به روز شده در: ۲۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۰
کد خبر: ۵۱۶۰۲۹
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۰ - ۱۰ اسفند ۱۴۰۰
نباید از مذاکرات ایران و عربستان انتظار به صفر رسیدن اختلافات را داشت

انتظارات دوجانبه تهران و ریاض از مذاکره

به نظر می‌رسد که تهران پذیرفته است برای به سلطنت رسیدن به ظاهر اجتناب‌ناپذیر محمد بن سلمان آماده شود، چشم‌اندازی که بحث‌های قابل توجهی را در بین تحلیلگران ایرانی برانگیخته است.
روزنو :

انتظارات دوجانبه تهران و ریاض از مذاکره

روزنو :سید حامد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نباید انتظار داشت که همه مشکلات ایران و عربستان در مذاکرات کنونی حل شود، اما دو کشور می‌توانند با کاهش دامنه تنش‌ها بر تقویت روند عادی‌سازی روابط تمرکز کنند. در مجموع، آنچه ایران در ارزیابی راهبردی خود می‌خواهد این است که عربستان سعودی از حمایت از طرح‌های چالش آفرین واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی به شکلی معنادار عبور کند. اگرچه ایالات متحده در این روند عادی‌سازی دخالتی آشکار و مستقیم نداشته است، اما تغییر روندها قطعاً به آن کمک کرده است.

می‌توان گفت که از زمان انقلاب اسلامی در سال 1979، روابط ایران و عربستان سعودی، عمدتا همراه با ادوار پرتناوبی از تنش و مناقشه بوده است. در طی چند دهه گذشته، درجات مختلف خصومت، رقابت‌های فرقه‌گرایانه، منافع متضاد ژئوپلیتیکی و عدم اعتماد مطلق، به افزایش تنش‌ها بین این دو قدرت تاثیرگذار منطقه‌ای منجر شده است. این اصطکاک، در جریان بحران ژانویه 2016 که با اعدام شیخ نمر باقر النمر یکی از رهبران برجسته جامعه شیعی عربستان و خشونت متعاقب آن در اماکن دیپلماتیک عربستان در ایران تشدید شد. در نتیجه روابط دیپلماتیک تهران و ریاض در همان سال قطع شد. در طول شش سال گذشته، روابط ایران و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر کلیدی جهان اسلام در سال‌های اخیر تیره بوده است. هر دو کشور منافع متضادی را در موضوعات ویژه منطقه و با ایدئولوژی خاصی در سیاست خارجی دنبال می‌کنند. انبوهی از مسائل - از حمایت تهران از برخی بازیگران غیردولتی در کشورهای عربی گرفته تا برنامه موشک‌های بالستیک آن و همچنین حمایت عربستان از کارزار فشار حداکثری واشنگتن – به ادامه روابط تنش‌آفرین طرفین منتهی شده است. در برهه کنونی به نظر می‌رسد که منطقه آماده می‌شود تا محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی جانشین پدرش به عنوان پادشاه گستره عربستان شود. از دیدگاه ایران، مشخص نیست که رابطه تهران با ریاض پس از تکمیل جانشینی تا چه اندازه ممکن است تغییر کند. با این حال، بین تحلیلگران و پژوهشگران بحث‌هایی وجود دارد که آیا حضور بن سلمان بر تاج و تخت می‌تواند به تلاش‌ها برای پیشبرد بیشتر روند فعلی در مسیر تنش‌زدایی کمک کند یا اینکه مانع از ادامه این مسیر می‌شود.

روابط در مسیر عادی‌سازی

به باور تحلیلگران، دو قدرت اصلی حوزه خلیج فارس در حال آماده شدن برای احیای روابط پس از گفتگوی دوجانبه 9 ماهه به میزبانی عراق، اردن و پاکستان هستند. امیدها برای از سرگیری روابط رسمی با ورود چند شخصیت ایرانی به عربستان در ژانویه 2022 تقویت شده است. این افراد که نمایندگان ایران در مقر سازمان همکاری اسلامی در شهر جده هستند، اولین نمایندگان تهران هستند که مقامات سعودی از زمان بحران 2016 پذیرای حضور آنها شده‌اند.

جمهوری اسلامی اهداف خود را در روند عادی‌سازی دارد و قدر مسلم به ارزیابی استراتژیک جدیدی از تهدیدات و فرصت‌های پیش رو رسیده است. تجدید روابط با عربستان سعودی می‌تواند به تهران کمک کند تا جنگ اقتصادی واشنگتن و سایر اشکال فشار را تخفیف دهد. از سوی دیگر احیای روابط دوجانبه می‌تواند با محدود کردن دامنه برخورد یا اصطکاک در بسیاری از نقاط از جمله در یمن، سوریه، لبنان و عراق به تهران کمک کند. اگرچه این سطح روابط در برهه فعلی پایین است و در تقویت روابط دوجانبه موثر نیست، اما همچنان می‌تواند به عنوان یک کانال پیشرو عمل کند و این قابلیت را دارد تا نوعی مارپیچ غیرمستقیم رویارویی در منطقه متوقف کند. در واقع، برقراری مجدد روابط بین تهران و ریاض ممکن است به کاهش نگرش‌های تقابلی علیه یکدیگر کمک کند و زمینه را برای پیشرفت دیپلماتیک بیشتر فراهم کند.

اما نباید بسیار خوش‌بین بود؛ با وجود این نشانه‌های امیدوارکننده، بعید است که برقراری مجدد روابط دیپلماتیک تغییر بزرگی در نظم ژئوپلیتیک خاورمیانه ایجاد کند. آنچه روی میز است عادی‌سازی روابط ایران و عربستان است که چیزی نزدیک به یک تعامل همه‌جانبه نیست. حتی در صورت موفقیت‌آمیز بودن مذاکرات ایران و عربستان و احیای روابط دیپلماتیک، بهترین سناریو این است که دو طرف رقابت را جایگزین خصومت کنند. به عبارت دیگر، هیچ همسویی بین این دو در پایان این روند اتفاق نخواهد افتاد، صرفاً به این دلیل که ریشه‌های عمیق ژئوپلیتیکی، فرقه‌ای و تاریخی رقابت راه به جایی نخواهد برد.

مسئله جانشینی قدرت

به نظر می‌رسد که تهران پذیرفته است برای به سلطنت رسیدن به ظاهر اجتناب‌ناپذیر محمد بن سلمان آماده شود، چشم‌اندازی که بحث‌های قابل توجهی را در بین تحلیلگران ایرانی برانگیخته است. از یک طرف، محمد بن سلمان به عنوان یک شخصیت ماجراجو دیده می‌شود. انتخاب‌های سیاسی گذشته این ولیعهد جنجالی، از جنگ در یمن، محاصره قطر توسط عربستان، ربودن سعد حریری، و پرونده جمال خاشقجی، به تصویری از بی‌احتیاطی خطرناک کمک می‌کند. بعلاوه، توصیف گذشته ولیعهد از ایران به عنوان بازیگری خطرناک و همچنین ادعای او مبنی بر اینکه رفتار تهران همانند دوران آلمان نازی است، به حسن شهرت و مقبولیت وی در نگاه جمهوری اسلامی هیچ کمکی نکرده است. تا حدودی بدیهی است که بن سلمان مانند بزرگانش در خانواده آل سعود، دیدگاه منفی نسبت به نظم سیاسی ایران پس از سال 1979 و نقش تهران در خاورمیانه دارد. او خروج عربستان سعودی از اسلام میانه‌رو را به ظهور انقلاب اسلامی نسبت داده و استدلال می‌کند که رفتارهای سفت و سخت پادشاهی سعودی به این دلیل ظهور کرده‌اند که رهبران ریاض نمی‌دانستند چگونه با جمهوری اسلامی رفتار کنند. تقریباً چهار سال پیش، بن سلمان در مصاحبه‌ای اظهار داشت: قبل از انقلاب 1979 ایران، ما مانند بقیه کشورهای خلیج‌فارس زندگی بسیار عادی داشتیم. زنان در حال رانندگی ماشین بودند. در عربستان سعودی سینما وجود داشت. زنان در همه جا کار می‌کردند. پس از سال 1979، ما قربانی شدیم، به ویژه نسل من که از این موضوع بسیار رنج برد .

با تمام این تفاسیر، پادشاهی بن سلمان ممکن است فرصتی برای شروعی تازه ارائه دهد. این دیدگاه وجود دارد که بن سلمان درس‌هایی آموخته و سال‌های 2020 و 2021 را صرف کاهش سیاست‌های تهاجمی‌تر خود در سراسر منطقه کرده است. رفع محاصره قطر، تلاش‌های ریاض برای اصلاح روابط با ترکیه، و مهم‌تر از همه تعامل عربستان و ایران که در آوریل 2021 در بغداد آغاز شد، همگی این چشم‌انداز را نشان می‌دهند.

تحلیل مسلط این فرضیه را برجسته می‌کند که ایران بر اساس این ارزیابی که بن سلمان به جای پدرش، مدتی است که به طور موثر وظایف رئیس دولت را انجام داده است، با سعودی‌ها تعامل داشته است. پس نباید انتظار داشت که ارتقای بن سلمان به پادشاهی عربستان، مسیر روابط ایران و عربستان را به شدت تغییر دهد. به هر حال، او در چند سال گذشته رهبر واقعی کشور بوده است، به ویژه در مسائل مربوط به سیاست خارجی و دفاعی. به این ترتیب، تصور نمی‌شود حتی نشانه‌های کنونی بهبود در روابط ایران و عربستان در صورتی که بن سلمان مخالف چنین ابتکاری بود، ظاهر نمی‌شد. بدین اعتبار، این چیزی است که مقامات ایرانی نیز می‌دانند، و آن‌ها سیاست منطقه‌ای خود را از قبل با این فرض که بن سلمان رهبر واقعی سعودی است، تنظیم کرده‌اند. نکته دیگر اینکه، حتی وقتی صحبت از جنگ یمن به میان می‌آید، اکثر جامعه و افکار عمومی ایران آن را ماجراجویی بن سلمان می‌دانند و بنابراین، موضوعاتی مانند پایان جنگ یا توافق با ایران یا حوثی‌ها نیز در دستان کسی جز محمد بن سلمان نیست.

البته، مقامات تهران بر این موضوع تمرکز می‌کنند که انتقال واقعی قدرت با چه کیفیتی انجام می‌شود. آن‌ها احتمال جنگ قدرت بین ولیعهد و دیگر شخصیت‌های کلیدی خاندان آل سعود که مخالف به سلطنت رسیدن او هستند را نادیده نمی‌گیرند. برای ایران، ثبات عربستان سعودی از اهمیت زیادی برخوردار است، به ویژه با توجه به سهولتی که آشفتگی در داخل مرزهای خود پادشاهی می‌تواند به همسایگانش سرایت کند. دیدگاه ایران در مورد انتقال قدرت در ریاض بر نتیجه مطلوب و غیر تهدیدآفرین متمرکز است زیرا این تحولات ممکن است پادشاهی عربستان سعودی را بی‌ثبات کند که به نوبه خود ابعاد آن به خلیج فارس سرایت می‌کند و این یک سناریوی خطرآفرین برای تهران است؛ بنابراین، برای ایران، انتقال آرام قدرت در ریاض یک گزینه بسیار ایده آل است.

نباید انتظار داشت که همه مشکلات ایران و عربستان در مذاکرات کنونی حل شود، اما دو کشور می‌توانند با کاهش دامنه تنش‌ها بر تقویت روند عادی‌سازی روابط تمرکز کنند. در مجموع، آنچه ایران در ارزیابی راهبردی خود می‌خواهد این است که عربستان سعودی از حمایت از طرح‌های چالش آفرین واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی به شکلی معنادار عبور کند. اگرچه ایالات متحده در این روند عادی‌سازی دخالتی آشکار و مستقیم نداشته است، اما تغییر روندها قطعاً به آن کمک کرده است. تمایل دولت بایدن برای دور کردن تمرکز خود از خاورمیانه، عربستان سعودی را تشویق کرده است که اوضاع را به دست خود بگیرد. فرصت‌های دیپلماتیک همیشه وجود داشته است، اما سعودی‌ها در مقایسه با تکیه بر واشنگتن برای حمایت از آن‌ها و حل مشکلاتشان، اکنون این حمایت‌ها را کمتر از حد مطلوب تلقی می‌کنند. در واقع اگر ایالات متحده از نظر نظامی یک گام به عقب بردارد، شرکای منطقه‌ای ترغیب می‌شوند تا از نظر دیپلماتیک گامی به جلو بردارند. صرف نظر از سرنوشت برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام، هم سعودی‌ها و هم ایرانی‌ها خواهان محدود کردن تشدید تنش‌ها در آینده و اجتناب از هرگونه درگیری نظامی با یکدیگر هستند. فارغ از کیفیت روند انتقال قدرت، با تمرکز محمد بن سلمان بر اجرای چشم‌انداز 2030 و کاهش تنش‌ها با سایر کشورهای همسایه، ایران می‌تواند راه‌هایی برای بهره‌مندی از به قدرت رسیدن ولیعهد جدید بیابد. اینکه آیا این روند به سمت تنش‌زدایی در بلندمدت با مدیریت محمد بن سلمان ادامه خواهد داشت یا خیر، باید منتظر ماند و ادامه این روند پر فرار و نشیب را دنبال کرد.

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز