قدرت در سوریه به دست چه کسانی میافتد؟
در حالی که بسیاری در سوریه، از سقوط حکومت بشار اسد راضی به نظر میرسند، اما اینکه چه آیندهای در انتظار سوریه و مردم آن است، این رضایت را با نگرانی بزرگی مواجه میکند.
آنها انقلابیون تونس، مصر و حتی لیبی را خوب به یاد دارند. در لیبی وقتی تصویر سقوط و کشته شدن قذافی از تلویزیونها پخش شد، انقلابیون و مردم غرق در شادی لیبی گمان نمیکردند که پس از ۱۳ سال هیچکدام از اهداف انقلابیون لیبیایی محقق نشود و در یک چرخه بیپایان خشونت گرفتار میشوند. این تجربه همه انقلابیون پس از آنچه «بهار عربی» خوانده میشود، بود.
در سوریه هم شاید در رسانهها، قدرت در اختیار تحریرالشام و رهبر آن محمد جولانی است، اما روی زمین، وضعیت فرق میکند و حداقل یک یا دو رقیب دیگر در صحنه حضور دارند. کنار زدن این رقبا به این سادگی نخواهد بود و میتواند سوریه را وارد چرخه بیپایانی از خشونت و یا حتی تجزیه نیز کند. اینکه سلفیها میتوانند با کردها و سایر اقلیتها بر سر یک دولت فراگیر به توافق برسند، کمی دشوار به نظر میرسد.
در گزارش پیشرو به بررسی ۳ سناریوی مختلف پیشروی «سوریهٔ پسا اسد» پرداخته شده است.
یک لیبی دیگر
یک سناریوی پررنگ برای سوریه پسااسد، تکرار سرنوشتی است که در لیبی پس از قذافی رقم خورد. تشکیل دولت انتقالی، یادآور «شورای ملی انتقالی» است که مخالفان حکومت معمر قذافی در جریان قیام سال ۲۰۱۱ لیبی تشکیل دادند تا از طریق آن به هدایت سیاسی انقلابشان بپردازد.
اکنون با سقوط دولت اسد و خطر ایجاد خلأ قدرت، سوریه در برههای حساس قرار گرفته است؛ کشوری که هم از منظر جغرافیایی و هم اجتماعی حداقل بین سه جناح غالب با ایدئولوژیهای متمایز، حامیان خارجی و اهداف سرزمینی خاص، تکهتکه شده است. کشوری که زمانی نمادی از تنوع فرهنگی و تاریخی بود، اکنون با زخمی عمیق مواجه است که میتواند آن را درگیر بیثباتی طولانیمدت کند.
آنچه این نگرانی را افزایش میدهد، حداقل سهضلعی قدرتی است که بر این کشور سایه افکنده است.
۱- نیروهای معارض مسلح سوری به رهبری هیئتتحریرالشام
۲- نیروهای کردی در شمال شرق
۳- نیروهای علوی و وفاداران به اسد
تجزیه رسمی به ۳ کشور
یکی دیگر از احتمالات سوریه پس از اسد، تجزیه رسمی این کشور به سه کشور مجزاست. سناریویی که البته با توجه به وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه احتمال کمتری دارد یا حداقل امکان تحقق آن بهزودی وجود ندارد.
شاید در درون چندان نتوان احتمال این تجزیه را پررنگ دانست، اما نباید از طرح قدرتهای بزرگ برای منطقه، چشمپوشی کرد. طرح «خاورمیانه جدید» غرب و همچنین چشمانداز اسرائیل از «خاورمیانه بزرگ» با هدف تجزیه کشورها برای تسلط رژیم بر آنها و جلوگیری از تهدید منافع آمریکا، نگرانیهایی را در مورد تجزیه سوریه و کل منطقه به دنبال داشته است.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی، بارها به ایده بازسازی خاورمیانه با هدف تضمین امنیت اسرائیل از طریق تضعیف کشورهای منطقهای مانند سوریه، عراق و ایران اشاره کرده است. این چشمانداز میتواند با تلاشها برای تقسیم سوریه به کشورهای مختلف همراستا باشد، بهطوری که هرکدام تحتتأثیر نیروهای خارجی مختلف قرار بگیرند.
در این چهارچوب میتوان سناریوی تجزیه سوریه به سه کشور مجزا را بدین شرح دستهبندی کرد:
۱. دولت کُردی
۲. دولت سنی اسلامگرا
۳. کشور مسیحیان و علویها
تشکیل دولت اخوانی-ترکی
سومین سناریوی محتمل برای سوریه پسااسد، تشکیل دولت اسلامگرای اخوانی تحت لوای ترکیه است. ترکیه در طول سالهای گذشته، نقش عمدهای در تأمین تسلیحات، تقویت و حمایت لجستیکی از گروههای شورشی سنی سلفی در سوریه را ایفا کرده است.
با توجه به روابط نزدیک بین دولت ترکیه و اخوانالمسلمین، این احتمال وجود دارد که سوریه شاهد شکلگیری دولتی باشد که با منافع و ایدئولوژیهای ترکیه بسیار همسو باشد و اخوانالمسلمین در رأس آن قرار گیرند.
در چنین سناریویی، سوریه ممکن است دوباره وارد چرخهای از خشونتهای مذهبی شود که مشابه با فجایع جنگ داخلی و تبعات پس از آن باشد. بازگشت چنین خشونتهای فرقهای میتواند جنگ داخلی دیگری را شعلهور کند، اینبار بین اسلامگرایان سنی و اقلیتهایی که آنها را سرکوب میکنند.
این نهتنها موجب بیثباتی بیشتر سوریه خواهد شد، بلکه تهدیدی برای صلح منطقهای خواهد بود زیرا کشورهای همسایه با جمعیتهای اقلیتی مانند لبنان، عراق و ترکیه نیز درگیر این درگیری خواهند شد، چه بهعنوان شرکتکنندگان مستقیم و چه بهعنوان پناهگاههایی برای آوارگان.