دو خط موازی تهران و واشنگتن در برابر هم
خط موازی دیگری از سوی دونالد ترامپ توسط وزیر امور خارجه و دیگر جریانهای تندرو علیه ایران پی گرفته میشود که تلاش دارند بر خلاف خط مذاکره و دیپلماسی و در سایه نمایش فشار به تهران و حتی طرح حمله نظامی در نهایت مدیریت و کنترل اوضاع را در دستور کار قرار دهند. البته با توجه به سقف زمانی ماه فوریه که توسط دونالد ترامپ برای مذاکره و حصول توافق بین تهران و واشنگتن تعیین شده، احتمال میرود ساکن تازه کاخ سفید نگاهی هم به فشار بر تروئیکای اروپایی عضو برجام (آلمان، فرانسه و انگلستان) برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن قطعنامههای شورای امنیت، همزمان با برگزاری نشست فصلی شورای حکام اسفند ماه هم داشته باشد.
به این ترتیب دولت دوم ترامپ برای ایران دو خط موازی "سختافزاری" و "نرمافزاری" را در دستور کار دارد. این رو ناظران میگویند که طرح ترامپ هنوز کامل نیست. اما برخی از انتصابات اخیر ترامپ در دولت، گروهی را در مدیریت تشکیل داده است که آماده مذاکره با ایران هستند و نسبت به حمله به برنامه هستهای این کشور که از سوی جنگطلبان ایران در آمریکا و دولت اسرائیل پیشنهاد شده، بدبین هستند.
تصمیم ترامپ بر انتخاب مذاکره کننده امریکایی با مذاکره کنندگان ایرانی هرکه میخواهد باشد، اما این گمان قوی است که کانون توجه، انتخاب فرد یا افرادی است که تعامل را به جای تقابل در نظر دارند. این امر نشان از آن خواهد داشت که دونالد ترامپ به رغم اتخاذ سیاست "دو سیخ بر آتش" یا "دو خط موازی" سختافزاری و نرمافزاری، اولویت را به مذاکره و دیپلماسی اختصاص داده است. کما اینکه او در دولت اول خود نیز پس ضرب الاجل یک ساله برای دیپلماسی سرانجام از برجام خارج شد.
همه نشانهها حاکی از آن است که ترامپ اکنون از دریچه دیپلماسی با تهران وارد تعامل شده است. در این حال با درک مفهوم اظهارات پراکندهاش، اگر این مسیر (نرم افزاری) نتیجه ندهد، رویکرد سختافزارانه را در خط مقدم دستور کار خود قرار خواهد داد. ترامپ تلاش دارد به تهران چنین القا کند که برخلاف گذشته، زمان به نفع تهران نیست و اقتضائات سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک سال ۲۰۲۵ متفاوت از سال ۲۰۱۸ است. ترامپ و مشاورانش دادهاند میکوشند چنین بنمایند که مسیر دیپلماسی را برای جلوگیری از برخورد گستردهتر با ایران باز نگه داشتهاند.
تهران نیز دو خط موازی را در کنترل تنش با واشنگتن در دست اجرا دارد؛ حفظ کانال دیپلماتیک از سوی نمایندگان خود در نهادهای بینالمللی و نیز اقداماتی مانند گفتوگوهای ژنو با نمایندگان تروئیکای اروپایی؛ حضور نمادین "محمدجوادظریف" در داووس؛ اظهارات "عباس عراقچی" در گفتوگوهای رسانهای از جمله آنهاست. رفتار تهران در این باره به مثابه فعال نگه داشتن خط دیپلماسی برای کنترل و مدیریت تنش در وهله نخست و ارزیابی راههای دستیابی به توافق با نتیجه متغیر در حل یا پایان بخشی به اختلافاتی است که در دهههای گذشته عمق و گسترش یافته است. اما خط دیگر تهران، نمایش اراده برای دفاع از مواضع اصولی خود در برابر همه اختلافات موضوعی و موردی است که با غرب و به تبع آن واشنگتن دارد. تهران در این نمایش آمادگی دفاعی خود را در صورت بالا رفتن سطح و شدت تنش در سیاستهای اعلامی و عملی خود به رخ کشیده است.
چالش مهم اکنون، نبود اطمینان از ماهیت و اهداف استراتژیک واشنگتن در هرگونه تعامل با تهران است. تردید در نیات واشنگتن؛ آنهم وقتی کانون توجه ترامپ برای حل اختلافات با تهران بیش از هرچیز متوجه منافع اسرائیل است، میتواند مانع جدی در روان سازی خط دیپلماسی میان دو طرف باشد. زمان، فرصت زیادی را برای طرفها باقی نگذاشته است. حال باید منتظر بود و دید که کدام خط؛ دیپلماسی و کاستن از تنش، یا تنش با شدت بالا بر سطح تعاملات سایهانداز میشود.