
موشهای عزیز ببخشید جای شما را تنگ کردیم!
افزایش بیسابقه جمعیت موشها در تهران حالا دیگر فقط یک مشکل بهداشتی نیست؛ به مسئلهای چندوجهی با تبعات زیستمحیطی، شهری و حتی فرهنگی تبدیل شده است. از موشهایی که به گفته یکی از اعضای شورای شهر «اندازه گربه شدهاند»، تا مصرف سالانه بیش از ۱۰ تُن سم و نگرانی از ورود لاشهها و فضلهها به آبهای جاری و منابع زیرزمینی؛ همه نشانههایی است از بحرانی پنهان که آرامآرام دارد به سطح شهر سرریز میشود.
در حالی که عضو شورای شهر تهران نسبت به ناکارآمدی روشهای قدیمی هشدار میدهد، مدیر اداره کنترل جانوران مضر شهری از ورود سم قویتر و همکاری دانشگاهی برای مهار علمی خبر میدهد و یک استاد دانشگاه تهران هم از آشفتگی چرخه طبیعی و آلودگی گسترده در سایه غذارسانی بیبرنامه شهروندان پرده برمیدارد. این گزارش، روایتیست از نبردی خاموش با جانورانی خاکستری، که نهتنها زنده بودنشان تهدیدی برای سلامت شهروندان است، بلکه حتی مرگشان هم بیخطر نیست.
موشهایی به اندازه گربه!
ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران، در صحن شورا به موضوعی اشاره کرد که حالا برای خیلی از شهروندان به یک نگرانی روزمره تبدیل شده؛ افزایش چشمگیر موشها در سطح شهر. او گفت که ابعاد برخی از این جوندگان به اندازهای رسیده که دیگر شباهتشان با گربه دور از ذهن نیست. امانی با تأکید بر اینکه راهحلهای قدیمی دیگر کارساز نیست، خواستار استفاده از شیوههای نوین و ورود شرکتهای دانشبنیان به این حوزه شد؛ مسیری که بهگفته او میتواند راهی تازه برای کنترل این معضل قدیمی باز کند.
لاشهها زیر زمین دفن میشوند
داود گودرزی، مدیر اداره کنترل جانوران مضر شهری در سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، با اشاره به فعالیت ۲۱۸ اکیپ در ۲۲ منطقه پایتخت به خبرنگار هفت صبح توضیح میدهد: «در حال حاضر مبارزه با موشها با روشهای شیمیایی و فیزیکی در حال انجام است، اما کیفیت پایین برخی سموم باعث شده این روشها اثربخشی کامل نداشته باشند. به همین دلیل، سم جدیدی با مکانیزم متفاوت و کیفیت بالاتر خریداری شده که بهزودی در سطح شهر مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»
به گفته گودرزی، در سال بیش از ۱۰ تن سم در تهران برای مقابله با موشها مصرف میشود. در کنار آن، تلهگذاری نیز بر اساس شرایط منطقهای انجام میشود و تلههای چسبی عمدتاً میان مردم و کسبه توزیع میشود. با این حال، بسیاری از اقدامات خانگی خارج از نظارت شهرداری هستند و تمرکز اصلی همچنان بر عملیات میدانی است.
گودرزی درباره وضعیت آماری کنترل جمعیت موشها میگوید: «در حال حاضر آمار دقیقی از تعداد موشهای تهران و موشهای از بین رفته در دست نیست. ما تازه وارد فاز همکاری با دانشگاه تهران، بهویژه دانشکده بهداشت شدهایم تا این موضوع بهصورت علمی و نظاممند مستندسازی شود.»
او در ادامه به گزارشهای سامانه ۱۳۷ استناد میکند: «مناطقی که بیشترین تماس شهروندان درباره مشاهده موشها داشتهاند، در اولویت مبارزه قرار گرفتهاند. ابتدا منطقه ۴ و سپس منطقه ۵ در صدر مناطق دارای بیشترین شکایت قرار دارند.»
گودرزی همچنین درباره سرنوشت لاشه موشها توضیح میدهد: «بیشتر لاشهها در فضاهای زیرزمینی از بین میروند و در دسترس نیستند، اما در مواردی که لاشه در سطح شهر مشاهده شود، طبق پروتکل بهداشتی و مشابه با زبالههای بیمارستانی، به همراه آهک دفن میشوند.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش، از غذارسانی ناآگاهانه به حیوانات شهری انتقاد میکند: «این اقدام نهتنها به گربهها یا پرندگان کمکی نمیکند، بلکه سفرهای دائمی برای موشها و کلاغها فراهم کرده است. این وضعیت اکوسیستم شهری را مختل کرده و باعث شده گربهها دیگر علاقهای به شکار طبیعی نداشته باشند.»
در پایان، گودرزی تأکید کرد که ریشهکن کردن کامل موشها در شهری مانند تهران واقعبینانه نیست، اما با بهسازی محیط، اطلاعرسانی به شهروندان و مشارکت علمی میتوان کنترل موثرتری بر جمعیت جوندگان اعمال کرد. او همچنین شایعات درباره بروز طاعون را رد کرد: «موشها پس از خوردن سم، معمولاً چند روز بعد و در مکانهای دور از دید میمیرند. تنها در صورتی که تجمع لاشه در یک نقطه غیرعادی باشد، احتمال بروز بیماری مطرح است و نیاز به بررسی بهداشتی دارد.»
هشدار درباره ورود لاشه حیوانات شهری به منابع آبی پایتخت
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران و متخصص محیط زیست در گفتوگو با هفت صبح درباره وضعیت گسترش جمعیت موشها در پایتخت، به نکتهای کمتر دیدهشده اشاره میکند: «یکی از دلایل اصلی افزایش بیسابقه موشها در تهران، وفور منابع غذایی است. متأسفانه برخی شهروندان با نیت خیرخواهانه، بهطور مرتب به سگها، گربهها، کلاغها و کبوترها غذا میرسانند. نتیجه ناخواسته این اقدام، ایجاد یک سفره گسترده برای دیگر جانداران شهری، از جمله موشهاست.»
به گفته او، موشها حالا نه تنها غذای کافی دارند، بلکه دیگر دشمن طبیعیشان یعنی گربهها هم میلی به رویارویی با آنها ندارند. وقتی غذای کافی هست و خطری هم تهدیدشان نمیکند، طبیعیست که جمعیتشان افزایش پیدا کند. آخانی معتقد است این چرخه ناهماهنگ باعث شده موشها و سایر حیوانات شهری، پس از مرگ هم معضلآفرین باشند:
«وقتی جمعیت این جانوران زیاد میشود، لاشههایشان هم بیشتر در سطح شهر باقی میماند. این لاشهها، که میتوان آنها را به مینهای بیولوژیکی تشبیه کرد، منشأ انتشار انواع بیماریها هستند. کافیست در سطح شهر رها شوند، تا بهسرعت با جریان هوا یا گرد و غبار وارد دستگاه تنفسی انسان شوند.» او تأکید میکند: «در کنار لاشهها، حجم بالای فضله حیوانات هم یک مسئله جدی زیستمحیطیست؛ این مواد نهتنها در سطح شهر پخش میشوند، بلکه به آبهای جاری و حتی آبهای زیرزمینی نیز میتوانند راه پیدا کنند. بسیاری از این جانوران در مسیر کانالهای سیلابی یا روددرهها زندگی میکنند و همین امر باعث میشود آلایندهها مستقیماً وارد چرخه آب شهری شوند.»
آخانی در پایان به خلأ نظارتی هم اشاره میکند: «همه اینها ریشه در ضعف مدیریت و نبود قانون یا برخورد مناسب با رفتارهای ناآگاهانه شهروندی دارد. تا زمانی که نگاه فرهنگی و سازوکار قانونی برای مواجهه با این نوع مداخلات نباشد، نه موشها کم میشوند و نه بیماریها.»
سم و تله کافی نیست؛ سه ضلع فراموششده کنترل موشها
آنچه از دل گفتوگوها و آمارها برمیآید، تصویر شهری است که درگیر بحرانی مزمن، اما اغلب نادیدهگرفتهشده است؛ بحرانی بهنام همزیستی ناخواسته با موشها. اگرچه شهرداری از تلاش برای تجهیز، نوسازی روشها و همکاری علمی با دانشگاهها سخن میگوید، اما نبود آمار دقیق، تکیه بر روشهای پراکنده و رفتارهای ناآگاهانه برخی شهروندان، این چرخه را همچنان ناکارآمد نگه داشته است.
در غیاب برنامهریزی جامع، نه سم بهتنهایی موثر است، نه تله و نه تذکر. آنچه میتواند مسیر را تغییر دهد، سه اقدام کلیدی باید همزمان اجرا شود: وضع قانون برای مداخلهگران در اکوسیستم، استفاده از دانش علمی و تقویت نظارت میدانی. تا آن زمان، موشها نهتنها در گوشهوکنار شهر باقی خواهند ماند، بلکه ردشان را در آب، هوا و شاید سلامت شهروندان هم خواهیم دید.