
اصلاحطلبان دربرابر يكدست شدن قدرت موضع بگيرند
اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ یک اجماع جدیدی راهاندازی کردند و در تلاش هستند تا با یک رویکرد جدید وارد صحنه انتخابات شوند. بعضی از اصلاحطلبان اعتقاد دارند که نباید در دولت آینده کاندیدای اجارهای برای انتخابات معرفی کنند. آنها به دنبال آن هستند تا شرایطی را فراهم کنند که اگر کاندیدای آنها توانست در انتخابات پیروز شود، حتما بعد از پیروزی در انتخابات پاسخگوی مشکلات مردم باشد و به تعهداتی که قبل از انتخابات برای حل مشکلات مردم میدهد، پاسخگو باشد. در مقابل حضور مردم در انتخابات ۱۴۰۰ برای مجموعه حاکمیت بسیار مهم تلقی میشود و مسئولان کشور درصدد آن هستند تا به آمریکا بفهمانند که مردم ایران به خاطر فشارهای شما صحنه انتخابات را خالی نمیکنند و پشتیبان نظام خود هستند. در همین رابطه با هدایت آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب به گفت وگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو :اصلاحطلبان چگونه بايد کانديداي نهايي خود را مجاب کنند، تا در صورت پيروزي در انتخابات پاسخگوي مشکلات مردم باشد و از به وجود آمدن مشکلاتي که در دولت روحاني ايجاد شده خودداري کنند؟
من کاملا احساس ميکنم که براي تنظيم حرکات اصلاحطلبان بايد برنامهريزي مدوني انجام شود و فقط هم هدف حمايت از كانديداي خاصي نيست. ببينيد چه شوراي عالي اصلاحطلبان تصميم بگيرد يا چه اين اجماع جديدي که درست شده مورد حمايت همه بزرگان قرار بگيرد و اشکالي هم ندارد، البته بحث جديدي که براي اين اجماعسازي جديد اصلاحات شکل گرفته هنوز به صورت قانوني و متعارف تعريف نشده است و بيشتر يک فعاليت خودجوش درون سازماني در جبهه اصلاحات ميباشد. اصلاحطلبان نبايد جاي همچون مرجعي را خالي بگذارند. چه شوراي عالي اصلاحطلبان باشد و چه اجماعسازي جديد اصلاحات، نبايد براي انتخاب کانديداي نهايي خود به صورت مستقل مشکلي داشته باشند. به اين نکته توجه کنيد که وظيفه تاسيس نهاد اجماعساز جديد اصلاحات در انتخابات فقط براي انتخابات و کانديداها نميباشد و بايد فعاليتهاي سياسي و تحرکاتي را که انجام ميدهند مشخص شود و از همه مهمتر خط مشي که در فکر دارند بايد مشخص شود. اين نهاد اجماعساز جديد بايد تصميم بگيرند که ميخواهند خاموش باشند و يا قصد دارند تا به شرايط موجود منتقد و معترض باشند. از نگاه ديگر اين نهاد قصد دارد به صورت فعال حرکت کند و در حمايت از يکي از کانديداها فعاليت کند. همه اين مسائل در اجماع اصلاحطلبان براي انتخابات تعيين تکليف ميشود و بايد فردي که با حمايت اصلاحطلبان وارد صحنه انتخابات ميشود، در مقابل عملکرد خود پاسخگوي مردم باشد. اگر آنها بخواهند که در جايگاه خود هيچ تحرک مثبتي را نداشته باشند يا از موضعگيري در مقابل مشکلات مردم خودداري کنند، آن زمان بايد اجماع اصلاحات آنها را به پاسخگويي در مقابل مردم وادار کند. اما اگر صرفا اين اجماعسازيها در حمايت از يك كانديداي خاصي باشد، احتمال دارد فردا اصلاحطلبان دوباره در مقابل مردم شرمنده شوند.
مـــانيفست اصـلاحطلبان به تنهايي ميتواند باعث پيروزي آنها در انتخابات شود و اين مانيفست چقدر براي آنها ميتواند مفيد باشد؟
مانيفست اصلاحطلبي مهمترين مسالهاي است که بايد مورد بررسي اصلاحطلبان قرار گيرد و هر مانيفستي که ارائه ميشود بايد در برگيرنده نظراتي باشد که امروز براي مردم مهم است. مطالبات مردم در اين مانيفست بايد در نظر گرفته شود. اتفاقاتي که در اين چند سال در کشور رخ داده است و نگرانيهايي که آنها از شرايط کشور دارند را بايد اين مانيفست بتواند پاسخ دهد. با توجه به سابقه سالهاي گذشته ما کاملا متوجه اين موضوع شدهايم، فردي که سکاندار دستگاه اجرايي ميشود به تنهايي قدرت کامل را ندارد و نميتواند تصميمگيري کند. به هر حال مواضع افراد بايد شفاف، روشن و شجاعانه اعلام شود و اگر اين مواضع صادقانه نباشد به مشکل خواهيم خورد. اگر عزم و اراده در بين فعالان سياسي اصلاحطلبان و حتي مستقلان وجود داشته باشد و يا حتي کساني که به دنبال هويتهاي متعارف غيرسنتي هستند و در چارچوب کشور و مردم ايران ميخواهند فعاليت کنند، به نظر بنده مانيفست موثر خواهد بود و مفيد حساب ميشود و اگر اين شرايط وجود داشته باشد بيشک ميتواند در شکلگيري موفق اين مانيفست کارساز باشد.
به نظر شما مردم با تــوجـه به شرايط نامناسب اقتصادي حـــاضر هـستند که در انتخابات مشارکت فعالي داشته باشند؟
مردم اساسا به سرنوشت خود علاقه دارند و به دنبال حل مشکلات خود هستند و اگر بدانند که مسير روشني در انتظار آنها است حتما در انتخابات شرکت ميکنند، البته ميزان مشارکت در حال حاضر جاي بحث فراواني دارد و ممکن است که مشارکت مردم در انتخابات بالا هم برود. اما اگر حضور مردم در انتخابات بالا هم برود شايد اصلا مشارکت سياسي نباشد. ما در سال آينده انتخابات شورايهاي اسلامي شهر و روستاها را خواهيم داشت که قطعا به صورت محلي و طايفهاي بسياري به کانديداهاي خود راي ميدهند و ما براي شناخت مشارکت مردم بايد حضور آنها را در انتخابات رياستجمهوري در نظر بگيريم که مردم به برنامهها، وعدههايي که کانديداها ميدهند و البته طرز تفکر و بينش سياسي آنها راي ميدهند. دهها هزار نفر از نامزدهاي شهر و روستا و هزاران نفر كانديداهاي مختلف ديگر انتخاب ميشوند که اکثريت اين عزيزان يك گرايش خاصي دارند و حتما راي ميدهند. مشارکت هوشمند و سياسي ما در جامعه متاسفانه فعلا وضعيت خوبي ندارد و هيچ چيز هم مشخص نيست. درباره تحرکاتي که در مجلس وجود دارد هم من معتقد هستم که بسيار جانبدارانه است و بر اساس يکسري پيش فرضها انجام ميشود و من معتقدم که نمايندگان هم بايد شأن و شخصيت خودشان را حفظ کنند. ظاهرا بعضي افراد و جناحها چندان بهدنبال مشاركت بالاي مردم در انتخابات نيستند و ديگر بهدنبال تنوع کانديداها از جريانات مختلف نيستند و جريان مقابل گويا تصميم گرفته که مشارکت پايين هم باشد، اما حتما طيف حامي خودشان در انتخابات پيروز شوند. در انتخابات مجلس ما مشاهده کرديم که اصولگرايان بهدنبال اين بودند که اين انتخابات را هم براي خود فتح کنند، حتي اگر مشارکت مردم پايين باشد. البته من درباره رياست جمهوري فکر ميکنم که بهدنبال ريسک کردن نيستند که افرادي مانند دکتر روحاني يا افراد نزديک به آن را وارد عرصه انتخاباتي کنند و شايد ميخواهند تمام قوا بهصورت کاملا يکدست شوند. تصميم اصولگرايان بر اين است که کسي را وارد عرصه انتخاباتي کنند تا کاملا يکپارچه مانند آنها فکر کند و براي آنها مشكلي ايجاد نکند. هرچند که در درازمدت به ضرر اين جريان است و حتما دود اين کار در چشم خودشان خواهد رفت. به هر حال يكپارچه شدن قدرت ممکن است در کوتاهمدت مفيد باشد، اما در درازمدت به ضررشان تمام خواهد شد.