
دلیل پافشاری آمریکا به جنگ ایران و اسراییل!
از بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ که رژیم اسرائیل حمله به ایران را آغاز کرد، مساله میزان همراهی و مشارکت آمریکا با اسرائیل موضوعی بوده است که ذهن بسیاری را به خود درگیر کرده است. تا پیش از این رویداد، نمایندگان ایران و آمریکا قرار بود برای دور ششم مذاکرات در روز یکشنبه وارد عمان شوند، اما بعدا معلوم شد در حالی که واشنگتن در فضای عمومی برای دیپلماسی آماده میشود، در پشت صحنه اگر اسرائیل را به حمله تشویق نکرده باشد، دست کم دست بنیامین نتانیاهو برای ماجراجویی را باز گذاشته است.
به گزارش روز نو، اگرچه در حملات غافلگیرانه روز نخست ضربه به تاسیسات نطنز، حمله به برخی پایگاههای نظامی، و ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای ایران، موجب شد تا برخی تصور کنند که اسرائیل خیلی زود به اهداف خود دست خواهد یافت، اما حملات موشکی موثر ایران به اسرائیل و فعال شدن دوباره توان پدافندی ایران، نشان داد که قرار نیست همه چیز طبق محاسبه حریف پیش برود؛ درست همان طور که رویای فتح هفت روزه تهران به کابوسی برای صدام حسین بدل شد.
تداوم حملات متقابل ایران و اسرائیل موجب شد تا نگاهها به واشنگتن معطوف شود که آیا ترجیح میدهد بار دیگر به میز مذاکره بازگردد یا قصد ورود به جنگ را دارد؟ آنچه پاسخ به این پرسش را دشوار میسازد، گفتههای مبهم مقامات آمریکایی و سابقه آنها در تناقض گفتار و رفتار است که به هویت سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ تبدیل شده است.
در کاخ سفید چه خبر است؟
بر اساس آنچه تا امروز میدانیم، مشارکت آمریکا در جنگ ایران و اسرائیل به رهگیری پهپادها و موشکهای شلیک شده ایران و احتمالا همکاری اطلاعاتی با اسرائیل محدود بوده است. مقامات آمریکایی همچنین بارها اعلام کردهاند تا زمانی که نیروها یا منافع آمریکا هدف قرار نگیرند، رسما وارد جنگ نخواهد شد.
این رویکرد صریح در خودداری از ورود به درگیریهای جاری، از روز سه شنبه جای خود را به همان اظهارات دوپهلو و تهدیدآمیز داد.
ترک زودهنگام نشست گروه ۷ و ورود ترامپ به «اتاق وضعیت» کاخ سفید با حضور مشاوران امنیت ملی، بسیاری را بر آن داشت که او قصد دارد پایان نظاره گری آمریکا را اعلام کند؛ یا با اعلام میانجی گری و آتش بس، و یا با اعلام ورود رسمی آمریکا به نبرد.
بر خلاف انتظارها و گمانه زنیهای رسانهای، هیچ کدام از این دو موضع رسما اعلام نشد، اما زبان ترامپ تهدیدآمیزتر و دوپهلوتر از قبل شد. او با انتشار مطالبی در شبکه اجتماعی «تروث سوشال»، ابتدا مدعی شد که علیرغم تجهیزات دفاعی خوب ایران، آمریکا کنترل آسمان ایران را در اختیار دارد، سپس به تهدید ضمنی حاکمیت پرداخت و گفت نمیخواهیم موشکی به سمت شهروندان یا سربازان آمریکایی شلیک شود، و سه دقیقه بعد بدون اشاره به ایران نوشت: تسلیم بی قید و شرط.
جی دی ونس، معاون ترامپ نیز در یک مطلب طولانی در ایکس، تلاش کرد تا طرفداران جنبش «ماگا» را که مهمترین پایگاه اجتماعی ترامپ محسوب میشود و در عین حال مخالف درگیری نظامی با ایران است، عقب براند.
ونس مدعی شد که ترامپ برای حفظ تمرکز نظامی آمریکا بر حفاظت از نیروها و شهروندان این کشور، خویشتنداری قابل توجهی نشان داده است، اما شاید تصمیم بگیرد که اقدامات بیشتری برای پایان دادن به غنی سازی اورانیوم در ایران انجام دهد.
یک منبع آگاه از گفتوگوهای داخلی ترامپ و تیم مشاوران امنیت ملی به رویترز گفت که آنها چند گزینه، از جمله پیوستن به حملات اسرائیل علیه ایران را بررسی کردند، هرچند به نوشته «وال استریت ژورنال» پیوستن به جنگ تصمیم نهایی این نشست نبوده است. یک مقام کاخ سفید هم گفت که ترامپ گفتگویی تلفنی با بنیامین نتانیاهو داشته است، اما جزئیاتی از این گفتوگوها منتشر نشده است.
در میدان چه خبر است؟
در تحولات میدانی نیز اعزام هواپیماهای سوخت رسان و جنگندههای بیشتر به منطقه خاورمیانه مورد توجه قرار گرفته است. در سوی مقابل نیز به گفته یک منبع آگاه که به اطلاعات نظامی آمریکا دسترسی دارد، ایران برخی از لانچرهای خود را جابه جا کرده است، اما مشخص نیست که هدف نیروهای آمریکایی است یا اسرائیلی.
گذشته از اینکه جهت گیری لانچرها چه بگویند، مقامات ایرانی بارها با صراحت تاکید کردهاند که حمله آمریکا به ایران با حمله متقابل به نیروها و پایگاههای آمریکا در منطقه پاسخ داده خواهد شد و آنچه از تصاویر حملات ویرانگر به اسرائیل در روزهای اخیر مخابره شده، منظور تهران از پاسخ متقابل را روشنتر ساخته است.
علاوه بر آن، گروههای همسو با ایران در منطقه، از جمله حوثیهای یمن و گروههای مقاومت عراق، اعلام کردهاند که در صورت حمله به ایران، ساکت نخواهند نشست و منافع آمریکا را هدف میگیرند. درگیری پرهزینه آمریکا با یمنی ها، ناکامی در شکست دادن آنها و تن دادن به یک توافق آتش بس، گویای آن است که نتیجه درگیری نظامی را فقط تجهیزات پیشرفته روشن نمیکند و این تجربه شاید مانع دیگری در مقابل ماجراجوییهای واشنگتن ایجاد کند.
از گزینههای دیگری که میتواند در محاسبات واشنگتن برای ورود به درگیری با ایران تاثیرگذار باشد، تهدید ایران به بستن تنگه هرمز و ایجاد محدودیت در رفت و آمد شناورها و مخصوصا نفتکشها است. چنین اتفاقی میتواند باعث جهش قابل توجه در قیمت نفت و به تبع آن افزایش قیمت بنزین در آمریکا شود؛ امری که برای شهروندان آمریکایی بسیار مهم است و تاثیری منفی بر نگرش آنها خواهد داشت.
در آمریکا چه خبر است؟
افکار عمومی آمریکا همین حالا هم مخالف مداخله نظامی مستقیم این کشور در ایران هستند، به طوری که بر اساس نظرسنجی انجام شده از سوی اکونومیست و یوگاو، ۶۰ درصد پاسخگویان مخالف دخالت نظامی آمریکا در درگیری اسرائیل و ایران بودهاند و تنها ۱۶ درصد از چنین رویکردی حمایت کردهاند. نکته جالب توجه آن است که این مخالفت در میان رای دهندگان به ترامپ بیشتر هم بوده، به طوری که ۶۳ درصد خواهان ادامه مذاکره با ایران شدهاند.
دولت آمریکا برای ورود به جنگ با ایران با مانع داخلی دیگری نیز مواجه است و آن کنگره است. در روزهای گذشته برخی از سناتورها، از جمله برنی سندرز، به دنبال تصویب قانونی بودهاند که به موجب آن حمله نظامی به ایران بدون مجوز کنگره ممنوع شود. البته این فرآیند میتواند زمانبر باشد و حتی در صورت تصویب آن نیز رئیس جمهور آمریکا ممکن است با توسل به بهانههای دیگر هر اقدامی را توجیه کند، اما در هر حال هزینهای که خواهد پرداخت، بیشتر خواهد شد.
در مجموع، آنچه از تحولات اخیر حاصل میشود این است که تصمیم ترامپ چندان قابل پیش بینی نیست.