به روز شده در: ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۶
کد خبر: ۶۹۲۷۰۷
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۸ - ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴
نمایشگاه کتاب محلی برای دیدن یک کالای لوکس نه فرهنگی!

جولان شارلاتانی در فرهنگی‌ترین جای ایران!

روزنو :وارد این بخش از نمایشگاه که می‌شویم، با تعداد زیادی از کارشناسان فروش روبه‌رو خواهیم شد. برخی غرفه‌ها آن‌قدر مملو از حضور کارشناسان فروش هستند که در نگاه اول این سؤال به ذهن بازدیدکننده می‌آید که میزان درآمد این غرفه‌ها چقدر زیاد است که این همه آدم در این بخش کار می‌کنند و با پرداخت حقوق همه این افراد باز هم سودی باقی می‌ماند؟

در حالی که بیشتر حواس‌ها در نمایشگاه کتاب به سمت بخش ناشران عمومی است، اما این روز‌ها اگر به بخش ناشران کمک آموزشی نمایشگاه کتاب تهران سر زده باشید، متوجه خواهید شد که این بخش با سایر بخش‌های نمایشگاه کتاب تفاوت‌های اساسی دارد. بخشی که شاید فروش روزانه یک غرفه آن به اندازه تمام فروش این چند روز یک راهروی ناشران عمومی باشد.

بی انصافی در فرهنگی‌ترین جای ایران!

این بخش انگار شکل و شیوه و رسالت دیگری نسبت به سایر بخش‌ها دارد. در بدو ورود با انبوهی از کارشناسان فروش هر انتشارات و مؤسسه آموزشی مواجه خواهید شد که بروشور به دست آماده پذیرایی از شما هستند تا شما را با انبوهی از کتاب‌هایی که اگر آنها را نداشته باشید، عقب خواهید ماند، روبه‌رو کنند.

البته اگر پیش‌تر در محوطه‌های بیرونی محل نمایشگاه با این افراد مواجه نشده باشید. انگار این بخش تعهدات و اخلاق‌های حرفه‌ای و آموزشی را کنار گذاشته تا به تن خسته عدالت آموزشی آخرین لگد‌ها را زده و آن را زیر پای مؤسسات آموزشی له کند. انتشارات مختلف از هر ترفندی برای فروش به هر قیمتی استفاده می‌کنند؛ برخی با روانه کردن صد‌ها کارشناس فروش به سمت بازدیدکنندگان و برخی با طراحی بازی‌های مختلف که قلابی باشد برای شروع بحث با بازدیدکننده.

قیمت‌های سرسام‌آور در این بخش و اضافه شدن هر روزه عناوین جدید کتاب‌های کمک آموزشی به بحرانی اساسی برای بسیاری از دانش‌آموزان و خانواده‌ها تبدیل شده است؛ چرا‌که این حس را القا می‌کند که اگر آن کتاب‌ها را نداشته باشید، از دور رقابت عقب خواهید ماند و این استرس و دلهره را برای دانش‌آموز به وجود می‌آورد که انگار کسی که توانایی خرید این کتاب‌ها و این عناوین متنوع را نداشته باشد، از عرصه علم‌آموزی عقب خواهد ماند. در این بین البته ناگفته نماند که برخی غرفه‌ها هم هستند که هنوز اخلاق برای آنها بی‌معنی نشده، ولی به هر حال از قافله فروش‌های فله‌ای در این چند روز جا می‌مانند.

کارکنان بی‌مزد؛ بازیچۀ جنگ روانی مدیران

وارد این بخش از نمایشگاه که می‌شویم، با تعداد زیادی از کارشناسان فروش روبه‌رو خواهیم شد. برخی غرفه‌ها آن‌قدر مملو از حضور کارشناسان فروش هستند که در نگاه اول این سؤال به ذهن بازدیدکننده می‌آید که میزان درآمد این غرفه‌ها چقدر زیاد است که این همه آدم در این بخش کار می‌کنند و با پرداخت حقوق همه این افراد باز هم سودی باقی می‌ماند؟ اما با برخی از آنها که هم‌صحبت شوید، تازه ابعادی از این ساز و کار عجیب را متوجه خواهید شد.

این کارشناسان همان کارکنان آن مؤسسه هستند که این روز‌ها مجبورند به حضور بی‌مزد در نمایشگاه کتاب. یعنی بقای آنها در کارشان منوط به حضور الزامی و بدون مزد آنها در نمایشگاه و تلاش برای فروش است. شیوه‌ای که نتیجه آن چیزی غیر از تلاش‌های غیرمنصفانه برای فروش‌های غیر اخلاقی و نامتعارف نیست. اما حرف اصلی از شیوه‌های غیر اخلاقی فروش نیست؛ حرف اصلی داستان غمناک القای حس موفق نشدن بدون این بریز و بپاش‌هاست. حسی که اکثریت کم‌برخوردار جامعه را سرخورده کرده و هنوز وارد بازی و رقابت کنکور نشده، حس محکوم به بازنده بودن به دلیل عدم دسترسی به منابع و امکانات را به آنها القا می‌کند.

تضعیف جایگاه معلم، زیر پای سلبریتی معلم‌ها

چند سالی است که برخی معلم‌ها با استفاده از تبلیغات و فعالیت‌های گسترده در فضای مجازی جنبه‌ای دیگر از معلم بودن را به وجود آورده‌اند. در این رویکرد جدید، معلم دیگر صرفاً کارش آموزش درسی نیست، او خود را به یک الگو تبدیل کرده و با شیوه‌های مختلف باعث رهبری فکری بر افکار دانش‌آموزان شده است. حالا در میان غرفه‌های فروش کتاب، غرفه‌هایی هستند که تبلیغ و ثبت‌نام کلاس‌های آموزش آنلاین را انجام می‌دهند.

غرفه‌هایی که از معلمی که جایگاهش به بلاگری تبدیل و تقلیل داده شده بود، دعوت می‌کنند و نه از علم معلم بلکه از محبوبیت و شواف و بلاگری معلم‌ها برای جذب مخاطب و فروش بسته‌های آموزشی استفاده می‌کنند؛ این موضوع محدود به ایام نمایشگاه نیست و در طول سال، صفحات اجتماعی این معلم‌ها روزانه محلی برای انتشار حرف‌های غیر مرتبط با حرفه آنها و دقیقاً تحقق واژه بلاگری است. یک روز با تمسخر دیگر استادان همکار و روزی با ساختن دشمن فرضی و روز دیگر با بروز استایل معلمِ نجات‌بخشِ دانش‌آموزان. حالا دقیقاً همین ایده را در نمایشگاه کتاب پیاده کرده و با تبلیغات گسترده، حضور فلان استاد در فلان غرفه در فلان ساعت جنجال و غوغایی به پا می‌کند و این غرفه‌ها با ورود ایشان به آن غرفه و شلوغ شدن آن محل، کسب درآمد می‌کنند.

عناوین هزارگانه؛ محتوای یکسان

برخی کتاب‌ها تقریباً با کتاب‌هایی که عنوان مشابه دارند، فرقی ندارند و تقریباً فقط عنوانشان متفاوت است. بروشور کتاب‌های هر انتشارات را که نگاه می‌کنیم، هر ساله گویی قد کشیده و این لیست عریض و طویل سال به سال در حال افزایش است. عناوین کتاب‌های درسی؛ کتاب‌هایی که محتوایی نزدیک به هم دارند و هر کدام قیمتی ماورایی. کارشناس فروش می‌گوید: این کتاب برای شروع خوب است، این کتاب برای حرفه‌ای‌تر شدند.

این کتاب پاسخنامه دارد ولی آن کتاب دوجلدی است و یک جلد تست است و یک جلد پاسخنامه. این کتاب درسنامه دارد و آن کتاب ندارد. این کتاب را اگر می‌خواهی، آن کتاب را هم بگیر که مکمل هم باشند. راستی این کتاب همراه با این فلش کارت‌ها خیلی بهتر فهم می‌شود. تمام این حرف‌های گفته شده در بالا، گوشه‌ای از حرف‌های کارشناسان فروش است تا عناوینی را که یک روز همگی در یک کتاب جمع بودند و امروز جدا جدا هر کدام کتابی حجیم و گران قیمت هستند، به یکدیگر ربط دهند تا باز هم به ذهن خریدار القا کنند که عامل سعادت درسی تو تنها با خریدن این همه عنوان کتاب است. کتاب‌هایی که مجموع قیمت آنها هر کدام نیاز به بخشی عظیم از حقوق ماهیانه پدر و مادر آن دانش‌آموز دارد. اما دانش‌آموزی که پدر و مادرش بضاعت مالی چندانی ندارند در این میان چه می‌شود؟ آیا باز هم باید مانند بخش اول نتیجه گرفت که ناچار است به شکست؟

قیمت‌های سرسام‌آور دست‌انداز موفقیت برخی اقشار

با بررسی کتاب‌های کمک آموزشی متوجه می‌شویم که محتوای کتاب‌های کمک آموزشی هر ساله تغییرات چندانی ندارد، کمی به آن اضافه می‌شود و با توجه به کاسته شدن از محتوای کتاب‌های درسی، گاهی اوقات باعث حذف آن بخش‌ها از کتاب‌های کمک آموزشی می‌شود؛ یعنی مجموعاً محتوا تغییر چندانی نداشته که نیاز به ویراستاری با هزینه‌های زیاد داشته باشد. مسئله بعدی که در حال قدم زدن لا به لای قیمت‌های نجومی کتاب‌ها به ذهن می‌رسد این است که مگر دولت بابت تأمین کاغذ آن هم در بخش مهمی مثل کمک آموزشی دانش‌آموزان، سهیم نیست که باعث شود قیمت‌ها تعدیل شود و این کتاب‌ها برای تمامی اقشار قابل استفاده باشد تا همه دانش‌آموزان امکان حضور در رقابتی سالم را داشته باشند؛ این موضوع همچنان مبهم است و اگر این کمک صورت می‌گیرد، پس دلیل این قیمت‌های سرسام‌آور چیست؟ و اگر کمک صورت نمی‌گیرد، دلیلش چیست؟ به ویژه در بخش مهمی که مستقیماً با نسل جوان و نوجوان و امید‌های آینده و مستعد پیشرفت در ارتباط است.

تصویر روز
خبر های روز