سوریه، یک قطعه پازل در بازی بزرگتر؛ ماجرا چیست؟ بازیگران اصلی چه کسانی هستند؟ چه خواهد شد؟
با عقب نشینی نیروهای اسد به حماء که تحریرالشام اکنون درصدد تصرف آن برآمده است؛ این چه معنای برای سوریه دارد؟ آیا حکومت اسد محاصره شده و اسد در آستانه سقوط قرار گرفته است؟ آیا تحریرالشام آماده است تا زمام امور را در دست گیرد"؟
ضعف اخیر نیروهای اسد را میتوان تا حدی به غیبت نیروهای حزب الله که درگیر با حملات اسرائیل علیه لبنان بوده و کاهش جنگندههای روسیه که برای جنگ در اوکراین مورد استفاده قرار میگیرند، مربوط دانست. علاوه بر عدم توان حزب الله برای کمک رسانی به اسد و درگیری روسیه در جنگ اوکراین، تایید ظاهری تحریرالشام از سوی ترکیه نشان میدهد صبر آنکارا در قبال اسد به پایان رسیده است. تمام این عوامل میتواند منجر به فروپاشی حکومت اسد شود.
برقراری یک آتش بس دیگر؛ محتملترین نتیجه تحولات سوریه
اندیشکده "چتم هاوس" مستقر در لندن در مقالهای ضمن تشریح چشم انداز تحولات سوریه مینویسد: "رئیس جمهور سوریه ممکن است سرنگون شود یا جنگ داخلی جدیدی با نیروهای "تحریرالشام" تحت رهبری "ابومحمد الجولانی" آغاز شود. با این وجود، به نظر میرسد آتش بس دیگری محتملترین نتیجه باشد. سقوط حلب در هفته گذشته از بسیاری جهات شبیه پیشرویهای برق آسای مشابهی است که توسط نیروهای معارض سوری در اوایل جنگ داخلی طولانی سوریه رخ داده بود: مانند وضعیت شرق حلب در سال ۲۰۱۲، رقه در سال ۲۰۱۳ و ادلب در سال ۲۰۱۵. در آن زمان نیز نیروهای اسد ظرف مدت چند روز ناپدید شدند. با این وجود، این بار چیزی متفاوت است. فروپاشی هم غیرمنتظره و هم بیسابقه بود. حلب به عنوان دومین شهر سوریه و مرکز صنعتی سابق سوریه، یک جایزه ارزشمند برای معارضان بوده است. اسد مصمم بود در سال ۲۰۱۲ به نیمه غربی سوریه بچسبد. نیروهایش سالها شرق آن کشور را محاصره کردند تا اینکه چهار سال بعد آن ناحیه را با هزینههای گزاف پس گرفتند. ضعف اخیر نیروهای اسد را میتوان تا حدی با توجه به غیبت نیروهای حزب الله که درگیر با حملات اسرائیل علیه لبنان بوده و کاهش جنگندههای روسیه که برای جنگ در اوکراین مورد استفاده قرار میگیرند توضیح داد. هر دو عامل نقشی کلیدی در بازپس گیری حلب داشتند. با عقب نشینی نیروهای اسد به حماء که تحریرالشام اکنون درصدد تصرف آن برآمده است؛ این چه معنای برای سوریه دارد؟ آیا حکومت اسد محاصره شده و اسد در آستانه سقوط قرار گرفته است؟ آیا تحریرالشام آماده است تا زمام امور را در دست گیرد"؟
این اندیشکده بریتانیایی در ادامه مینویسد: " پس از سالها انزوای بین المللی، نشانهها برای اسد بهتر به نظر میرسید. اتحادیه عرب عضویت تعلیق شده سوریه در آن نهاد را در سال ۲۰۲۳ احیا کرد. برخی از کشورهای اروپایی، به ویژه ایتالیا، روابط خود را با این امید که اسد احتمالاً در ازای لغو تحریمها، پناهجویان سوری را بازپس خواهد گرفت از سر گرفتند. به نظر میرسید که ترکیه مایل به معاملهای مشابه با سوریه بود. این کشور میزبان بیش از ۳ میلیون پناهجوی سوری بوده است. با این وجود، گفتگوها به دلیل خودداری اسد از اعطای یک منطقه حائل گسترده در داخل سوریه به آنکارا برای دور نگه داشتن شبه نظامیان کرد به بن بست انجامید. علاوه بر آن، فساد افسار گسیخته در اقتصاد سوریه در طول سالیان اخیر باعث شد سربازان، به ویژه بسیاری از سربازان وظیفه، روحیه خود را از دست بدهند و تمایلی به جنگیدن نداشته باشند. همچنین، علاوه بر عدم توان حزب الله برای کمکرسانی به اسد و درگیری روسیه در جنگ اوکراین، تایید ظاهری تحریرالشام از سوی ترکیه نشان میدهد صبر آنکارا در قبال اسد به پایان رسیده است. تمام این عوامل میتواند منجر به فروپاشی حکومت اسد شود. تحریرالشام اخیراً به سوی حماء حرکت کرده است و از آنجا میتواند حمص را که در اوایل جنگ داخلی شورش کرده بود تصرف کند. از آنجا نیز راه برای تصرف دمشق احتمالاً باز خواهد بود. با این وجود، تحقق این هدف یک شاهکار خواهد بود. تحریرالشام دارای زرادخانه قابل توجهی از پهپادهای دست ساز و سایر تسلیحات است، اما فقط تعداد محدودی نیرو و خطوط تدارکات دارد. از طرف دیگر، اسد ممکن است در جریان یک کودتا سرنگون شود، اما حکومت او نشان داده که در برابر کودتا مقاوم است. یک سناریوی جایگزین این است که حملات اخیر معارضان نشان دهنده آغاز مرحله جدید طولانی مدت جنگ داخلی سوریه باشد. با کمک ایران و روسیه، اسد هنوز میتواند نیروهای خود را تقویت کند، خط مقدم جبهه با تحریرالشام را اصلاح کرده و از پیشروی نیروهای دموکراتیک سوریه که تحت تسلط کردها هستند جلوگیری کند. با این وجود، این امر سوریه را به وضعیت ۲۰۱۱-۲۰۲۰ خود باز خواهدگرداند: یک جنگ "گرم" چند جبههای. اینکه این درگیری تا چه اندازه پایدار خواهد بود مشخص نیست. روسیه و ایران در مقایسه با دهه ۲۰۱۰ ظرفیت کمتری برای کمک به اسد دارند. تحریرالشام در مقایسه با گروههای معارض دیگر سوری که پیشتر با اسد میجنگیدند، جنگجویان کمتری دارد. روسیه، ایران و ترکیه همگی از این بیم دارند که نبرد طولانی مدت منجر به جریان بیشتر پناهجویان و بیثباتی منطقهای بیشتر شود. ترکیه همچنین نگران است که نیروهای دموکراتیک سوریه بتوانند قلمروهای بیشتری را در هرج و مرج اشغال کنند. به احتمال زیاد نوعی آتشبس میان روسیه و ترکیه و با رضایت ایران صورت خواهد گرفت. روند صلح با میانجیگری سازمان ملل متحد احتمالاً برای دستیابی به یک راه حل پایدار بیشتر است، اما شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد دولتهای منطقهای یا غربی به اندازه کافی برای تحقق آن متعهد هستند، چه رسد به اسد".
ترکیه چه نقشی در تحولات اخیر سوریه ایفا میکند؟
اندیشکده امریکایی "شورای روابط خارجی" در گزارشی با اشاره به ایفای نقش چشمگیر ترکیه در تحولات اخیر سوریه مینویسد: " ترکیه با رژیم اسد مخالف است، اما سقوط دولت او میتواند اهداف آنکارا برای معکوس کردن جریان پناهجویان و شکست دادن نیروهای کرد در شمال سوریه را مختل کند. ترکیه مهمترین قدرت خارجی است که از معارضان سوری حمایت میکند. این کشور از نظر جغرافیایی با قلمرو معارضان سوری در شمال غربی همسایه است و دولت "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهور ترکیه از قیام بهار عربی در سال ۲۰۱۱ علیه حکومت اسد حمایت کرد. او همچنین در طول جنگ داخلی سوریه از گروههای اسلامگرای مختلفی حمایت میکرد. پیشروترین و مهمترین گروه معارض سوری هیئت "تحریرالشام" (جبهه النصره سابق) یک سازمان سلفی - تکفیری است. آن گروه نام خود را تغییر داد و مدعی شد که برخی از مواضع افراطی خود را کنار گذاشته، به اقلیتها احترام بیشتری میگذارد و برخی از مسئولیتهای نهادی را در قالب حکومت محلی بر عهده گرفته است. در حالی که نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه تحریرالشام پیش از حمله اخیر کمکی از ترکیه در قالب تسلیحات، عمدتاً پهپادها، دریافت کرده باشد، متحد اصلی آنکارا در جنگ سوریه گروهی تحت عنوان "ارتش ملی سوریه" است. از زمان شکست داعش، ترکها بیشتر نگران ظهور یک نهاد کرد سوری در شمال سوریه به رهبری نیروهای دموکراتیک سوریه بوده اند. نیروهای دموکراتیک سوریه اگرچه یک سازمان سوری است، اما ریشه در شورش ترکیه و کردها دارد".
این اندیشکده در در ادامه با اشاره به این که ترکیه چه نگاهی به تصرف حلب و حماء توسط معارضان سوری دارد مینویسد: "ترکیه احتمالا از تدارکات تحریرالشام آگاه بود، اما بعید به نظر میرسد که بخشی از برنامه ریزی یا زمان بندی عملیات بوده باشد. مانند بسیاری از ناظران، ترکها نیز احتمالا از سرعت غلبه معارضان بر اوضاع سوریه، ابتدا در حلب و سپس در حماء، شگفتزده شدهاند. سقوط حلب اتفاقی خوشایند برای آنکارا بود. پس از سالها سرزنش اسد و حکومت او، اردوغان به این نتیجه رسید که زمان معکوس کردن سیاست و تعامل مجدد با دمشق فرا رسیده است. اسد جسور شده، اما ترجیح داد اردوغان را نادیده بگیرد. این تغییر وضعیت کنونی قطعا نفوذ ترکیه در سوریه را افزایش خواهد داد. آنکارا نه تنها نمیتواند معارضان را کنترل کند، بلکه چشمانداز جریانهای جدید پناهجویان توسط رفتار تحریرالشام و هرج و مرج ناشی از فروپاشی احتمالی حکومت اسد یک احتمال جدی است. اردوغان در حال حاضر با یک واکنش سیاسی در داخل ترکیه نسبت به موج احتمالی پناهجویان سوری مواجه است چشم اندازی که برای آنکارا جذاب نیست و نگرانکننده است. این وضعیت یا منجر به فروپاشی اسد میشود یا به بن بست بی ثباتی منجر خواهد شد که مشخصه آن تلاش نیروهای اسد با کمک شبه نظامیان شیعه عراقی و حزب الله لبنان برای متوقف کردن پیشرویهای معارضان، اما ناتوان در بازپسگیری حلب یا حماء خواهد بود. هرج و مرج احتمالاً به دنبال سناریوی اول یا وضعیت نبرد مداوم خواهد بود، زیرا دمشق در تلاش برای بازپس گیری آن دو شهر است. سرنوشت کردهای سوریه در دست واشنگتن است. آنکارا میتواند امیدوار باشد که دولت آینده دونالد ترامپ تصمیم بگیرد نهصد سرباز امریکایی را از سوریه خارج کند و به حمایت خود از نیروهای دموکراتیک سوریه پایان دهد. عواقب خروج آمریکا امروز بسیار دلهره آورتر خواهد بود. بیش از ۴۰۰۰۰ زندانی داعش و حامی داعش در زندانهای تحت مدیریت نیروهای دموکراتیک سوریه حضور دارند. اگر آنان آزاد شوند این احتمال وجود دارد که برخی یا بسیاری از آن زندانیان یا به تحریرالشام بپیوندند و در نتیجه آن را تقویت کنند یا در شمال عراق یا فراتر از آن آشوب ایجاد کنند. احتمالاً بیرون کشیدن نیروهای امریکایی حتی اگر شورش کنونی رخ نمیداد، توصیه نمیشد، زیرا این امر به عنوان یک پیروزی برای ایران و متحدانش تلقی میشد. به هر حال، ایران از عراق خواسته است که حضور نظامی آمریکا را کاهش دهد. نیروهای آمریکایی در سوریه علاوه بر کمک به جلوگیری از ظهور مجدد داعش، مراقب انتقال کالا و حمایت ایران از متحدانش مانند حزب الله هستند.
"شورای روابط خارجی" در پایان چشم انداز احیای روند صلح در سوریه امروز را دشوار میداند و معارضه کنونی را بازی با حاصل جمع صفر قلمداد کرده و مینویسد: "اسد دوستان کمی در منطقه دارد. امارات و سایر کشورهای عربی از او حمایت سیاسی کردهاند، اما فاقد امکانات لازم برای حمایت از او طریق ارائه کمکهای نظامی قابل توجه هستند. آمریکا و اسرائیل در حاشیه نشستهاند و با انتخابهای سختی مواجه هستند. از یک سو، سقوط اسد نشان دهنده خبر خوبی برای ایران و متحدانش نخواهد بود. در آن صورت ارتباط تهران با لبنان و حزب الله قطع خواهد شد و فشارها در عراق برای فاصله گرفتن از ایران نیز احتمالا افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر، ظهور یک دولت سلفی - تکفیری در سوریه باعث ایجاد عدم اطمینان بیسابقه و چرخههای جدیدی از خشونت میشود که بازیگران خارجی مانند ایالات متحده، اسرائیل و عراق را درگیر میکند. آنچه همه را در مورد فروپاشی احتمالی حکومت سوریه نگران میکند این است که زرادخانه تسلیحات شیمیایی آن حکومت میتواند به دست تحریرالشام یا سایر سلفیهای تکفیری بیفتد. اگر حکومت سوریه ساقط شده و اسد فرار کند، معلوم نیست چه کسی جایگزین او خواهد شد. ارتش سوریه در آشفتگی به سر میبرد و هیچ جانشین مشخصی وجود ندارد که بتواند از اسد قدرت را تحویل بگیرد. اگر او زنده بماند و بخشی یا تمام قلمرو را بازپس گیرد، آیا علاقهمند به مشارکت در روند صلح خواهد بود؟ این به روسیه و ایران بستگی دارد. انگیزههای آنها برای ایجاد سازش در سوریه چه خواهد بود؟ سوریه فقط میتواند یک قطعه پازل از بازی بزرگتر باشد".
چرا روسیه به شکلی شدید وارد عمل نمیشود؟ چرا اسرائیل و ترکیه از اقدامات تحریرالشام نفع میبرند؟
اندیشکده امریکایی "استیمسون" نیز در مقالهای تحلیلی با اشاره به اینکه حمایت ترکیه از مخالفان سوری نه تنها اسد را تضعیف میکند، بلکه شبه نظامیان کرد مستقر در شمال سوریه را در سراسر مرز ترکیه هدف قرار میدهد، مینویسد: "اسد در بحبوحه حمله تحریرالشام به روسیه متمایل شد، اما مسکو برخلاف سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۶ در اوکراین گرفتار شده و نمیتواند به غیر از چند حمله هوایی، پشتیبانی نظامی قابل توجهی برای سوریه ارائه دهد. برخلاف ایران و روسیه که با شدت وارد عمل نشدهاند، ترکیه شدیدا درگیر تحولات سوریه است. تصاویری از حلب تحت کنترل معارضان نشان میدهد که برخی از آنان خود را با پرچم ترکیه پوشاندهاند و دوباره نقش و نفوذ ترکیه بر نیروهای اصلی معارض سوریه را مورد توجه قرار میدهند. اهرم ترکیه بر این گروههای شبهنظامی مسلمان سنی ضد اسد و ضد کرد به خوبی شناخته شده است. تصاویر نشان میدهند که معارضان سوری از ترکیه قابلیتهای نظامی پیشرفته و پهپاد دریافت کرده اند. هدف ترکیه از حمایت از معارضان سوری تنها تضعیف اسد نیست، بلکه هدف قرار دادن شبه نظامیان کرد مستقر در یک منطقه خودمختار کردی در شمال سوریه در آن سوی مرز ترکیه است. ترکیه امیدوار است گروههای کرد در سوریه مانند "یگانهای مدافع خلق" و "نیروهای دموکراتیک سوریه" را به حاشیه راند و آنها را از مناطق مرزی دور کند. دوم آنکه ترکیه ممکن است فرصتی برای کاهش حضور ایران و حزب الله در سوریه و نشان دادن توانایی خود برای مقابله با نفوذ ایران در خاورمیانه به دولت ترامپ در حال آینده دیده باشد. اگرچه ترکیه منتقد سرسخت جنگ اسرائیل در غزه بوده است، حمله تحریرالشام در خدمت منافع اسرائیل و ترکیه است. آنکارا و تل آویو احتمالاً تلاشهای خود را علیه اسد و شبه نظامیان مورد حمایت ایران هماهنگ کرده اند. با توجه به این خبر که در ۱۹ نوامبر، "رونن بار" رئیس سازمان اطلاعات داخلی اسرائیل (شین بت) در آنکارا با "ابراهیم کالین" رئیس سازمان اطلاعاتی ترکیه در مورد گروگانهای اسرائیلی، حماس و سایر مورد حمایت ایران ملاقاتی محرمانه داشته، هماهنگی ترکیه و اسرائیل تعجب آور نیست. این احتمال وجود دارد که ترکیه انتظار داشته باشد ترامپ با خروج حدود ۹۰۰ سرباز باقیمانده آمریکا در سوریه و احتمالاً ۲۵۰۰ نیروی آمریکایی در عراق یک خلاء قدرت و امنیت عمیق را پشت سر بگذارد. چنین وضعیتی موضع ترکیه و اسرائیل را به عنوان بازیگران کلیدی منطقهای با توانایی نظامی قوی برای مقابله با مخالفان مختلف خود، از جمله گروههای مورد حمایت ایران مستحکم میکند. در آن صورت ترکیه به طور خاص فضای بیشتری برای مانورهای نظامی و دیپلماتیک علیه کردها خواهد داشت که از قضا مدتها به اسرائیل نزدیک بوده اند".
تحولات سوریه پرونده آن کشور را در صدر دستور کار روابط روسیه و ترکیه قرار خواهد داد
اندیشکده امریکایی بنیاد "کارنگی" هم با اشاره به اینکه ترکیه بیشترین سود را از تحولات اخیر در سوریه میبرد مینویسد: "نتیجه تحولات اخیر افزایش اهرم فشار ترکیه بر روسیه خواهد بود". این اندیشکده میافزاید: "حمله شبهنظامیان اسلامگرا و گروههای طرفدار ترکیه به استانهای ادلب و حلب سوریه بزرگترین تشدید تنش نظامی در سوریه از زمان میانجیگری روسیه و ترکیه برای آتشبس در سال ۲۰۲۰ به این سو قلمداد میشود. سقوط حلب به طور خاص نمادین است: اسد آن شهر را در سال ۲۰۱۶ پس از چهار سال جنگ و محاصره ویرانگر از دست معارضان خارج کرد و این بار او آن را در کمتر از چهار روز از دست داد. کرملین در حال حاضر به اندازه یک دهه قبل به سوریه توجه نمیکند. "دیمیتری پسکوف" سخنگوی ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در پاسخ به سوالی درباره تحولات اخیر سوریه پاسخی ملایم در مورد لزوم "احیای نظم" داد. وزارت دفاع روسیه با صدور بیانیهای مدعی شد روسیه از ارتش سوریه حمایت هوایی میکند و وعده کمک نظامی بیشتر را داده است. با این وجود، به نظر نمیرسد این کمکها برای دمشق کافی باشند تا بتواند یک ضدحمله انجام داده یا کنترل مجدد حلب را به دست گیرد. حضور نظامی روسیه در سوریه پس از تهاجم گسترده روسیه علیه اوکراین کاهش یافته است. در هر صورت، جنگ در اوکراین بدان معناست که کرملین نمیتواند تقریباً به اندازه دهه ۲۰۱۰ منابع خود را به جنگ در سوریه اختصاص دهد. روسیه در سالیان اخیر به دنبال تمرکز بر روی مسائل سیاسی در سوریه بوده و بر روی روند عادیسازی روابط میان آنکارا و دمشق فشار میآورد. در حالی که مذاکرات مستقیم بین اردوغان و اسد به دلیل ناسازگاری اسد غیرممکن بوده است (او بر خروج نیروهای ترکیه از سوریه به عنوان پیششرط عادی سازی روابط تاکید کرده است)، رویدادهای اخیر در حلب ممکن است توازن قوا را تغییر دهد. به نظر میرسد اسد مجبور خواهد شد از خواستههایش در برابر ترکیه عقبنشینی کند. ارزیابی اینکه آنکارا چقدر در موفقیتهای اخیر معارض سوری دخیل بوده دشوار است. گروه اصلی معارضان سوریه یعنی هیئت تحریرالشام از سوی ترکیه به عنوان یک گروه تروریستی معرفی شده است. با این وجود، اردوغان حمایت خود را از دیگر معارضان سوری، به ویژه "ارتش ملی سوریه" که شانه به شانه تحریرالشام میجنگند ابراز کرده است. در حالی که مسکو به عنوان یک واسطه عمل میکند، اکنون دیدار رو در رو بین اسد و اردوغان اجتنابناپذیر به نظر میرسد. تشدید تنش کنونی همچنین ترکیه را در جاهطلبی خود برای پاکسازی تمام شمال سوریه از گروههای مسلح از جمله نیروهای تحت رهبری کردها تشویق میکند. پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در ماه نوامبر، امیدها را در آنکارا تقویت کرد که ایالات متحده تصمیم خواهد گرفت تمام نیروهای خود را از سوریه خارج کند و به ترکیه اجازه دهد علیه کردها اقدام کند. اکنون برای کرملین سختتر خواهد بود که مانع اجرای برنامههای ترکیه در سوریه شود. کرملین معتقد است تحولات اخیر در حلب تلاش دیگری از سوی ترکیه برای سوء استفاده از آسیبپذیری روسیه در حالی است که در اوکراین گرفتار شده است. منابع متعددی از اصطکاک در روابط روسیه و ترکیه وجود داشته اند: از جمله ممنوعیت آنکارا در سال ۲۰۲۲ برای سفر هواپیماهای روسی به سوریه با استفاده از حریم هوایی ترکیه، خودداری معامله بانکهای ترکیه با شرکتهای روسی به دلیل تهدید متوجه از جانب تحریمهای امریکا و تداوم فروش پهپادهای بایراکتار ترکیه به اوکراین. در حالی که اسد باید بتواند جلوی پیشروی معارضان به سمت جنوب را بگیرد بعید به نظر میرسد که نیروهای او بتوانند حلب را بازپس بگیرند. خطر دائمی تشدید تنش بیشتر وجود خواهد داشت و ترکیه قادر خواهد بود ایران و روسیه را با چشم انداز تداوم حملات نظامی معارضان تهدید کند. این بدان معناست که وضعیت سوریه بار دیگر به موضوعی کلیدی در مذاکرات پوتین و اردوغان تبدیل خواهد شد که پس از آغاز جنگ در اوکراین از اهمیت آن کاسته شده بود. این موضوعی ناخوشایند برای مقامهای روسی خواهد بود. علاوه بر این، سوریه بخشی از درگیری چند بعدی بین روسیه و ناتو خواهد بود. اردوغان بارها نشان داده که از نفوذ خود بر مسائلی که برای روسیه دردناک است به منظور بهبود روابط با غرب (برای مثال، موافقت ترکیه با پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو) خرسند است. به نظر میرسد تحولات سوریه دست اردوغان را در روابط خود با روسیه و غرب تقویت خواهد کرد".