به روز شده در: ۲۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۹:۱۷
کد خبر: ۵۱۳۷۷۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۷ - ۲۳ بهمن ۱۴۰۰

بازنگري قانون اساسی بايد به «تقويت جمهوريت» بيانجامد

فکر می‌کنم این یک قضیه حساس است و مثل بیماری که آمادگی عمل جراحی ندارد و ممکن است زیر این عمل از جریان برود. به نظرم تا مشخص نشود تیمی که می‌خواهند بنشینند و بررسی کنند به این موارد کاری ندارد و مردم استقبال نخواهند کرد
روزنو :

بازنگري قانون اساسی بايد به «تقويت جمهوريت» بيانجامد

روزنو :چهل و سه سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد و فجر چهل و سوم هستیم و در این بین بسیار مطرح می‌شود که از اهداف و شعارهای انقلاب هریک به چه میزان تحقق یافته است. در این خصوص بسیاری بر این عقیده‌اند که امروز شعارهای اولیه‌ای چون استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده اما هنوز در خصوص مسائلی همچون آسایش و رفاه مردم، آزادی‌های اجتماعی و مساله عدالت و رفع تبعیض با وجود عملکردهای مثبت هنوز آن‌طور که باید و شاید رضایتمندی مردم کسب نشده و همین امر نیز موجبات کاهش سطح اعتماد جامعه و مردم را رقم زده است. این در حالی است که بسیاری معتقدند با بازنگری و اصلاح در قانون اساسی می‌توان شرایط را به جهت کارکردها و اختیارات بهبود بخشید و به سمت توسعه و پیشرفت حرکت کرد. هر چند که این پیشنهاد مطلوبی به نظر می‌آید اما لزوم و ضرورت آن باید از نظر مقام معظم رهبری مطرح شود و آن زمان است که می‌توان به صورت دقیق وارد این مساله شد. در این راستا برای بررسی بازنگری و اصلاح قانون اساسی و واکنش‌های آن، درصد تحقق اهداف و شعارهای انقلاب و نیازهای امروز جامعه با غلامعلی رجایی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و مشاور سابق مرحوم آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

طی چند وقت اخیر بحث اصلاح و بازنگری قانون اساسی به وفور مطـــرح شده و هر کسی از ظن خود به این مساله اشاره و مطالبی را مطرح کرده؛ ارزیابی شما از شرایط فعلی و لزوم بازنگری در قانون اساسی چگونه است؟

معتقدم که زمان بازنگری در قانون اساسی نه تنها فرا رسیده بلکه مقداری هم دیر شده و این مساله امری تعیین کننده است، چراکه قانون‌ها به صورت ابدی نوشته نمی‌شوند و اینکه در جوامع در طول زمان نیازها و باورهایشان متفاوت می‌شود که قاعدتا به نحوی انعطافی است که با زمان و زمانه‌ تطبیق پیدا می‌کند. از این جهت است که می‌گویم حتی از زمان بازنگری رد شده و باید زودتر بررسی می‌شد. بازنگری هم باید و نبایدهایی دارد و اولا یک امر صد در صد تخصصی بین حقوقدانان و فعالان سیاسی و نخبگانی که در این حوزه‌هاست. اینها می‌توانند ببینند که نقایص چیست و آن مواردی که باید در قانون اضافه شود را کار کنند که این می‌طلبد یکسری مرکب از نخبگان سیاسی، فکری و دانشگاهی و حقوقی بنشینند و روی اینکه چه اصولی می‌تواند در قانون تعدیل شود و چه چیزی اضافه شود بحث کنند و به مقام معظم رهبری پیشنهاد کنند. مجلس نیز در این قضیه می‌تواند پیشنهاد دهنده باشد و چون رهبری تصمیم می‌گیرد اگر از سوی نخبگان و مجلس اقدامی صورت گیرد ایشان نیز می‌بینند که این مساله مطالبه عمومی است. در خصوص بازنگری و تغییر در قانون اساسی نبایدها مهم‌تر از بایدهاست. مثلا ما نمی‌توانیم به هیچ قیمتی بحث رسمی بودن دین اسلام و مذهب تشیع را تغییر دهیم و اینگونه مسائل باید لایتغیر باقی بمانند. مانند قانون زمان مشروطه که در مورد مصوبات مجلس شورای ملی آن زمان باید 5 تن از مجتهدان نظر می‌دادند و این دائمی بود. هیچ وقت مجلس شورا نمی‌توانست بدون نظارت این 5 فقیه مصوباتی داشته باشد. هرچند که این امر در زمان پس از انقلاب و حال کنونی به شکل شورای نگهبان و تایید این شورا در آمده است. نکته مهم دیگر نیز بحث جمهوریت است که به هیچ قیمتی نباید مورد حذف و اصلاح قرار گیرد. رفتن به سمت سیستمی مثل نظام پارلمانی اگرچه یکسری دستاوردها دارد اما از نظر من کم‌کم جمهوریت را کم رنگ‌تر خواهد کرد. معتقدم که در این تغییرات و بازنگری باید مردم بیشتر دیده شوند و اختیارات ملت بیشتر شود و دولت و مجلس نیز از آنجا که توسط مردم انتخاب می‌شوند اختیارات بیشتری پیدا کنند.

برخی جریانـــات و رسانه‌ها بحث تغییر در قانون اساسی را به نحوی مطرح می‌کنند که گویی فقط به دنبال کمرنگ کردن نقش مردم به‌واسطه رفتن به‌دنبال نظام پارلمانی هستند این نوع رویکرد و تاثیر آن بر جامعه را چگونه می‌بینید؟

فکر می‌کنم این یک قضیه حساس است و مثل بیماری که آمادگی عمل جراحی ندارد و ممکن است زیر این عمل از جریان برود. به نظرم تا مشخص نشود تیمی که می‌خواهند بنشینند و بررسی کنند به این موارد کاری ندارد و مردم استقبال نخواهند کرد. چون الان مشکلی که ما داریم بحث در حوزه‌های دیگری است. انتخاباتی که برای ریاست جمهوری برگزار شد نگران کننده بود و ممکن است که مردم این عدم اقبال را نسبت به رفراندوم نیز داشته باشند. اگرچه گفتم که از زمان بازنگری و اصلاح در قانون اساسی گذشته ولی تا زمانی که مشکلات معیشتی و زیرساختی حل نشود هر رفراندومی ممکن است که با عدم اقبال مردم در پای صندوق‌های رای منجر شود.

امروز با توجه به اینکه چهل و سه سال از پیروزی انقلاب می‌گذرد و با عنایت به اهداف و شعارهای انقلاب چه میزان این اهداف و شعارها تحقق یافته است؟

برخی اهداف انقلاب مثل استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی در همان سال‌های نخست در حیات امام تحقق پیدا کرد و به بار نشست. اما در ادامه با مشکلاتی مواجه شدیم به‌خصوص در حقوق اجتماعی مردم، بحث جرم سیاسی، اصحاب رسانه و حتی وکلا و اینها مواردی بود که می‌توانست رویکرد و عملکرد بهتری نسبت به آن صورت گیرد. هم اکنون نیز می‌تواند یک بازنگری و تغییر نگاهی در این حوزه‌ها صورت بگیرد که دامنه و فضا برای نخبگان، متفکران، فعالان سیاسی و احــزاب بسته نشود و احزاب ما فرمایشی، صوری و کم جان نشوند که قاعدتا در وضع موجود دست و پا بزنند و نتوانند برای حل مشکلات کشـــور فکر و تدبیر اساسی کنند. تصـــور می‌کنم که در این قضیه باید تامل کرد و سپس اقدام نمود. البته عدم توفیق تنها در این حوزه‌ها نبوده و در حوزه‌‌هایی همچون ایجاد رضایت در مردم، وضع اقتصاد و معیشت مردم و بالا بردن اعتماد جامعه نیز چندان توفیقاتی نداشتیم. هر چند که بخشی از آن جنبه مدیریت و ناکارآمدی مدیران را دارد و بخشی نیز ناشی از مشکلات منطقه‌ای و بین‌المللی است. امروز هنوز رابطه کشورمان با عربستان قطع است و هم اینکـــه طی سال‌های اخیر با آدم سرکشی مثل ترامپ مواجه شدیم که برجام را به محاق برد و معلق کرد. تصورم این است که بین اینها یعنی ناکارآمدی مدیران داخل و بی‌برنامگی و ضعف مفرط و ضعف نظارت که این‌ همه اختلاس‌هایی که هر شب تلویزیون نشان می‌دهد که در کجا چه اختلاسی شده و این مساله اعتماد مردم را بسیار کاهش داده که نتیجه آن را در انتخابات مجلس در سال 98 و ریاست جمهوری در سال جاری مشاهده کردیم. ولی واقع مساله این است که بخشی از این اتفاقات و شرایط نیز به تحریم‌ها و بحث نوع نگاه کشور به ابرقدرت‌هایی مثل آمریکا باز می‌گردد که چگونه مواضعی داشته باشیم. بله در سال‌های پس از انقلاب در روستاها آب و برق بردیم و اکنون روستاهای کشور زیر شبکه اینترنت هستند و از ظرفیت سرشار زنان نخبه در کارهای دانشگاهی و پزشکی برخوردار بودیم که خود را نشان داده است. اما از طرفی ما در مسائلی همچون خروج نخبگان رشد صعودی و ساعت به ساعت داریم. این مهاجرت‌ها و خروج نخبگان حتی از مقاطع پایین‌تر از دانشگاه شروع می‌شود و برخی پس از تحصیلات متوسطه تصمیم به رفتن و مهاجرت می‌گیرند که چیز عجیبی است. خود اینها نشان می‌دهد که این موج مهاجرت که دامنه آن روبه تزاید است دلیلش این است که در سیاست‌هایمان به‌خصوص در نگه داشتن مردم توفیق بالایی نداشتیم و برعکس دچار برخی ناکارآمدی‌ها شدیم که مردم را از اینکه ممکن است با وجود برخی در جامعه مقوله اصلاح امکان پذیر نباشد به نا امیدی کشانده است. وقتی در مجلس به قانون شفافیت رای نمی‌دهند و می‌گویند که برخی از اموال مسئولان نباید شفاف باشد این نشان می‌دهد که برای مردم بگویند که لابد خبری هست که می‌خواهند ما مطلع نشویم. اگر مسئولان، دستگاه‌ها و عملکردشان در یک اتاق شیشه‌ای در معرض دید جامعه باشد باور و اعتماد مردم نیز افزایش پیدا می‌کند. مردم وقتی می‌دیدند که خانه شهید رجایی در خیابان ایران است، رفتار ساده او را می‌دیدند و پوشش ثابت و ساده او را مشاهده می‌کردند ارادتشان به وی به عنوان رئیس‌جمهور و هم به نظام بیشتر می‌شد. در حالی که سال‌ها است از این رویه فاصله گرفته شده است. برای بازیابی اعتماد عمومی باید به همان روشی که امثال شهید رجایی داشتند برگردیم.

بسیاری بر این باروند که هرچه از ابتدای انقلاب رو به جلو آمدیم به جای اینکه پیشرفت‌ها و بالندگی بیشتر شود شاهد برخی ریزش‌ها هستیم؛ این مسالـــه را چطور تحلیل می‌کنید؟

این مساله ممکن است در مورد افراد صادق باشد اما در حوزه‌های مختلف درست نیست و پیشرفت‌های بسیاری داشتیم. مثلا در حوزه دفاعی حرفی که اخیرا سرلشگر باقری زد بسیار مهم بود که ما امروز می‌توانیم یکی از صادرکنندگان سلاح در دنیا باشیم و در حوزه موشکی، پهپاد و موشک‌های نقطــــه زن توفیقات بسیاری به‌دست آوردیم و حرف اول را در منطقه می‌زنیم. البته در مورد افرادی که طی این سال‌ها از قطار انقلاب پیاده شدند مساله تفاوت دارد و هرچه دایره تنگ‌تر شود کم کم مرکز از دایر بیرون می‌افتد. حاکمیت باید این دایره را توسعه دهد که کسی بیرون از دایره نماند و کسانی که دلشان برای کشور می‌سوزد از این دایره خارج نمانند. امام با جبهه ملی که جمهوری اسلامی را قبول داشت، کار می‌کرد. حال کسانی رویکردهای متفاوتی نسبت به سایرین دارند و نسبت به مسائل مختلف نقدهایی را مطرح می‌کنند باید از دستیابی و ورود به مجلس محروم شوند؟ معتقدم اینگونه سیاست‌‌ها راه به جایی نمی‌برد و مردم را خسته‌تر می‌کند. مردم وقتی ببینند آن جنسی که می‌خواهند در ویترین از تنوع برخوردار نیست و ناچارا باید یکی دو قلم کالا را امتحان کنند، ترجیح می‌دهند که خرید خود را تغییر دهند.

امروز که در میانه‌های دهه چهارم انقلاب قرار داریم نیازهای امروز جامعه چه چیزهایی است که ضرورت دارد حاکمیت به آنها بپردازد تا درصدد تقویت اتحاد حاکمیت و ملت بر آید؟

فکر می‌کنم مهم‌ترین کارهایی که باید انجام شود، دو اقدام است. نخست اینکه شرایط اقتصادی به نحوی بهبود یابد که سفره مردم مثل سابق پر رونق شود که این در گرو تعامل با خارج و بحث برجام است که ما باید این مساله را به جایی برسانیم که توافق صورت گیرد و به شرایط پیشا ترامپ برگردیم و سپس می‌توان سایر مسائل در مذاکرات حل و فصل شود. لذا بحث نخست مساله معیشت است و مساله دوم نیز مساله اجتماعی و عدم تنگ نظری در برخورد با سلایق مختلف سیاسی است در حدی که این مساله ملموس باشد. اینکه کسی بلافاصله به زندان نرود رویکرد مبارکی است اما به نظر می‌رسد که این باید در مورد کنشگران سیاسی سریع انجام شود. دهه فجر می‌تواند دهه بازگشت به آزادی‌هایی باشد که مردم در اوایل انقلاب از زبان امام می‌شنیدند و باید در وضع زندانیان سیاسی نیز تجدیدنظر شود. اگر این دو کار با هم انجام شود و رابطه کشور ما با کشورهای منطقه از جمله عربستان خوب شود، می‌توانیم از شرایط فعلی عبور کنیم. هرچند که معتقدم اولویت باید در بحث بازگشت اعتماد مردم باشد و این اعتماد باز نمی‌گردد مگر اینکه وضع معیشت و سفره مردم بهتر شود، ارزش پول ملی بالاتر برود و مردم هم عملا ببینند که در انتخابات دستشان بسته نیست.
برخی معتقدند که مشکلات اقتصـــادی و معیشتی جامعه صرفا به جهـــت وضع تحریم‌ها نیست و برخی عملکردهای ناموفق نیز در این خصـــوص تاثیــر‌گذار بوده و هست؛ اساسا چه میزان به نقش تحریم، برداشته شدن آن و عملکردهای داخلی در وضع زندگی مردم قائلید؟

خیلی قائـــل به تاثیـــر صـــرف عملـــکردهای ناموفق نیستـــــم؛ البته معـــدل کارآمدی دولــت و مجلس پایین است و امروز یکــی از ضعیف‌ترین‌هاست. اما با این حال اگر گشایشی در فضای برجام ایجاد شود، با رهنمودهای مقام معظم رهبــری و عملکردهای مسئولان کشور کــار را خوب پیش می‌برد.

بسیاری از سیاسیون به این مساله معتقدند که تحزب گرایی یکی از مسائلی است که می‌تواند یکی از ارکان توسعه و پیشرفت کشور باشد؛ اما این مساله تاکنون آنطور که باید جدی گرفته نشده؛ از دیدگاه شما چگونه می‌توان این مساله را در کشور نهادینه کرد؟

فکر می‌کنم الان اکثر احزاب در پارکینگ هستند یعنی تابلو آنها برقرار است اما وقتی داخل احزاب شوید خواهید دید چیزی نیست یا مثل ماشینی که راننده ندارد. امروز حزب به معنای واقعی در ایران نداریم. وقتی که یک حزب نتواند در پارلمان ایده‌های خود را دنبال کند، افراد خود را بفرستد و از مردم رای بگیرد و در پارلمان تاثیر‌گذاری نداشته باشند به درد کار دیگری نمی‌خورند. در کنار مسائل اجتماعی باید عملکرد احزاب با شتاب افزایش و گسترش پیدا کند و هیچ خطری هم حاکمیت را از این طریق تهدید نمی‌کند. هیچ حکومتی در طول تاریخ با حرف زدن و رقابت احزاب دچار مشکل نشده است. قاعدتا باید در رویکرد به احزاب و سهم گیری آنها در قدرت و پارلمان تجدیدنظر شود. تصور آن است که سهم دهی به احزاب زمانی است که آنها را جدی بگیریم. ولی احزاب نیز باید ظرفیت و بنیه لازم را داشته باشند که بتوانند در مدیریت کشور به کمک حاکمیت و مسئولان کشور بیایند.

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز