
حتی با توافق مجدد هیچ ضمانتی برای عدم خروج کشورها وجود ندارد
روز نو :توافق برجام و احیای آن به هزار توی پیچ در پیچی بدل شده است که هر روز در خصوص وجهی از آن صحبت میشود اما هنوز مشخص نیست که این توافق در نهایت به کجا خواهد انجامید. اینکه اساسا طرفین توافق چه نوع نگرشی به اصل توافق دارند و از توافق چه میخواهند. همه اینها مسائلی است که پیش از مذاکرات مطرح است و باید دید مذاکرات پیش رو چه میزان میتواند پاسخگوی این سوالات باشد و اساسا میتواند توافق را به سرانجامی برساند یا طرفین به فکر راهحلهای دیگری خواهند افتاد. در این راستا با قاسم محبعلی تحلیلگر مسائل بینالملل به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
گرچه تحولات پیرامون برجام بسیار پر حرارت دنبال میشود اما هنوز چندان اقدام عملی از جانب طرفهای این توافق ندیدهایم و حتی اخیرا وزیر امور خارجه مطرح کرده که به این میزان مذاکره نیازی نیست و رئیس جمهور آمریکا با یک دستور میتواند تحریمها را لغو کند و مسائل دیگر خود به خود درست شود؛ تحلیل شما چگونه است؟
جو بایدن چه در دوره مبارزات انتخاباتی و چه پس از آن بازگشت به برجام را مقدمهای برای مذاکره و حل و فصل سایر مسائل مورد اختلاف قلمداد کرد. بله میشود که دو طرف توافق کنند که یک جا به توافق بازگردند یا اینکه گام به گام توافق کنند. البته همین مساله نیز از دید آمریکاییها نیاز به توافق دارد نه اینگونه که وزیر خارجه کشورمان گفته رئیس جمهور آمریکا یک فرمان صادر کند. لذا به نظر نمیرسد چنین چیزی عملی باشد. آمریکاییها حتی در جریان برجام نیز تحریمهایی را علیه ایران اعمال کردند و ادعای آنها این است که تحریمهایی که متعهد به برداشتن آن بودند تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران بود که در برجام توافق شده ولی تحریمهای دیگر آمریکا که شامل برنامه قدرت دفاعی، تروریسم، حقوق بشر و سیاست خاورمیانهای ایران در ارتباط با سوریه ،لبنان ،عراق و یمن است متفاوت از آن توافق است. در برجام 2015چنین توافقی نبود که سایر تحریمها برداشته شود. تحریمهای نظامی که قرار بود 5 سال پس از اجرای برجام و تحریمهای موشکی نیز پس از پایان برجام لغو شود. لذا بر سر این موضوع بین طرفین توافق وجود ندارد که این تحریمها که آمریکاییها اعمال میکنند مرتبط با برجام است یا تحریمهای جداگانه خارج از برجام است. این هم جزء همان مسائلی است که باید در پای میز مذاکره در خصوص آن بحث و تصمیمگیری و مشخص شود که تفاهمی بر روی آن وجود دارد یا خیر.
با توجه به اینکه همه طرفهای حاضر در برجام نسبت به احیای آن و توافق جدید نظر مشترک دارند اما نوع نگاهشان به توافق با یکدیگر متفاوت است، این تفاوت نگرش چه میزان بر مذاکرات و توافق احتمالی تاثیرگذار خواهد بود؟
زمانی که پرونده ایران به شورای امنیت رفت؛ برنامه هستهای ایران بر اساس فصل هفت منشور ملل متحد تهدید صلح و امنیت بین المللی اعلام شد و تحریمها بر اساس آن شکل گرفت. بنابراین توافق برجام که توافقی امنیتی است برای این صورت پذیرفت تا این تهدید صلح و ثبات بین المللی را که بر اساس قطعنامه شورای امنیت حاصل شده بود رفع کند. لذا معادله برجام اینگونه بسته شد که در قبال صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران و رفع نگرانیهای طرفهای مقابل تحریمهای هستهای ایران برداشته شود. قرار نبود مشوقهای اقتصادی یا غیر اقتصادی به ایران داده شود بلکه مجازاتهایی را که شورای امنیت وضع کرده بود تعلیق یا کاهش پیدا کند. البته یک اشتباهی در خصوص برجام در ایران صورت گرفت که برجام یک توافق اقتصادی است در حالی که یک توافق امنیتی است که اگر نگرانیهای امنیتی که جامعه بینالملل در سطح شورای امنیت برداشته شود آن زمان میتواند آثار اقتصادی محدود در چارچوب تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران داشته باشد. در حالی که اختلافات ایران و آمریکا و شورای امنیت محدود به برنامه هستهای ایران نیست. به هر حال وقتی در سطح بینالملل اختلاف به وجود میآید جدا از اینکه حق با چه کسی است اختلاف باید از طریق مذاکره حل و فصل شود و دادگاه یا قاضی وجود ندارد که مشخص کند چه کسی درست میگوید یا چه کسی اشتباه میکند. لذا راه حل کم هزینه این مساله از طریق دیپلماسی است.
3 سال پس از انعقاد برجام بدون هیچ ضمانت اجرایی آمریکا از توافق خارج شد و طرفین نیز نتوانستند به لحاظ قانونی آمریکا را به جهت خروج مجازات کنند؛ حال این نگرانی وجود دارد که چه تضمینی خواهد بود که دوباره توافق ایجاد شود اما دولت بعدی آمریکا از آن خارج نشود و در حقیقت چه ضمانت اجرایی در برجام موجود است؟
در این خصوص باید به دو مساله توجه کنیم؛ نخست اینکه برجام یک قرارداد یا موافقتنامه نبود بلکه برنامه اجرایی بر این پایه بود که از نگاه شورای امنیت برنامه هستهای ایران طی هشت سال به یک برنامه صلح آمیز تبدیل شود. لذا اینکه برجام را یک توافق الزام آور برای آمریکاییها، اروپاییها و حتی روسها و چینیها محاسبه کنیم اساسا چنین چیزی در برجام دیده نشده بود. بلکه طرف متعهد به لحاظ قطعنامههای شورای امنیت ایران بود و برجام راه حل میانهای بود برای اینکه قطعنامههای شورای امنیت اجرا شود که یا ایران مثل قطعنامه 598 ناچار به پذیرش یک طرفه قطعنامهها گردد یا اینکه طرفهای مقابل با استفاده از زور ایران را وادار کنند که قطعنامهها را بپذیرد اما یک راه میانه انتخاب شد. لذا برجام یک توافق الزام آور نیست و وقتی میتواند الزام آور باشد که میان آمریکا یا تک تک کشورهای حاضر در توافق یک قرارداد متقابل امضا شود که چنین قراردادی امضا نشده است. بنابر این اینکه اطمینان داشته باشیم چه این دولت یا دولت بعدی آمریکا یا حتی اروپاییها و چین و روسیه از برجام خارج شوند چنین اطمینانی هیچگاه وجود ندارد و برجام اساسا یک برنامه داوطلبانه طرفینی است. اما در عین حال باید توجه داشت که برای هیچ قرارداد بینالمللی نیز ضمانت قطعی وجود ندارد و همه قراردادهای بینالمللی بر اساس آنچه پایداری شرایط خوانده میشود پیش میروند و اگر شرایط تغییر کند ممکن است که آن توافق نیز بشکند و با چالش روبهرو گردد. مگر اینکه در توافقات اشاره شود که اگر یک طرف توافق را بشکند یک داوری وجود داشته باشد که نسبت به آن نظر دهد. هرچند که در برجام چنین چیزی وجود نداشت که داوری ثالثی وجود داشته باشد و در ارتباط با آن تصمیم بگیرد. لذا اگر این مساله درست دیده نشود ممکن است در تخلیل قضیه اشتباهاتی به وجود بیاید. لذا اساسا ایران نمیتوانست پیشنهاد توافق دوجانبه با طرفین برجام جهت الزام آور بودن توافق دهد چون سایر طرفها نیازی به این مساله نداشتند و بر اساس قطعنامه شورای امنیت مسالهای وجود نداشت که طرفهای مقابل هم متعهد شوند. لذا ایران به شورای امنیت متعهد بود نه به اعضای برجام و آنها نیز از جانب شورای امنیت با ایران صحبت میکردند نه از جانب کشور خودشان. در نتیجه چنین امکانی برای هیچکس از جمله آقای ظریف و حتی تیم حاضر نیز وجود ندارد که چنین چیزی را درخواست کند. متاسفانه تیم جدید به دلیل عدم آشنایی و سابقه دیپلماسی و عدم آشنایی با مسائل بین الملل و خلع سلاح صحبتهایی میکنند که چندان با واقعیتها منطبق نبوده، گمراه کننده و برخلاف منافع ملی است و باعث تحمیل هزینههای بیشتر به ایران میشود.