به روز شده در: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰
کد خبر: ۶۹۲۰۳۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۰ - ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴

ماجرای عجیب جیب‌برهای پایتخت/ داستان دزدی‌های قاتل بخشیده شده

روزنو :داستان دزدی‌های قاتل بخشیده شده، عاشق شکست خورده،‌ مادر یک کودک بیمار و نقره فروش مالباخته را در این گزارش بخوانید

وسط خیابان یکدفعه دست به جیب می‌بری و متوجه می‌شوی گوشی تلفن همراهت سر جایش نیست. شاید طول و عرض خیابان را چند بار سراسیمه بدوی ولی آخر سر باور می‌کنی که طعمه یک جیب بر شده‌ای! تصورتان از یک جیب بر چیست؟ شاید برای یک مالباخته که گوشی گرانقیمت خود را از کف داده، جیب‌بر یک فرد زبل و زرنگ تداعی شود که توانسته به راحتی جیب او را خالی کند. اما حقیقت این است که حواس پرتی شما بزرگتر از مهارت این افراد است و آنها تنها از غفلت شما زمانی که غرق در افکارتان هستید استفاده می‌کنند!

یک حوادث عکس دوم

سرقت مادر‌ کودکان بیمار و همدستش

در میان افرادی که دستگیر شده‌اند دو زن جوان دیده می‌شوند که با همدستی همدیگر دست به سرقت‌ می‌زدند. یکی از آنها خانم مجرد 29 ساله‌ای به نام فتانه است و دیگری زن متاهل 26 ساله‌ای به نام سهیلا که مادر دو کودک است.

گفت‌وگوی ما با فتانه را بخوانید.

 

فتانه سابقه داری؟

نه هیچ سابقه‌ای ندارم.

 

چه شد که به فکر دزدی افتادی؟

فریب خوردم!

 

فریب چه کسی را؟

فریب بی‌پولی‌ام را خوردم! به خاطر بی‌پولی و نداری دست به سرقت زدم.

 

سر کار نمی‌رفتی؟

مدتی در یک فروشگاه فروشندگی می‌کردم و 4 میلیون تومان به من حقوق می‌دادند.کار دیگری هم نمی‌توانستم انجام دهم چون درس نخوانده بودم.

 

شیوه شما برای انجام این سرقت‌ها چه بود؟

به مغازه‌ها می‌رفتیم و افرادی را که سرگرم خرید بودند زیر نظر می‌گرفتیم.یکی از ما او را سرگرم می‌کرد و وقتی حواسش پرت می‌شد نفر بعدی گوشی‌اش را از جیبش می‌زد.

 

گوشی‌ها را چطور می‌فروختید؟

با یک مرد افغان در پارک آشنا شده بودیم و به او می‌فروختیم.

 

از فروش هر گوشی چقدر نصیب شما می‌شد؟

هر گوشی را حدودا 10 میلیون تومان می‌فروختیم چون فقط آیفون سرقت می‌کردیم، البته فقط دو بار دست به سرقت گوشی زده بودیم. در ادامه گزارش گفت‌وگوی ما با سهیلا 26 ساله را بخوانید.

 

سابقه داری؟

بله یک سابقه سرقت دارم.

 

چه شد که دست به سرقت زدی؟

نمی‌توانستم کار و شغل پیدا کنم. دو دختر 6 و 9 ساله دارم که مدتی قبل بیمار شدند و برای مخارج آنها و خرج زندگی‌ام چاره دیگری نداشتم.

 

شغل همسرت چیست؟

او کارگر است.

 

حقوق او کفاف زندگی‌ات را نمی‌داد؟

نه چون اگر می‌توانست سر کار برود نهایتا روزی سیصد هزار تومان درآمد داشت.

 

سرقت‌های قاتل بازنشسته

مرد میانسال به اتهام سرقت گوشی موبایل در حرم دستگیر شده است. او از شلوغی و تجمع سوءاستفاده کرده و دست به سرقت زده است. او می‌گوید اگر بار دیگر دست به سرقت زدم دستم را قطع کنید! در ادامه گفت‌وگو با این متهم را بخوانید.

 

شگرد تو برای سرقت چه بود؟

من فقط یک بار دست به سرقت زدم. در حرم بودم که دیدم یک آقایی گوشه‌ای در حال چرت زدن است و گوشی‌اش هم در دستش بود. وسوسه شدم که گوشی را از دستش بردارم.

 

بعد چه شد؟

به گمانم دوربین‌های مدار بسته تصویر من را موقع سرقت ضبط کرده بودند چون وقتی به کفشداری رفتم تا کفشم را بگیرم، ‌آن آقای کفشدار به من گفت زود به حراست برو چون با تو کار دارند. من فهمیدم ماجرا از چه قرار است و گوشی را سرجایش گذاشتم. اما با این حال ماموران دستگیرم کردند و هر قدر معذرت خواهی کردم دیگر فایده نداشت و قبول نکردند.

 

سابقه داری؟

بله پنج بار سابقه سرقت دارم اما یک بار دیگر هم مثل این دفعه فقط به خاطر سابقه‌دار بودنم پنج ماه زندان افتادم.آن دفعه من در متروی ترمینال جنوب یک گوشی سرقت کردم اما مامور مترو متوجه شد و صاحب گوشی را صدا زد و گوشی را به او پس دادم. او هم از من شکایتی نکرد اما به خاطر اینکه سابقه داشتم زندانی شدم.

 

هیچ وقت شغلی داشتی؟

چون به اتهام قتل 17 سال در زندان بودم و سابقه دارم دیگر جایی به من کار نمی‌دهند. اما قبل از آن چون جوان بودم کارگری می‌کردم.

 

ماجرای قتل چه بود؟

من همسر داشتم اما با خانم جوانی آشنا شده بودم و می‌خواستم تجدید فراش کنم. روزی با آن زن جوان که قصد ازدواج با هم داشتیم درگیر شدم و در جریان درگیری نمی‌دانم چه شد که گلویش را فشار دادم که منجر به مرگش شد.

 

چطور رضایت گرفتی؟

اولیای دم به من برای پرداخت دیه فرصت دادند.الان هم از اینکه دست به سرقت زدم خیلی پشیمانم.من توبه کرده‌ام و اگر یک بار دیگر دست به دزدی زدم دو دستم را قطع کنید.

 

بازداشت دختر فراری شمالی به اتهام جیب بری در پایتخت 

در طرح دستگیری سارقان جیب‌بر که صبح روز گذشته در اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران انجام شد، دختر جوانی با دستبند بر دست به اتهام جیب‌بری دستگیر شده بود.او با چشم گریان گفت: «هشت ماه قبل با وسوسه دوستانم از خانه‌مان در شمال کشور فرار کردیم و به تهران آمدیم.من ترک تحصیل کرده بودم و تخصصی برای پیدا کردن کار نداشتم.خانواده هم بعد از این مدت راضی به بازگشت من نبودند برای همین محبور شدیم باند جیب‌بری در اتوبوس راه بیندازیم.»

 

از شکست عشقی تا جیب‌بری

متهمی که به اتهام جیب‌بری در اتوبوس به عنوان یکی از اعضای باند سارقان دستگیر شده ادعا می‌کند فقط در یک سرقت حضور داشته است. این متهم می‌گوید:«بعداز ده ماه حبس به اتهام شرارت دوباره دستگیر شدم.من به خاطر شکست عشقی کارم به دزدی و شرارت کشیده شد.دختر جوانی را دوست داشتم اما به او نرسیدم و با خودم سر لج افتادم.»

 

جیب بری برای جبران سرقت نقر‌ه‌ها

مرد 54 ساله شش روز بعد از رهایی از کمپ ترک اعتیاد به اتهام جیب‌بری بازداشت شد. او بعد از بازداشت ادعا کرد که قبلا در کار خرید و فروش نقره بوده و وقتی از کمپ آزاد شده متوجه شده که یک کیلو نقره‌های او سرقت شده برای همین دست به دزدی زده تا بتواند زندگی‌اش را بچرخاند.

 

دزدی‌های فرزند دو قاچاقچی

یکی دیگر از متهمانی که به اتهام جیب‌بری دستگیر شده پسر 17 ساله‌ای است که از دو سال قبل اعتیاد دارد.گفت‌وگوی ما با این متهم را بخوانید.

 

چطور به دام پلیس افتادی؟

ما در یک خانه بودیم که یکدفعه ریختند و ما را به اتهام جیب بری گرفتند.

 

سابقه داری؟

بله چهار یا پنج فقره سابقه مواد و جیب‌بری دارم.

 

شیوه سرقت شما چطور بود؟

سیاه کنی می‌کردیم.

 

بیشتر توضیح بده.

یعنی در اتوبوس از پشت سر به افراد تنه می‌زدیم و وقتی حواسش پرت می‌شد و برمی‌گشت بفهمد که چه شده، فرد دیگر گوشی او را می‌زد.

 

چند گوشی سرقت کردی؟

در یک سال حدود 15 گوشی که بابت هر کدام یک الی دو میلیون نصیبم می‌شد.

 

هیچ وقت شغلی داشتی؟

نه چون پدر و مادرم هم خلافکار هستند و مواد مخدر خرید و فروش می‌کنند. من هم از دوسال قبل معتاد شدم.

 

 
 
 
 
 
 
 
ویژه روز
تصویر روز
خبر های روز