
عوامل بيرونی دولت را ناكام كرد
بهنظر میرسد اصلاحطلبان بیش از سایر جریانهای سیاسی به دنبال حضور جدی در انتخابات هستند. با این وجود بسیاری از چهرههای تندرو خصوصا در جریان اصولگرا اصلاحطلبان را به دلیل عملکرد دولت روحانی محکوم میکنند. همچنین نامزد کارگزاران نیز هنوز بهصورت عمومی اعلام نشده است. در همین راستا گفتوگویی با محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی داشت که در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو :دولت آقای روحانی در 92 و 96 با حمایت اصلاحطلبان بر سر کار آمد و امروز ما با توجه به عملکرد دولت شاهد بروز یکسری مشکلات در کشور هستیم. آیا اصلاحطلبان مسئولیت اشتباهات دولت را بر عهده میگیرند؟!
نسبت اصلاحطلبان و آقای روحانی نسبتی حزبی و تنگاتنگ نبوده است. آقای روحانی شخصا به لحاظ تبار سیاسی خود گذشته اصولگرایی دارد و نامزد اصلی و کاندیدای محوری اصلاحطلبان در سال 1392 مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی بود. لکن بهدلیل ردصلاحیت آقای هاشمی ازسوی شورای نگهبان، ایشان در برابر این امر تمکین کرد و از عرصه رقابتها بیرون آمد. ایشان درنهایت تنها و تنها انگشت اشاره خود را به سمت حسن روحانی برد. طبیعی است که اصلاحطلبانی که نسبت به حسن روحانی ابتدا موضع همراه نداشتند، به حرمت هاشمیرفسنجانی و در مقام همدلی با ایشان که حق او ضایع شده بود، رای خود را پشتیبان پیروزی روحانی قرار دادند. پس روحانی بالذات برگزیده و منتخب گفتوگوهای درونحزبی جبهه دوم خرداد یا اصلاحطلبان نبود، بلکه اصلاحطلبان بهصورت کلی در آن بازه زمانی محدود که امکان هیچ تغییر دیگری هم پیشبینی نمیشد، حمایتهای خود را در حق آقای روحانی ابراز و بذل کردند و او از ظرفیت حمایتی طرفداران دوم خرداد بهرهمند شد، آقای روحانی واجد دو دوره مدیریت است. دوره اول، چهار ساله نخست که متکی بر حمایت مردمی فراگیر اصلاحطلبی و ظرفیت مدیران برگزیده دولت است و شعارهای توسعهگرا و مدرن و اصلاحطلبانه خود آقای روحانی است که بهرغم خاستگاه اصولگراییاش، فرآیندی اصلاحطلبانه داشت و دولتی بسیار موفق اداره کرد. آثار و برکات مدیریت دولت اول روحانی با آمار، ارقام، شواهد و براهین قابل اثبات است. دولت به گونهای توفیق داشت که هم در مسائل داخلی، هم در ساحت سیاست خارجی و هم در امر اقتصاد و معیشت خانوار و حفظ قدرت خرید مردم و هم در موضوع ایجاد آرامش و ثبات در امنیت و کاهش سطح تشنجات ایران و سازمانهای جهانی به گونهای عمل کرد که اگر اصلاحطلبانی که در سال 92 تنها به احترام آقای هاشمی از روحانی پشتیبانی کرده و شاید به صفت شخصی حتی منتقد روحانی بودند و با تردید، احتیاط و گلهمندی همراهی کردند، اما در میانه سال 96 که دولت اول ایشان ختم شد، با شوق و بدون هیچ دغدغهای حمایت کردند و به ایشان رای دادند. تورم کنترل شده بود، زیرساختها تقویت شده، تولید رونق گرفته، رشد اقتصادی خوبی داشتیم، مناسباتمان با جهان پیرامون خوب بود و مساله مهم هستهای سروسامان گرفته، به سمت حل رفته بود، به برجام رسیده و همه این دستاوردهای ارزشمند حاصل شده بود.
چرا در ادامه روند به همین صورت پیش نرفت؟
در دولت دوم، حسن روحانی رئیسجمهور، همان حسن روحانی، به علاوه تجربههای بیشتر، پختگی بیشتر، فهم درستتر، شناختی عمیقتر و قدرت نفوذی بالاتر. او حتی موقعیتهای بهتری پیدا کرده بود، دولت هم با تغییرات اندکی که نوعا مثبت بود، ادامه پیدا کرد. در دولت جدید هیچ سرفصل رادیکال، جسارتآمیز و شکنندهای توسط دولت شروع نشد. در مدیریت سیاست داخلی شعارهای عجیب و غریب و غیرممکن مطرح نشد.
پـــس بــه رغـــم مثبت بودن همه بسترها چرا دولت دوم آقای روحانی دچار ناتوانی و شکست شد؟
بله در تعقیب پیدایش عاملی باید بود که دولت را زمینگیر کرد. ریشه و عامل اصلی عدم توفیق دولت دوم روحانی علاوه بر وجود تمام ظرفیتهای نخستین، مولفههای بیرونی است. موضوع بدعهدی آمریکا، در صدر عوامل بهحساب میآید. اعمال تحریمها، فشار و ایراد آسیب به نحوه اداره کشور از طریق بستن روابط بانکی ایران، کاهش درآمدهای نفتی، عدم امکان خریدهای تجهیزات «هایتک» در سطوح صنعتی ایران و متوقف شدن کارخانهها به دلیل نیازهای اولیه بابت تحریم است. قدرت کنترل و دخالت دولت بر این عوامل بیرونی تقریبا صفر بود. حال مردم حق دارند فریاد کنند ولی آیا گلایههای مردم نسبت به دولت رواست؟ خیر! تمام ایرادات مردم بهحق است ولی مخاطب این گلایهها، نظام جمهوری اسلامی است، نه دولت جمهوری اسلامی ایران! ولی معمولا مردم تصویر نظام را در طلیعه و پیشانی دولت میبینند و عموما دولت را مخاطب قرار میدهند. اگر دولت اختیار و توفیق پیدا کند و بتواند برای مردم توضیح بدهد، مردم به این حقیقت میرسند که تدابیری خارج از اراده دولت اتخاذ شده است که دولت و مردم هزینههای آن را میدهند. جریان اصلاحطلب، مسئولیت توضیح و شفافسازی امر ناتوانی دولت را که ریشههای آن در خارج از دولت است، به این معنا که به عنوان اشکال به رسمیت بشناسند، میپذیرند و برای مردم توضیح میدهند. ما ضمن اینکه مردم را در گلایههایشان محق میدانیم و حق آنها میدانیم اما اصلاحطلبان از موضع جوانمردی همچنان در موضع حمایت از این دولت بوده و همچنان هستند و باید دست از حمایت از دولت برندارند که برنمیدارند و آخرالامر اینکه در رابطه با عملکردها، ناکامیها و عدم کامیابیها برای مردم توضیح بدهند.
بــه نظر میرسد کارگزاران به دنبال معرفی نامــزد در انــتخابات 1400 است. آیا میتوانیم احــتمال مــعرفی مــحسن هاشمی از سمت کــارگزاران و تایید نهاد اجماعساز را جدی تلقی کنیم؟
اولا کارگزاران در انتخابات فعال خواهد بود. ثانیا مسلما در منظومه اصلاحطلبان حرکت خواهد کرد و به صورت جبههای حضور و فعالیت سیاسی خود را خواهد داشت. ثالثا اینکه کارگزاران چهرههای شاخص درون و بیرون حزب را که مورد عنایت او قرار دارند، به نهاد بعد از اجماعساز معرفی میکند و در دفاع از نیروهای معرفیشده خود استدلالهایی عرضه خواهد کرد. امیدواریم دوم خرداد به گزینه فراگیر و جامعی دست پیدا کند و این همانی باشد که کارگزاران نسبت به انتخاب او از داخل و خارج از حزب توافق کرده باشد. طبیعی است کارگزاران تبعیت جبههای خواهد داشت و از گزینه برتر منتخب دوم خرداد حمایت خواهد کرد؛ چه این فرد از درون حزب باشد یا از بیرون از حزب. گفتوگوی درونحزبی امروز ما، مرحله فرجام کار نیست و سرنوشت نامزد انتخاباتی ما در جبهه رقم میخورد نه در حزب. تمام احزاب دوم خردادی میتوانند در درون خود گفتوگو و نامزدهای موردعلاقه خود را انتخاب کنند ولی فرجام کار آنجا نیست و نتیجه نهایی در توافق و تفاهم کلی در جبهه تعیین میشود.
منبع:آرمان ملی