
آمريكا برجام قبلی را ناقص می داند؛ برجام چند وجهی میخواهد
روز نو :بسیاری امیدوار بودند که با انتخاب جو بایدن در انتخابات آمریکا و روی کار آمدن دولت او شاهد احیای برجام و بازگشت آمریکا به این توافق باشیم. اما با اینکه چند ماه از روی کار آمدن چهل و ششمین رئیس جمهور در کاخ سفید میگذرد اما همچنان نه آمریکا به برجام بازگشته و نه برجام احیا شده است، هر چند که در این میان سایر طرفهای برجام موسوم به 1+4 طی ماههای گذشته مذاکرات احیای برجام را کلید زدند و طی شش دور مذاکره به گفته خود به نقاط مثبت و موثری در راستای دستیابی به توافق قریبالوقوع رسیدند، اما این پایان ماجرا نبود و اختلافات اصلی میان ایران و آمریکا باعث شد تا این توافق حتی به صورت حداقلی نیز شکل نگیرد. چراکه هر دو طرف مذاکره یعنی ایران و آمریکا خواهان حداکثر خواستههای خود در مسیر مذاکره بودند. چنانکه ایران به دنبال برداشته شدن یکجای همه تحریمها و آمریکا در پی عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای و ایجاد محدودیتها در این خصوص بود. همین امر نیز باعث شد تا پس از دوره ششم مذاکرات طرفین کفایت مذاکرات را اعلام کنند و بگویند پایتختها در نهایت تصمیمگیری خواهند کرد. از طرفی در حالی که ایران مطرح میکند که صرفا در چارچوب توافق سال 2015 مذاکره میکند و خواهان احیای برجام در آن سال است اما آمریکا و اروپاییها درصددند تا الحاقیات و اضافاتی را نیز به برجام بیفزایند که مورد مخالفت شدید ایران قرار گرفته است. با این حال دور هفتم مذاکرات فعلا در حالت توقف و تعلیق قرار گرفته و باید دید با روی کارآمدن دولت و دستگاه سیاست خارجی جدید در ایران مسائل حول محور برجام چه تغییر و تحولاتی خواهد داشت. در این راستا برای بررسی مذاکرات احیای برجام، مسائل مورد اختلاف طرفین و آینده این توافق با علی بیگدلی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
مذاکرات احیای برجام طی شش دور انجام شد اما بهرغم گفتههای طرفین مبنی بر امیدوار کننده و سازنده بودن این مذاکرات اما در نهایت توافقی حاصل نشد و فعلا مذاکرات متوقف شده تا دولت بعد در ایران روی کار آید؛ اساسا روند این مذاکرات و چرایی عدم توافق تاکنون را چگونه تبیین میکنید؟
مذاکرات احیای برجام آنقدر پیچیده شده که برخی اظهارات مقامات کشورمان چندان درست به نظر نمیرسد، چراکه هیچ اتفاق خاصی در مذاکرات احیای برجام نیفتاده است. تا دور چهارم مذاکرات بر سر این بود که چه کار کنیم چراکه هیچ گشایشی اتفاق نیفتاده که قولهایی به مردم میدهند. اینکه آقای روحانی میگوید سفرهای پهن شده و مهمانان از آن در بیایند اظهارنظرهایی است که چندان به واقعیت نزدیک نیست. یعنی مساله برجام در این دوره آنقدر پیچیده شده که امکان رسیدن به یک توافق کلی شاید غیر مقدور باشد. مگر اینکه مقامات عالی نظام امتیازاتی که طرفهای دیگر مذاکره مخصوصا آمریکا از جمله بحث حقوق بشر، مسائل منطقهای و... میخواهد را به آنها بدهند. لذا اکنون مساله برجام دیگر بحث مستقل و تنهایی نیست بلکه با مسائل جانبی دیگر در هم تنیده شده که خب برای ایران نیز خیلی مشکل است، چراکه به شکل و نوعی حضورمان در سوریه را از دست میدهیم و در آینده نیز همین وضعیت را در عراق پیدا خواهیم کرد. یعنی سفر آقای مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق به آمریکا و دیدار با آقای بایدن حاوی پیامهای بسیاری برای ایران است. همین انفجارهایی که در دکلهای برق در عراق اتفاق افتاد و برق ایران به عراق قطع شد را میتوان در نتیجه برخی تحولات دانست. لذا یک موج جدیدی در عراق در حال شکل گیری است که به احتمال خیلی زیاد این کشور نیز به زودی به دنیای عرب باز خواهد گشت. از طرفی مذاکرات احیای برجام به هیچ وجه در این شش دوره به نقطه قابل قبولی نرسیده و در آینده نیز نخواهد رسید. مگر اینکه ایران تغییرات اساسی نسبت به سیاستهای منطقهای و بینالمللی از خود نشان دهد. اگر ایران بخواهد در نقطه صفر خود یعنی همان استراتژیهای 2 سال پیش باقی بماند به هیچ نقطه توافقی نخواهیم رسید، چراکه برخلاف توافق سال 2015 این برجام خیلی پیچیده شده است. اکنون بایدن از طرف هم حزبیها، جمهوریخواهان در کنگره و از طرف اسرائیل و عربستان تحت فشار است. لذا اکنون جبهه جدیدی در خاورمیانه و خلیج فارس در حال شکل گیری است. پیامهای صمیمانهای که آقای اردوغان هم به پادشاه عربستان داده که مساله خاشقچی را از بین ببرد و هم پیام دوستانهای که به رئیس جمهور اسرائیل داده تا اختلافات گذشته را از بین ببرد بیانگر همین موضوع و رویکرد است. بنابراین اگر ایران در رسیدن به توافق کندی کند این جبهه چهار ضلعی ترکیه، عربستان، اسرائیل و مصر علیه ما بسیار قدرتمند خواهد شد و هم فضای خلیج فارس را به زیان ما خواهد کرد و ایران با این شرایط عصیانگرانهای که اکنون در همه شهرها وجود دارد در پشت این جبهه باز هم در انزوای سیاسی و اقتصادی خواهیم بود. بنابر این طی 6 دور مذاکرات به هیچ نقطه توافق روشنی نرسیدیم و فقط این به خاطر دادن پیامهای دلخوش کننده به مردم بوده و هیچ کسی از کشورهای خارجی نیامده اعلام کند که به این نقطه نظرات رسیدیم و سر این موضوعات توافق کردیم، چراکه اساسا مذاکرات به هیچ نقطهای نرسیده و به این دلیل هم متوقف شد. از اواخر دوره پنجم قرار بود این مذاکرات متوقف شود و دور ششم نیز با اصرار ایران تشکیل شد و دور هفتم نیز که فعلا متوقف شده است. اگر ما بخواهیم که به یک توافق جامع و کاملی برسیم باید بپذیریم که برجام زوایایی دارد و اضلاع جدیدی پیدا کرده که این اضلاع جدید این است که ایران نوع نگاه خود را به منطقه و نظام بینالملل تغییر دهد و دیگر به دنبال آن استراتژیهای گذشته نرود.
برخی معتقدند که نگاه صفر و صدی به برجام اشتباه است و باید نگاهمان صفرتا صدی باشد؛ یعنی حدی از موفقیت در مذاکره و رسیدن به اهداف را در نظر بگیریم و بر اساس آن پیش برویم؛ طرفهای دیگر نیز نشان دادهاند که میخواهند در برجام بمانند؛ اساسا این نوع رویکرد را چگونه تحلیل میکنید؟
برجام 2015 مرده بخاطر اینکه برجام 2015 تا 2023 و نهایتا تا 2025 همه امتیازات خود را از دست میداد و ایران به حالت طبیعی خود باز میگشت. آقای بایدن در نخستین سخنرانی خود در کاخ سفید که گفت ما حاضریم به برجام بازگردیم در جایی اظهار کرد؛ هرچند که حاضریم برگردیم اما نه برجامی که در سال 2015 امضا شده است، چراکه ممکن است شرایط ایران از نظر قید زمانی به 2050 برسد. بنابر این به ضرس قاطع میگویم که موضوع برجام و موضوعات دیگری که به ایران مربوط است، مثل حقوق بشر یا فعالیتهای منطقهای و حتی قدرت دفاعی باید به نوعی حل و فصل شود. در مساله موشکی قرار بود که این مساله در سال 2023 برطرف شود و ایران در خرید، فروش و تقویت کردن آن آزاد باشد ولی جلوی آن را گرفتهاند. بنابراین به هیچ وجه بحث برجام سال 2015 مطرح نیست و این دلخوشی است که مقامات ما به خود دادهاند در حالی که برجام سال 2015 از بین رفته است. به هیچ وجه جدا کردن مساله برجام از موضوعاتی که مورد انتظار آمریکا و کشورهای منطقه است میسر نیست. یعنی برجام به اضافه 4 انتظاری که گفتم خواهد بود و اختلاف نیز درست بر سر همین موضوع است. لذا اینکه گفته میشود اختلاف اصلی بر سر این است که سپاه پاسداران یا بیت رهبری از ذیل تحریم در بیاید، هرچند بسیار مهم است اما اختلاف اصلی اینها نیستند. در حالی که اکنون ما نه گرفتار این مسائل بلکه گرفتار ناتوانی اقتصادی و سختی معیشت مردم هستیم، بنابراین نمیتوان به برجام سال 2015 تکیه کرد و برجام جدید با موضوعات غیر قابل تفکیک در دستور کار طرفهای دیگر برجام است و برخی اظهارنظرها ناشی از بیاطلاعی است.
با توجه به اینکه در دولت آقای روحانی سیاست خارجی تعاملی در دستور کار قرار گرفته بود در دولت آقایرئیسی نوع رویکردها در سیاست خارجی چگونه خواهد بود و اساسا دستخوش تغییر خواهد شد؟
من در جایی گفتم که آقای رئیسی گفتهاند ما با کشورهای عرب منطقه مشکلی نداریم؛ خب این درست اما مشکل این است که آنها با ما مشکل دارند. یعنی اینکه ما دلخوش کرده بودیم که با مقامات عربستان در بغداد ملاقات کردیم وزیر خارجه عربستان گفته مشکل ما با ایران دخالت در کشورهای عربی است و تا این مشکل برطرف نشود ما رابطه خود را با ایران اصلاح نخواهیم کرد. لذا همین انتظار را آمریکا هم دارد. آمریکا میگوید ایران باید از کشورهای منطقه خارج شود و کانونهای قدرت و نفوذش خود در منطقه را رها کند، بنابراین اگر قرار است با عربستان صلح جداگانهای امضا کنیم اصلا مقدور نیست، چراکه بخش عمده مساله ما با عربستان همان پیچیدگیهایی است که با اسرائیل و آمریکا داریم. اگر ما بخواهیم به خاطر عربستان از کشورهای منطقه خارج شویم تا رابطه خود با عربستان اصلاح کنیم خب همین امتیاز را به آمریکا بدهیم ،جلوی دهان آمریکا را بگیریم و برجام را حفظ کنیم، بنابراین هیچکدام از اینها قابل تفکیک نیست. متاسفانه برخی که اظهارنظر میکنند یا آگاه نیستند یا میخواهند واقعیت را به نحو دیگری منعکس کنند. اگر نه اختلاف ما با عربستان همان اختلافاتی است که ما با آمریکا داریم و هیچ تفاوتی نمیکند. آقای اردوغان در نتیجه ارتباط با اسرائیل مقداری از چشم غربیها افتاد و حال کمکم از روسیه جدا میشود و به سمت دنیای عرب و غرب حرکت میکند. از طرفی ما نقش عمدهای در سوریه نداریم و صندلی آقای بشار اسد با نام و نشان خود در اتحادیه عرب خالی است که در جلسه آینده حتما در آنجا شرکت خواهد کرد، بنابراین اینکه ما با آمریکا آشتی کنیم ولی خصومت خود را با آمریکا ادامه دهیم به هیچ عنوان مقدور نیست. برای دولت جدید نیز فعلا برای پیشبینی زود است و باید قدری بیشتر صبر کنیم. دولت روحانی یک دولت اقتصاد محور بود، سیاست آن روی مسائل اقتصادی متمرکز بود، با مشکلات شدیدی در این حوزه مواجه گردید و نگاه بیرون نگر نیز داشت یعنی دنبال صلح و تعامل با اروپا و آمریکا بود و در تبلیغات انتخاباتی هر دو دوره خود نیز به این پرداخت اما در نهایت چون اختیار کامل نداشت بهرغم همه تلاشهای خود، نتوانست به نتیجه برسد، اما هدف رئیسی این است که با اتکا به منابع داخلی سر و سامانی به اقتصاد کشور بدهد. این تفکر اما امکان تحقق ندارد و اقتصاد فعلی ما به این سادگی احیا نمیشود. به خاطر عدم امنیت سرمایهگذاری سرمایهای حتی از سوی ایرانیان خارج از کشور وارد ایران نخواهد شد و در ماههای اول دولت سیزدهم نیز مشکلات فزاینده وجود دارد.
چندی پیش آقای جهانگیری از بدعهدی کشورهای دوست ایران مثل هندوستان و چین در راستای نخریدن نفت از ایران سخن گفت و بخشی از بهوجود آمدن شرایط فعلی را ناشی از این مساله دانست؛ اساسا میتوان عدم خرید نفت ایران از سوی کشورهای حتی دوست را ناشی از تاثیر آمریکا و تحریمهای آن قلمداد کرد؟
البته آقای جهانگیری این صحبتها را در روزهای آخر کابینه گفتند در حالی که ما خیلی زودتر از اینها گفته بودیم که هندوستان که دوست صمیمی ما است و حتی روسیه و چین به سمت تجارت گسترده با ایران پیش نخواهند رفت. اینها اکنون به دنبال این هستند که ارتباط خود را با غرب از دست ندهند. بنابراین سوال ما از آقای جهانگیری این است که چرا این اتفاق افتاده است. بنشینید فکر کنید ما با هندوستانی که آنقدر روابط نزدیک داشتیم، پول طلب داریم و بندر چابهار را در اختیارش گذاشتیم و همچنین با چین، روسیه و عراق نیز به همین صورت چرا باید اینگونه شود که پولهای ما را ندهند و از ما دفاع نکنند، متاسفانه این کشورها به هیچ وجهی از ما دفاع نمیکنند و دلیلش نیز این است که کشور ما با قواعد بینالمللی حرکت نمیکند و با ضوابطی که با قواعد بینالمللی ناسازگار است فضایی انحصاری برای خود درست کرده است، بنابراین ما از کاروان جهانی عقب هستیم. اگر بخواهیم همین سیاست را ادامه دهیم بیش از این عقب خواهیم افتاد و این تجربه تلخی که آقای جهانگیری بدان اشاره کردند میتواند عمیقتر و گستردهتر شود. بنابر این راه چاره ما برای رفتن از این تنگنایی که حتی میان همسایگانمان داریم این است که ما نوع نگاه و انتظاراتمان را تغییر دهیم. میگویند آمریکا باید تمامی تحریمها را لغو کند این نمیشود چون همه تحریمها در قالب برجام نیامده است و همچنین در بحث راستی آزمایی که گفته میشود اصلا کلمه راستی آزمایی در متن برجام نداریم. ما باید تغییراتی در نوع رفتار، نگاه و قضاوتهایمان داشته باشیم که عقب افتادگیمان از کاروان جهانی جبران شود. بنابر این اینکه هند پول ما را نداده و نفت نخریده باید پرسید چرا اینگونه شده و علل آن چه بوده است.