به روز شده در: ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۰
کد خبر: ۵۳۰۴۸۰
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۶ - ۱۱ تير ۱۴۰۱

معامله بایدن با ریاض در‌های دیپلماسی با ایران را خواهد بست

تمایل همیشگی تشکیلات ایالات متحده به نگریستن به منطقه به صورت دوگانه دیگر واقع بینانه نیست به ویژه با توجه به گفتگوهای منطقه‌ای فراوانی که در حال وقوع است و توجه مجددی که به دیپلماسی صورت می‌گیرد.
روزنو :

معامله بایدن با ریاض در‌های دیپلماسی با ایران را خواهد بست

روزنو :گروهی برجسته از اندیشمندان سیاست خارجی و خاورمیانه معتقد به درگیری همیشگی بین ایران و همسایگان عرب آن کشور هستند و دیپلماسی منطقه‌ای در حال وقوع را نادیده می‌گیرند.

مهران حقیریان فرارو- مهران حقیریان مدیر ابتکارات منطقه‌ای در بنیاد بورس و بازار یک اتاق فکری با تمرکز بر دیپلماسی اقتصادی، توسعه اقتصادی و عدالت اقتصادی در خاورمیانه و آسیای مرکزی است. هم چنین، او نامزد دکترا در دانشگاه قطر است که در آنجا بر روی ژئوپولیتیک منطقه خلیج فارس تمرکز می‌کند و یکی از اعضای مهمان در شورای روابط خارجی اروپا است.

، همزمان با برنامه ریزی «جو بایدن» رئیس جمهور امریکا برای سفر به جده در هفته‌های آتی مقاله‌ای در نشریه «فارین افرز» توسط «استیون کوک» و «مارتین ایندیک» نوشته شده که رابطه جدید ایالات متحده و عربستان سعودی را تحت یک «معامله استراتژیک» مطرح کرد.

نویسندگان مقاله استدلال می‌کنند که بایدن می‌تواند از تنظیم مجدد روابط با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی برای کاهش قیمت غذا و گاز در ایالات متحده با استفاده از ظرفیت مازاد عربستان سعودی برای آرام کردن آشفتگی فعلی در بازار انرژی استفاده کند.

چنین وضعیتی به نوبه خود باعث افزایش حمایت از دموکرات‌ها در انتخابات میان دوره‌ای آینده خواهد شد. اما مهم‌تر از آن آنان معتقدند که «در هسته هر گونه نزدیکی باید نیاز مشترک برای مقابله با ایران قرار داشته باشد».

این اردوگاه متشکل از متفکران برجسته سیاست خارجی آمریکا و امور خاورمیانه به درگیری همیشگی بین ایران و همسایگان عرب آن کشور معتقد هستند. استدلال‌های ارائه شده توسط آنان صرفا مبتنی بر مهار و مقابله با ایران با یا بدون احیای برجام است.

در این مقاله عملا هیچ اشاره‌ای به مذاکرات دوجانبه در حال انجام بین ایران و عربستان سعودی و ایران و امارات متحده عربی و هیچ توجهی به روابط عمیق دوحه و مسقط با تهران نشده است. آنان تا حد زیادی نسبت به هر گونه گفتگوی منطقه‌ای بدبین هستند و گفتگوها در مورد همکاری منطقه‌ای فراگیر را رد می‌کنند.

افراد همفکر با صاحب نظران مذکور در کاخ سفید اکنون در حال بحث در مورد پیشنهادی برای ایجاد یک ساختار امنیتی منطقه‌ای جدید به منظور مقابله با ایران به عنوان هدف مشترک هستند. بایدن در جده تلاش خواهد کرد جلسه مشابهی را که سلف او با رهبران عرب و مسلمان با مقام‌های کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و همچنین اردن، مصر و عراق برگزار کردند داشته باشد.

عامل اسرائیل

پیش بینی می‌شود که در نشست آتی مشارکت جدید مشترک دفاع هوایی و موشکی میان کشورهای عربی شرکت کننده، آمریکا و اسرائیل با نام «ائتلاف دفاع هوایی خاورمیانه» اعلام شود. این ایده با حمایت یک لایحه دو حزبی در کنگره «ایجاد یک شبکه منطقه‌ای از رادارها، حسگرها و سامانه‌های دفاع هوایی همراه که به منظور هشدار اولیه و رهگیری حملات به هم متصل می‌شوند» همراه خواهد بود.

عامل اسرائیل در این زمینه کلیدی است. با توافق ابراهیم که منجر به مشارکت‌های سیاسی و اقتصادی جدید به ویژه بین امارات و اسرائیل شد کاخ سفید مشتاق است تا جواهر تاج را بر این توافق اضافه کند: عادی‌سازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل.

بایدن نیازی به متقاعد کردن «محمد بن سلمان» یا حکومت سعودی به همکاری با اسرائیل ندارد. در هر صورت، اسرائیل و عربستان سعودی دست کم از سال ۲۰۱۵ میلادی در چندین پرونده منطقه‌ای با یکدیگر همسو بوده اند.

«محمد بن سلمان» در ماه مارس گفته بود که ما اسرائیل را به عنوان یک دشمن قلمداد نمی‌کنیم بلکه به آن کشور به عنوان یک متحد بالقوه در بسیاری از منافعی که می‌توانیم با هم دنبال کنیم نگاه می‌کنیم، اما برخی از مسائل باید پیش از رسیدن به توافق در حال حاضر حل شوند. ریاض با تل آویو در چندین جبهه به صورت رسمی و اغلب از طریق کانال‌های پشت صحنه و مخفی تعامل داشته است.

انتظار می‌رود توافق سه جانبه تازه‌ای میان عربستان سعودی، اسرائیل و مصر در مورد جزایر دریای سرخ حاصل شود. هم چنین، هواپیماهای اسرائیلی مجاز به استفاده از حریم هوایی عربستان به سمت مسیرهای خاصی هستند و انتظار می‌رود به زودی گشایش‌های بیش‌تری نیز صورت گیرد.

به گفته «کوک» و «ایندیک» این امید وجود دارد که عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی به «نقش نظامی اسرائیل در جهان عرب مشروعیت بیش‌تری بخشد و همکاری استراتژیک علیه ایران را تسهیل کند». این در حالی است که کشورهای منطقه خود گزینه‌های دیگری را پوشش می‌دهند و به نظر می‌رسد توجه مجددی به دیپلماسی با ایران دارند.

در طول سال‌های ریاست جمهوری ترامپ، عربستان سعودی و هم چنین امارات و بحرین به طور کامل از کارزار فشار حداکثری واشنگتن علیه ایران حمایت کردند حتی در مواقعی در کنار اسرائیل به عنوان یک شریک جدید سیستم اصلی حمایت از سیاست‌های ترامپ در خاورمیانه را تشکیل دادند. با این وجود، رابطه نزدیک با واشنگتن و تل آویو در آن زمان به آن نتیجه‌ای که آنان امیدوار بودند منجر نشد.

هم عربستان سعودی و هم امارات با حملات پهپادی و موشکی‌ای مواجه شدند که به کانتینرهای کشتی‌های دریایی در نزدیکی بندر فجیره در امارات و تاسیسات نفتی آرامکوی سعودی در خواریس و ابقیق اصابت کردند. این حملات که عمدتا به ایران و دستیاران آن نسبت داده می‌شد نشان دهنده بی‌علاقگی آمریکا به درگیر شدن در یک درگیری نظامی در منطقه بود و ریاض و ابوظبی را بر آن داشت تا مستقیما با ایران درگیر شوند.

ریاض خود شروع به بازگشایی درهای دیپلماسی با ایران کرد که در سال ۲۰۱۶ میلادی بسته بود. اندکی پس از حملات در اواخر سال ۲۰۱۹ میلادی عربستان سعودی در ابتدا با میانجی‌گری عراق وارد گفتگوهای پشت پرده با ایران شد.

این گفتگوها منجر به افزایش نمایندگی دیپلماتیک ایران در سازمان همکاری اسلامی مستقر در عربستان سعودی، شرکت زائران ایرانی در مراسم حج آتی و هم چنین اظهارات مصالحه‌آمیز و مثبت سران دو کشور در حمایت از احیای روابط دیپلماتیک شده است.

هم چنین، هر دو کشور مشتاق یافتن راه حلی برای جنگ جاری در یمن البته با اهداف کاملا متفاوت هستند. در همان مصاحبه در ماه مارس، محمد بن سلمان گفته بود: «ما گفتگوهایی داشته‌ایم و اظهارات بسیاری از رهبران ایران را شنیده‌ایم که در عربستان سعودی بسیار مورد استقبال قرار گرفته است». او افزوده بود: «امیدوارم بتوانیم به جایگاهی برسیم که برای هر دو کشور خوب باشد و آینده روشنی برای عربستان و ایران داشته باشیم».

در هفته جاری، نخست وزیر عراق با امید به از سرگیری دور ششم مذاکرات بین دو کشور در بغداد به عربستان سعودی و ایران سفر کرد. این به دنبال تلاش‌های چندساله عراق برای تثبیت خود به عنوان یک بازیگر در دیپلماسی منطقه‌ای است. کمتر از یک سال پیش عراق اولین کنفرانس بغداد برای همکاری و مشارکت را با موفقیت برگزار کرد که برای اولین بار پس از چندین سال مقام‌های منطقه را گردهم آورد. این ابتکار عمل که از سوی فرانسه مورد حمایت قرار گرفت در آغاز یک دیپلماسی و گفتگوی چند جانبه فراگیر در منطقه مهم خاورمیانه بود. هم چنین، گفتگوهایی در مورد میزبانی و تسهیل گفتگو بین سایر کشورهای عربی و ایران از جمله با اردن و احتمالا با مصر توسط عراق در جریان بوده است.

مشارکت‌های اقتصادی

به موازات گفتگوها، عربستان سعودی و امارات متحده عربی حتی در پیگیری خود برای از سرگیری روابط صمیمانه و از نظر اقتصادی سودمند با تهران استوارتر عمل کرده‌اند. امارات به تدریج نقش خود را به عنوان شریک اصلی واردات ایران از سر می‌گیرد نقشی که در جریان کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران از دست داده بود.

هم چنین، مقام‌های امارات به تهران سفر کرده و میزبان همتایان ایرانی خود در ابوظبی و دبی هستند. روابط اقتصادی به قدری سریع ترمیم شده که دولت بایدن نیاز به اعزام هیئتی از وزارت خزانه داری برای یادآوری تحریم‌های ایران به مقام‌های اماراتی و تعهد آنان به پایبندی به آن را احساس کرد.

فراتر از تنش‌زدایی تدریجی با عربستان سعودی و امارات، روابط تهران با عمان و قطر هنگام در نظر گرفتن ژئوپولیتیک منطقه بسیار مهم است. از نظر سیاسی، ایران و عمان بیش از پنج دهه است که روابط دوستانه بدون وقفه داشته اند.

رئیس جمهور ایران در سفر ماه مه به مسقط، عمان را «دوست صمیمی و قابل اعتماد» خواند. پروژه‌های اقتصادی مشترک متعددی بین دو کشور وجود دارند و حتی صحبت‌هایی در مورد احیای پیشنهاد اتصال خطوط لوله گاز بین دو کشور مطرح شده است.

روابط ایران و قطر دست کم از سال ۲۰۱۷ میلادی به همین منوال بوده است. با ادامه حمایت ایران از دوحه در طول سه سال تحت محاصره قرار گرفتن آن کشور، ایران و قطر روابط خود را به همکاری‌های استراتژیک و اقتصادی عمیق‌تر ارتقا داده اند. امیر قطر در مدت یک سال دو بار به ایران سفر کرد و در سپس دوحه میزبان رئیس جمهور ایران بود.

در عین حال، عمان و قطر به طور فعال مذاکرات بین ایران و ایالات متحده را تسهیل و میانجی‌گری کرده‌اند تا هم تنش‌های منطقه‌ای را کاهش دهند و هم تهران و واشنگتن را به برجام بازگردانند.

در فاصله سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ میلادی سلطان قابوس نقش کلیدی در کشاندن ایران و آمریکا بر سر یک میز مذاکره داشت و همین سیاست در دوران سلطان هیثم نیز ادامه یافت.

امروز امیر و وزیر امور خارجه قطر این نقش را بر عهده گرفته‌اند و در دیپلماسی بین ایران و امریکا به ایفای نقش می‌پردازند. تلاش‌های قطر از سال ۲۰۱۷ میلادی برای کاهش تنش‌ها در منطقه خلیج فارس آغاز شد و اکنون در تلاش برای نزدیک کردن دو طرف به توافق است. به دلیل اعتمادی که میان ایران و امریکا وجود دارد دوحه به عنوان شهر میزبان برای مذاکرات غیرمستقیم با میانجی‌گری اتحادیه اروپا بین مذاکره کنندگان اصلی ایران و آمریکا انتخاب شد.

تشدید یا تنش‌زدایی

«کوک» و «ایندیک» به جای در نظر گرفتن این تحولات استدلال می‌کنند که بایدن «باید از قانون روابط تایوان الگوبرداری کرده و متعهد شود که حمله به عربستان سعودی را تهدیدی برای صلح و امنیت خلیج فارس تلقی کند و به یک توافق چارچوب استراتژیک با عربستان سعودی همان طور که امریکا با سنگاپور انجام داده متعهد شود و متعهد به در دسترس قرار دادن تسلیحات لازم برای قادر ساختن عربستان سعودی به حفظ قابلیت‌های دفاع شخصی کافی و حتی توسعه چتر هسته‌ای برای عربستان سعودی باشد».

به گفته آنان راه حل، دیپلماسی با ایران نیست بلکه تشدید تنش‌ها و رویارویی با قدرت سخت در منطقه خلیج فارس است.

توصیه‌های آنان برپایه این فرض و مبناست که دیپلماسی منطقه‌ای شکست خواهد خورد و منجر به تقابل‌هایی می‌شود که تنها راه حل‌های قدرت سخت می‌توانند آن را حل کنند. با این وجود، بازیگران منطقه‌ای نسبت به چشم‌انداز دیپلماسی کمتر بدبین هستند و به همین دلیل است که مذاکرات دوجانبه و چندجانبه با شتاب بی‌سابقه‌ای ادامه می‌یابد. این بدان معنا نیست که عربستان سعودی یا سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تضمین‌های امنیتی از سوی ایالات متحده نمی‌خواهند. آنان این کار را به ویژه با توجه شرایط امنیتی شده اطراف منطقه انجام می‌دهند. حتی صحبت‌هایی در مورد پیمان‌های امنیتی تقویت شده و گسترده با ایالات متحده و حتی میل به به ارتقای توافق نامه‌ها در سطح معاهده وجود دارد. با این وجود، چنین تلاش‌هایی تنها باعث تداوم وضعیت موجود تنش‌ها و درگیری‌ها در منطقه می‌شود.

در چنین سناریویی، ایران مجبور می‌شود یک بار دیگر مانند سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ میلادی از ابزارهای چانه زنی محدود خود برای ایجاد اهرم فشار در برابر دشمنان‌اش استفاده کند و همان چرخه تشدید تنش و تنش دوباره به منطقه بازگردد.

دیپلماسی منطقه‌ای که بین ایران، عراق و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در جریان است عامل مهمی در نظم چند قطبی جدید در خلیج فارس است و باید در سیاست‌های واشنگتن در قبال منطقه لحاظ شود.

دولت بایدن باید سیاست جدیدی را در خاورمیانه راه اندازی کند که فضا را برای کشورهای منطقه برای مشارکت در دیپلماسی دوجانبه و چندجانبه باز نماید. برچسب زدن به کشورهای منطقه به عنوان شریک یا دشمن منجر به دوگانه همراه با شک و تردید می‌شود که تنها باعث اشتباه محاسباتی و در نهایت شکست سیاست‌های ایالات متحده در منطقه می‌شود.

اگر امریکا بخواهد ردپای خود را در منطقه کاهش دهد و یا میزان نفوذ و حضورش را تعدیل کند احیای برجام امری کلیدی خواهد بود. همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هم چنین در دو نشست جداگانه با مقام‌های ایالات متحده و اتحادیه اروپا در نوامبر ۲۰۲۱ میلادی حمایت خود را از برجام ابراز داشتند.

من در گزارش تازه‌ای برای بنیاد بورس و بازار چشم‌انداز تازه‌ای را برای دیپلماسی منطقه‌ای در خلیج فارس شناسایی کردم و استدلال نمودم که راه‌های بی‌شماری وجود دارد که از طریق آن کشورهای منطقه می‌توانند از روابط اقتصادی و پتانسیل اقتصادی منطقه برای ایجاد وابستگی‌های متقابل تازه و یکپارچگی اقتصادی در منطقه استفاده کنند.

این موضوع به عنوان ابزاری برای حل مناقشه و توسعه اقتصادی پایدار در منطقه عمل می‌کند که باید همراه با گفتگوهای جاری سیاسی و امنیتی دنبال شود.

تمایل همیشگی تشکیلات ایالات متحده به نگریستن به منطقه به صورت دوگانه دیگر واقع بینانه نیست به ویژه با توجه به گفتگوهای منطقه‌ای فراوانی که در حال وقوع است و توجه مجددی که به دیپلماسی صورت می‌گیرد.

قرارداد پیشنهادی میان امریکا و عربستان سعودی درهای دیپلماسی با ایران را می‌بندد. این امر بازدارنده‌ای برای اقدامات ایران نخواهد بود، زیرا چنین ابتکار عمل‌هایی هرگز نتوانست مانع از اقدامات ایران در گذشته شود و فکر کردن به این که در آینده چنین خواهد شد بیهوده است. این قرارداد از نظر طراحی یک عامل بازدارنده برای دیپلماسی منطقه‌ای است.

عکس روز
خبر های روز