللی فرانسه، در پاسخ به سوالی درباره ادعای آمریکا مبنی بر نابود شدن کامل برنامه هستهای ایران، بدون محکوم کردن حملات صورت گرفته علیه ایران، مدعی شد که «برنامه هستهای ایران دچار آسیب جدی شده است. حملاتی که از ۱۳ ژوئن آغاز شد صدمات فیزیکی جدی به نطنز، اصفهان و فردو، مکانهایی که به چرخه تبدیل اورانیوم ایران مربوط میشد وارد کرده است.»
گروسی همچنین گفت: «این گزاره که تأسیسات هستهای ایران نابود شده است، زیادهروی است اما همگی توافق دارند که صدماتی جدی وارد شده است. این رویکرد زمانی که رئیسجمهور آمریکا میگوید برنامه هستهای ایران چندین دهه عقب افتاده است، یک گزاره سیاسی است. به همین دلیل است که میگویم باید آن را در چشمانداز قرار دهیم. اما درست است که با حملات انجام شده، قابلیتهای ایران کاهش یافته، ادامه دادن با سرعتی که داشتند برای ایران بسیار دشوارتر خواهد بود.»
تحلیل سفر اخیر گروسی به تهران
این میزان از ضدو نقیضگویی همراه با تزلزل رای که حالا بسیاری آن را سیاسی ارزیابی میکنند در شرایطی است که در آخرین سفر گروسی به تهران (خرداد ۱۴۰۴)، همزمان با اوجگیری تنشهای سیاسی و نظامی، او با رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و وزیر خارجه دیدار کرد.
او در پایان سفر، در نشست خبری خود مدعی شد: «فضای گفتگو مثبت است و بر سر برخی موارد مهم به درک مشترک رسیدهایم»؛ اما تنها ۴ روز بعد، در وین گزارشی منتشر کرد که در آن از «کاهش دسترسی بازرسان»، «توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته» و «افزایش ذخایر» سخن گفته شد؛ گزارشی که بلافاصله به تیتر یک رسانههای اسرائیلی تبدیل شد و پایه تبلیغات جنگی آنها و بهانه حمله به ایران قرار گرفت.
گروسی بارها اظهارات خود را درمورد فعالیتهای هستهای نقض کرد و آن چه در مصاحبههایش گفت با گزارشی که تحویل شورای حکام داد متفاوت بود. تغییرات مداوم در موضعگیریها از دید تهران نهتنها نشانه بیطرفی نیست، بلکه نشاندهنده تحتتأثیر بودن آژانس از فشارهای سیاسی غرب و احتمالا لابیهای اسرائیلی است
سوال اینجاست که اگر در تهران فضا مثبت بود، چرا در وین چنین گزارشی منتشر شد؟ این گزارشها تنها روایت فنیاند، یا اهدافی سیاسی را دنبال میکنند؟
سوال دیگر این است: در شرایطی که به گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایران همکاری گستردهای با آژانس ندارد و دوربینهای نظارتی خاموشاند؛ گزارشهای فصلی آژانس که همچنان شامل جزئیاتی درباره ذخایر اورانیوم، تعداد سانتریفیوژها و حتی محل برخی فعالیتها هستند، چگونه تهیه میشوند؟
آیا این گزارشهای متعدد در تناقض جدی با گزارش گروسی علیه ایران نبوده است؟
آژانس نهادی فنی و بیطرف
یا سیاسی؟
گروسی تلاش میکند خود را مدیر فنی یک نهاد بیطرف معرفی کند، اما گزارشها، لحن متناقض، و زمانبندی حساس اقداماتش، تصویری متفاوت ارائه میدهد.
او نهتنها با گزارشهایش در بحبوحه بحرانها، ناخواسته بهانه در اختیار دشمنان ایران میگذارد، بلکه با ضد و نقیضگویی، اعتماد طرف ایرانی را نیز از بین برده است.
کمترین نتیجه همین گزارشهای جنجالی و پرحاشیه و البته به نظر نه چندان دقیق گروسی میتواند تبعاتی چون خروج ایران از انپیتی در پی داشته باشد.
هر چند که شاید در حال حاضر، هنوز خروج کامل ایران از پیماننامه NPT (پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای) بهعنوان واکنشی مستقیم به اقدامات گروسی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح نبوده، اما با فشار سیاسی داخلی و گزارشهای متناقض آژانس به نظر میرسد که ایران گامهایی جدی در جهت تغییر سطح همکاری... و حتی خروج احتمالی از NPT برمیدارد؛ خروجی که شاید بتوان بخشی از مسئولیت آن را بر عهده
گروسی دانست.
باید توجه کرد که انتشار گزارشهای آژانس، مانند اذعان به افزایش ذخایر اورانیوم ۶۰درصد و کاهش دسترسی بازرسان، با زمانبندی بسیار حساس(همانند حملات اسرائیل و آمریکا)، در ایران بهعنوان دلیل تحریک سیاسی و دامنزدن به تنش مطرح شدهاند و این گزارشها در تصمیم مجلس و دولت برای کاهش یا تعلیق همکاری با آژانس را نقشی پررنگ داشتهاند.
واکنش تهران اما بیشتر در چارچوب «اعتمادزدایی از آژانس» و «ضرورت تضمین امنیت ملی» صورت گرفته و از این منظر در مسیر درستتری بوده است. حملات به گروسی از سوی تهران اکنون نباید به شکل یک انتقامگیری شخصی باشد. تهدید یک شخص به عنوان دبیرکل یک نهاد بینالمللی در این شرایط هیچ کمکی به ایران نمیکند و حتی منجر به تشدید مواضع آژانس و شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل علیه کشور میشود. دستگاه دیپلماسی ایران شاید اکنون باید بر تناقضهای جدی در گزارشهای مکرر آژانس و همچنین دسترسی این نهاد جهانی به تاسیسات هستهای ایران
تکیه کند.
یکی از مهمترین موارد جمعآوری تعداد سفرهای گروسی به ایران، دسترسی او به تاسیسات هستهای ایران و همچنین تعدد حضور کارشناسان آژانس در کشور است. این موارد همگی برگهای برندهای فنی و در عین حال سیاسی در دست دستگاه دیپلماسی ایران است که میتواند در برابر گزارشهای متناقض و پر از اشکال گروسی به آنان تکیه کند.