
فاصله یک دههای بیـن «بــازنشســتگــی» و «امید به زندگی»
گزارش «آرمان امروز» از قانون جدید مجلس در مورد افزایش سن بازنشستگی :
حمید رضا خالدی: بالاخره بعد از حاشیه های بسیارسن بازنشستگی تغییر کرد. براین اساس میزان سن بازنشستگی ۶۵ سال برای آقایان و ۶۰ سال خانمها و همچنین سالهای کار ۳۵ سال برای آقایان و ۳۰ سال برای خانم برای افرادی است که تازه میخواهند وارد بازار کار شوند.
نعمتالله ترکی مدیرعامل وقت صندوق بازنشستگی کشوری، تیرماه امسال گفته بود: یکی از ناترازیهای امروز صندوق بازنشستگی کشوری، افزایش سن و سابقه قابل قبول برای احراز بازنشستگی است. حداقل سن بازنشستگی در دنیا ۶۰ سال است. ما کمتر به آن توجه کردهایم و میانگین سن بازنشستگی ما الان حدودا ۴۸ سال است وی تاکید کرده بود که سن بازنشستگی نیاز به اصلاحات دارد. یکی از برنامههای ما نیز که در برنامه هفتم توسعه پیشنهاد دادیم اصلاحات سنجهای این امر است. پیشنهاد دادیم تا پایان برنامه هفتم سن بازنشستگی به ۵۵ و ۵۷ سال برسد چراکه نرخ امید به زندگی در کشور ما خوب افزایش یافته اما فاصله سن بازنشستگی ما که ۵۰ سال است تا امید به زندگی که ۷۶ سال است، بسیار زیاد است اما حالا سخنگوی کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه کشوررسما اعلام کرده که سن بازنشستگی ۶۵ سال برای آقایان و برای خانمها ۶۰ سال شده ضمن آنکه میزان سالهای کار ۳۵ سال برای آقایان و ۳۰ سال برای خانمها شده است .
محسن زنگنه درباره احکام برنامه هفتم درخصوص صندوقهای بازنشستگی گفت: برای اصلاح صندوقهای بازنشستگی دولت ۳ مسیر را پیگیری کرده است، یکی اصلاحات مدیریتی بود که ما هم تایید کردیم که صندوقها به سمت واگذاری بنگاههای خودشان بروند و بیشتر سهامداری سودآور غیرمدیرتی کنند. وی ادامه داد: در اصلاحات سنجهای هم دولت یکسری بحثهایی را مانند افزایش سن بازنشستگی، تغییر شیوه تعیین حقوق بازنشستگان، کاهش ضریب مشاغل سخت و زیان آور، ۳ الی ۴ ماده آورده بود که ما اینها را حذف کردیم، یعنی احساس کردیم حقوق مکتسبه بازنشستگان و شاغلین مخدوش میشود برای همین آنها را حذف کردیم اما کلیات نظر دولت برای اصلاحات سنجهای را پذیرفتیم.
از تعریف تا نقد
چند سال قبل بود که “علیرضا رئیسی” معاون بهداشت سابق وزیر بهداشت اعلام کرده بود” سن امید به زندگی در ایران اکنون به ۷۶سال رسیده و سه استان گیلان، مازندران و مرکزی بیشترین جمعیت سالمندی کشوری را دارند و سن امید به زندگی در ایران در سال ۱۳۵۵ برابر با ۵۷سال بود و اکنون بعد از گذشت ۴۴ سال به ۷۶سال رسیده یعنی حدود ۲۱سال به این میانگین اضافه شدهاست.
مصطفی حیدری اقتصاددان معتقد است که برای رفع مشکلات درآمدی صندوقهای بازنشستگی، باید سن بازنشستگی به تناسب سن امید به زندگی در کشور افزایش پیدا کند. وی در گفتوگو با «آرمان امروز» ، با ذکر اینکه سن بازنشستگی براساس امید به زندگی تعریف میشود می گوید: قانون بازنشستگی مربوط به حدود ۹۰ سال قبل است که در آن زمان امید به زندگی در جامعه حدود ۵۰ سال بود، براساس آن مقرر شده بود افراد با ۳۰ سال خدمت در سن ۵۰ الی ۵۵ سالگی بازنشسته شوند؛ سن امید به زندگی در ابتدای انقلاب ۵۵ سال بود، اما اکنون امید به زندگی به ۷۵ سال رسیده است. وی افزود: نکته در این است که افراد با ۳۰ سال خدمت و کار در سن ۵۰ تا ۵۵ سالگی بازنشست میشوند و با توجه به امید به زندگی حدود ۲۵ سال مستمری از صندوقهای بازنشستگی دریافت میکنند، از طرفی صندوقهای بازنشستگی باید منابع در اختیار خود را در فعالیتهای اقتصادی با سوددهی مناسب سرمایهگذاری کنند تا بتوانند موقع بازنشستگی افراد به آنها مستمری پرداخت کنند.
به گفته این اقتصاددان برخی قوانین مجلس و مقررات دولت در مورد بازنشستگی پیش از موعد موجب میشود که افراد در مشاغل سخت و زیانآور قبل از ۳۰ سالگی بازنشسته شوند و به این طریق افراد زیادی در زیر سن ۵۰ تا ۵۵ سالگی بازنشسته میشوند، در حالی که کولهباری از تجربه همراه دارند و این افراد معمولاً تا ۷۵ تا ۸۰ سال عمر میکنند یعنی ۲۰ تا ۲۵ سال مستمری از صندوقها دریافت کنند و همزمان با دریافت مستمری وارد فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی میشوند و فرصتهای اشتغال را از افراد بیکار سلب میکنند.
این مدرس دانشگاه افزود: از طرفی پنجره جمعیتی کشور ضعیف شده و افراد میانسال در جامعه اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند و افراد در سنین ۵۰ تا ۵۵ سالگی با کولهباری از تجربه بازنشسته میشوند و در نتیجه از نظام دیوانی و اداری کشور خارج شده و جذب بخش خصوصی میشوند و مستمری آنها از طریق صندوقهای بازنشستگی پرداخت میشود.
شاخص «امید به زندگی»
یکی از کاربردیترین شاخصهای آماری برای جمعیتشناسان، شاخص «امید به زندگی» ( Life Expectancy )است، البته به آن متوسط طول عمر هم میگویند، این شاخص نشان میدهد هر فردی که متولد میشود، امید دارد تا چه سنی، زنده بماند و زندگی کند. سهیل محمد پور جمعیتشناس با اشاره به اینکه جمعیت ایران به سمت پیری حرکت میکند، گفت: افزایش سن امید به زندگی یا کاهش مرگو میر در ابتدا در اروپای شمال غربی و آمریکای شمالی اتفاق افتاد و کمی با تاخیر در سایر نقاط جهان هم رخ داد و در دهه ۱۹۵۰ این شاخص حدود ۴۷سال بود و اخیرا در میانگین جهانی به حدود ۷۲سال رسیدهاست. وی در گفت و گو با «آرمان امروز» گفت: در ایران کاهش مستمر مرگ و میر در دهههای اخیر منجر به افزایش سن امید به زندگی شده است و این شاخص در ایران از حدود ۴۰سال در سال ۱۳۳۵ به حدود ۷۵سال افزایش پیدا کرده، اما مهمترین مسئله این است که افزایش سن امید به زندگی در ایران از کاهش میزان مرگ و میرکودکان و اطفال ناشی شده و در واقع این مسئله مهمترین نقش را در افزایش سن امید به زندگی داشتهاست و این یعنی اینکه جامعه به شکل دیگری توسعه پیدا کرده که به لحاظ جمعیتشناسی اهمیت زیادی دارد. وی ادامه داد: از نگاه جمعیتشناسان، کشورهای توسعهیافته و موفق، افزایش سن امید به زندگی خود را از طریق کاهش مرگ و میر در سالمندان، ایجاد میکنند، اما در کشورهای در حال توسعه مثل کشورهای آفریقایی، بهبود در شاخص امید به زندگی از طریق کاهش مرگ و میر درسنین پایینتر بهویژه در میان کودکان حاصل میشود و پس در ایران هم هنوز جای زیادی برای توسعه در این زمینه وجود دارد، چرا که در سالهای گذشته این پیشرفت عمدتا از طریق کاهش مرگ و میر در میان کودکان حاصل شدهاست.
محمد پور تاکید کرد: یکی از نکات مهم در مورد افزایش سن امید به زندگی در مورد ایران که معاون سابق بهداشت وزیر بهداشت به آن اشاره کرده این است که الگوی سالمندی در کشور به سمت افزایش زنان سالمند پیش میرود و این یعنی تعداد زنانی که سالمند و بیسرپرست هستند در حال افزایش است. این در حالی است که طبق نظام بازنشستگی، صندوقها به زنان پس از مرگ شوهرانشان هم مستمری پرداخت میکنند و پس از یک طرف خو د مرد بیشتر از گذشته عمر میکند و از طرف دیگر، تعداد زنان سالمندی که حقوق شوهران فوتشدهشان را دریافت میکنند، بیشتر شده و در نتیجه این پدیده میتواند روی وضعیت صندوقهای بازنشستگی اثر بگذارد، البته تغییرات در ساختار جمعیتی و افزایش سن امید به زندگی به صورت کلی اثرات مهمی روی صندوقها میگذارد که جای تامل و بررسی دارد.
چالشی برای صندوق های بازنشستگی
این دفعیات در حالی مطرح می شود که منتقدان این طرح معتقدند که افزایش سن بازنشستگی باعث خواهد شد تا فردی که ۳۰ سال حق بیمه پرداخت کرده و حالا بعد از سه دهه کارشرافت مندانه، بازنشسته شده، باید توسط دولت و از طریق حقوق بازنشستگی حمایت شود تا بتواند زندگی در خور شانی را داشته باشد. آنها این سوال را مطرح می کنند که: چرا باید فرد بازنشسته مجبور باشد باز هم تن به کار طاقت فرسا بدهد؟ بلکه حق هر کارمندی است که بعد از ۳۰ سال مابقی عمر خود را در آسایش و به استراحت بگذراند! آنهم در حالیکه سن امید به زندگی افزایش یافته است.
با این حال به اعتقاد طرفداران طرح افزایش سن بازنشستگی، درست که افزایش سن امید به زندگی به لحاظ توسعه اقتصادی و اجتماعی، امری مثبت تلقی میشود، اما میتواند چالشی برای صندوقها باشد. آنها معتقدند: اگر سن بازنشستگی در تناسب با امید به زندگی تغییر نکند، یعنی به عبارت دیگر اگر سن بازنشستگی ثابت بماند، اتفاقی که میافتد این است که نظام بازنشستگی باید تعداد سالهای بیشتری حقوق بازنشستگی پرداخت کند، پس اگر سن بازنشستگی ثابت باشد، تهدیدی برای صندوقهای بازنشستگی خواهد بود.
محمد پور می افزاید: برای درک این قضیه میتوان این شرایط را فرض کرد که سن امید به زندگی در کشوری ۷۰سال است و سن بازنشستگی در آن ۶۰سال، این یعنی صندوقها باید ۱۰سال به طور متوسط حقوق پرداخت کنند، اما اگر امید به زندگی به ۷۵سال افزایش پیدا کند و سن بازنشستگی همان ۶۰سال بماند، صندوق باید دستکم ۱۵سال حقوق بپردازد و این میتواند سرآغاز بحران برای صندوقها باشد.