
ظريف برای اصلاحطلبان گزينه مناسبتری است
اصولگرایان آرایش انتخاباتی به خود گرفتهاند. این نکته را به خوبی از سنجش افکار عمومی درباره گزینههای خود میتوان متوجه شد. پرویز فتاح جدیدترین گزینه اصولگرایان برای انتخابات ریاستجمهوری بود که در یک رویکرد انتخاباتی از افشاگری به عذرخواهی رسید. عذرخواهی که بیشتر یک مصلحتاندیشی سیاسی بود. با این وجود آنچه اتفاق افتاد این بود که فتاح به عنوان یک گزینه اجماعساز مورد محک افکار عمومی قرار گرفت و در یک استراتژی پیشاانتخاباتی به عنوان یکی از گزینههای موجود در فضای جامعه مطرح شد. اصولگرایان گزینههای دیگری را نیز در آستین دارند که به احتمال زیاد در ماههای آینده به شکلهای مختلف از آنها رونمایی خواهند کرد. این در حالی است که گمانهزنیهای موجود نشان میدهد به احتمال زیاد اصلاحطلبان روی محمدرضا عارف اجماع خواهند کرد و وی یکی از شانسهای اصلی جریان اصلاحات برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری خواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آرایش سیاسی اصولگرایان برای انتخابات ریاستجمهوری و استراتژیهای در پیش گرفته شده با حجتالاسلام حسین انصاریراد رئیس کمیسیون اصل نود مجلس ششم و فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
به گزارش روز نو :افشاگري فتاح و سپس عذرخواهي وي اين شائبه را در فضاي سياسي کشور القا کرده که اصولگرايان به دنبال سنجش افکار عمومي نسبت به گزينههاي خود براي رياستجمهوري آينده هستند. به نظر شما فتاح ميتواند گزينه اجماعساز اصولگرايان براي انتخابات رياستجمهوري باشد؟
آقاي فتاح پس از صحبتهايي که در تلويزيون کردند خيلي زود عذرخواهي کردند که اين عذرخواهي نيز منفعلانه بود. به نظر ميرسد رفتار آقاي فتاح در اين مدت در نهايت به سود ايشان نبوده است. وي با طرح مسائل مختلف درباره نهادها و شخصيتها به يک شکل و از سوي ديگر عذرخواهي کردن نشان داد که از کاراکتر لازم براي حضور در انتخابات رياستجمهوري برخوردار نيست. هر چند بنده در ايشان حسننيت ميبينم و ايشان را مديري قابل احترام ميدانم. بههرحال تاکنون پرونده يا شائبهاي درباره دوران مديريت ايشان مطرح نشده که همين مساله نشان ميدهد ايشان مدير قابل احترامي هستند. نکته ديگر با افشاگري و اظهارنظر درباره ديگران کسي نميتواند افکار عمومي جامعه امروز ايران را با خود همراه کند. بههرحال امروز مردم از آگاه کافي برخوردار هستند و از سوي ديگر مشکلات واقعي کشور را درک ميکنند و انتظار دارند کساني که به دنبال حضور در انتخابات رياستجمهوري هستند با ارائه برنامه براي حل مشکلات مردم خود را مطرح کنند. مساله املاک از ابتداي انقلاب تاکنون با چالشهايي همراه بوده و برخي از املاکي که گرفته شده با حساب و کتاب نبوده است. آقاي فتاح در عذرخواهي خود، يک نوع عقبنشيني منفعلانه انجام دادند. اين در حالي است که شرايط انتخابات رياستجمهوري نسبت به گذشته متفاوت شده است.
انتخابات رياستجمهوري آينده چه تفاوتي نسبت به قبل خواهد داشت؟
واقعيت اين است که اگر قرار باشد در انتخابات رياستجمهوري نيز مانند انتخابات مجلس شوراي اسلامي تنها عده خاصي با شاخص راستگرايي و راديکاليسم فرصت حضور در انتخابات را داشته باشند وضعيت مشارکت مردم بسيار شکننده و نااميدکننده خواهد بود. اين اتفاق در انتخابات مجلس يازدهم رخ داد و ما شاهد بوديم ميزان مشارکت در بسياري از شهرها قابل قبول نبود. بههرحال در تهران به عنوان پايتخت و مرکز ثقل سياسي کشور مشارکت مردم در حدود 20درصد بوده که جاي تامل و تعمق دارد. نتيجه اين انتخابات نيز حضور حداکثري اصولگرايان در مجلس و رياست آقاي قاليباف است که درباره ايشان شائبههاي مختلفي وجود دارد. بههرحال هنوز تکليف پرونده فساد اقتصادي معاون ايشان مشخص نيست. اين در حالي است که پروندههاي ديگري نيز درباره ايشان مطرح است که هنوز به صورت دقيق بررسي نشده و افکار عمومي جامعه با سوالات متعددي در اين زمينه مواجه هستند. به همين دليل بايد شرايط تغيير کند و در يک فضاي باز و آزاد يک رئيسجمهوري انتخاب شود که دلخواه مردم باشد و در راستاي مطالبات اصلي مردم حرکت کند. رئيسجمهور بعدي کشور بايد از اختيارات کامل برخوردار باشد و در انتخاب اعضاي کابينه آزاد باشد. حداقل کاري که بايد انجام بدهد اين است که در چارچوب قانون اساسي موجود مطالبات مردم را پيگيري کند و تلاش کند مشکلات مردم را حل کند. دولت آينده بايد دولت واقعي مردم باشد و از اعتماد مردم برخوردار باشد. آقاي روحاني با حمايت مردم به عنوان رئيسجمهور انتخاب شدند. انتظار اين بود که ايشان در مقابل برخي فشارها ايستادگي بيشتري کنند و مطالبات مردم را جلو ببرند. اين در حالي است که اين اتفاق کامل رخ نداد. رئيس دولت اصلاحات در جايي عنوان کردند ممکن است رئيسجمهور به جايي برسد که به يک تدارکاتچي تبديل شود. بنده امروز براي جريان اصلاحات يک رسالت تاريخي قائل هستم و معتقدم جريان اصلاحات به عنوان يک جريان تاثيرگذار در مناسبات سياسي کشور را به سمت انتخاب يک فرد متعهد و دلسوز براي مردم رهنمون کنند.
اصلاحطلبان چگونه ميتوانند در انتخابات تاثيرگذار باشند؟ آيا چالشهاي دروني جريان اصلاحات در اين زمينه مانع ايجاد نميکند؟
در مرحله نخست نبايد به دنبال اصلاحطلبان اضطراري و اسمي باشيم. جريان اصلاحات يک جريان سياسي متعلق به نظام جمهوري اسلامي است و کساني که به دنبال براندازي هستند از دايره اصلاحطلبي خارج خواهد بود. توصيه بنده اين است که اصلاحطلبان روي گزينههاي متعد و مورداعتماد مردم مانند آقاي ظريف سرمايهگذاري کنند و به ايشان نيز توصيه ميکنم براي تحقق مطالبات مردم وارد کارزار انتخابات رياستجمهوري شوند. بههرحال آقاي ظريف هم درک خوبي از مديريت کشور دارند و هم اينکه در عرصه سياست خارجي داراي تخصص و تجربه کافي هستند. آقاي فتاح که بهتازگي به عنوان يکي از گزينههاي رياستجمهوري مطرح شدهاند از کاراکتر کافي براي رياستجمهوري برخوردار نيستند. البته نوعي خيرخواهي در فعاليتهاي ايشان مشاهده ميشود اما اين مساله بهتنهايي کافي نيست و کسي که به دنبال حضور در انتخابات رياستجمهوري است بايد داراي ويژگيهاي ديگري نيز باشد. نکته ديگر اينکه در شرايط کنوني کشور در شرايط سخت و خطيري قرار گرفته و به همين دليل رئيسجمهور بعدي کشور بايد از تواناييهاي کافي براي مديريت چالشهاي موجود جامعه برخوردار باشد. به همين دليل نيز بنده معتقدم در شرايط کنوني فردي مانند آقاي ظريف ميتواند به عنوان يک گزينه مناسب براي رياستجمهوري معرفي شود. آقاي ظريف از آزموني که در آن قرار گرفته بود سربلند بيرون آمدند و امروز علاوه براينکه مورد اعتماد مردم قرار دارند از اعتماد حاکميت و بهصورت دقيقتر از اعتماد رهبري نيز برخوردار هستند. يکي از مهمترين چالشهاي اصلي امروز ايران مسائل سياست خارجي و تنشهايي است که در اين زمينه وجود دارد. اين در حالي است که آقاي ظريف بهخوبي ويژگيهاي عرصه بينالمللي را ميشناسند و ميتوانند زبان گوياي صلح و مودت مردم ايران در عرصه بينالمللي باشند. نکته ديگر اينکه براي انتخاب يک رئيسجمهور توانا و متعهد بايد فضاي سياسي باز باشد تا ملت بتوانند با مسئولان صحبت کنند و دغدغههاي خود را انتقال بدهند. در شرايط کنوني نوعي ياس و نااميدي در بين مردم وجود دارد که در دولت دوم آقاي روحاني نيز بيشتر از گذشته شده است. به همين دليل بايد اين ياس و نااميدي جاي خود را به اميدواري و خوشبيني به آينده بدهد.
اصولگرايان همواره روي 16ميليون رايي که آقاي رئيسي در انتخابات رياستجمهوري گذشته به دست آوردند به عنوان يک ظرفيت بالقوه اصولگرايي حساب ميکنند. آيا اين احتمال وجود دارد که اصولگرايان دوباره روي آقاي رئيسي اجماع کنند و ايشان وارد مبارزات انتخابات رياستجمهوري آينده شوند؟
ورود آقاي رئيسي به مبارزات انتخاباتي به شرايط انتخابات بستگي دارد. اگر در انتخابات رياستجمهوري آينده فضاي باز وجود داشته باشد گه فرزندان جمهوري اسلامي يعني حزب اتحاد ملت، کارگزاران سازندگي و اعتماد ملي بتوانند دغدغههاي خود را مطرح کنند و گزينههاي خود را وارد انتخابات رياستجمهوري کنند ميتوان به بهبود وضعيت کشور اميدوار بود. اعضاي حزب اتحاد ملت و کارگزاران سازندگي فرزندان جمهوري اسلامي هستند و همه زندگي خود را در براي اعتلاي جمهوري اسلامي خود گذاشتهاند. اصلاحطلبان اضطراري نبايد به نام اصلاحطلبي اقدام کنند و بلکه بايد کساني در انتخابات شرکت کنند که به معناي واقعي اصلاحطلب هستند و به دنبال اصلاح هستند. نکته ديگر اينکه بايد بين جريان اصلاحات و جريان برانداز تفکيک قائل شد. اگر خداي نکرده کار به دست براندازان بيفتد نه از تاک نشان خواهد بود و نه از تاکنشان.
گمانهزنيهاي موجود مبتني براين است که اصلاحطلبان به احتمال زياد با اجماع روي محمدرضا عارف وارد کارزار انتخاباتي خواهند شد. به نظر شما آقاي عارف براي پيروزي در انتخابات با چه چالشهايي مواجه هستند؟
بنده معتقدم آقاي عارف گزينه نهايي براي رياستجمهوري نيست و اگر اصلاحطلبان چنين تصميمي گرفتهاند بايد در تصميم خود تجديدنظر کنند. بنده براي آقاي عارف احترام قائل هستم و ايشان را فرد متعهدي ميدانم. با اين وجود عملکرد ايشان در دوران نمايندگي مجلس نشان داد که ايشان از مطالبات واقعي مردم فاصله دارد و به همين دليل نميتواند مطالبات مردم را نمايندگي کند. در شرايط کنوني ايشان جذابيتي براي مردم ندارند و نميتوانند با اقبال مردمي مواجه شوند. اين در حالي است که ايشان از تواناييهاي لازم براي مديريت جامعه نيز برخوردار نيستند. امروز در جامعه ايران با جريان اصلاحاتي مواجه هستيم که از آن جريان تاثيرگذار و معتدل گذشته فاصله گرفته و اعتبار خود را از دست داده است. امروز مردم به دنبال آزادي و دموکراسي و نفي تبعيض و اجراي قانون اساسي فراتر از جريانهاي سياسي هستند. امروز به کسي اصلاحطلب گفته ميشود که به دنبال انتخابات آزاد و مشارکتي است و هيچ قيد و بند انتخاباتي را برنميتابد. امروز اصلاحطلبي از قامت يک گروه خاص سياسي خارج شده است. در شرايط کنوني اصلاحطلبان اضطراري در اصلاحطلبان واقعي هضم شدهاند. امروز اصلاحطلبي به يک مطالبه جمعي و ملي براي نسل جديد تبديل شده و نسل جديد تلاش ميکند با مفاهيم مهمي مانند آزادي و دموکراسي اصلاحطلبي را فراتر از قامت يک جريان سياسي دنبال کند. اين سخن به معناي اين است که گستره اصلاحطلبي با بازبيني در برخي آرمانها به سطوح مختلف جامعه سايه افکنده و قاطبه اصلي جامعه به دنبال آزادي و حکومت قانون در کشور هستند. نسل جديد تفاوتهاي زندگي کنوني با گذشته را درک کرده و به همين دليل به دنبال قوانيني است که بتواند زندگي بهتري براي آنها فراهم کند. واقعيت اين است که هيچ راهي براي نجات کشور از وضعيت کنوني بهجز انتخابات آزاد و مشارکت همه نيروهاي فکري و سياسي جامعه در تصميمگيريها باقي نمانده است. قوهقضائيه رويکرد خوبي را براي مبارزه با فساد در پيش گرفته و همه ما از اين رويکرد استقبال ميکنيم. با اين وجود راهحل اساسي را بايد در انتخابات آزاد و مشارکت فعال مردم در تعيين سرنوشت خود جستوجو کرد. واقعيت اين است که جامعه امروز ايران ديگر ظرفيت پذيرش مشکلات جديد را ندارد و بايد هرچه سريعتر مشکلات کنوني مردم حل شود. اين وضعيت قابل دوام نيست و خيلي زود نتايج منفي ديگري به همراه خواهد آورد. همه مردم کشور بايد در تعيين سرنوشت خود حريص باشند. خداوند حق تعيين سرنوشت را به انسان داده و هيچکس نميتواند اين حق را از انسان سلب کند. حضرت امام فرمودند ما نبايد براساس قوانيني که پدران ما آن را پذيرفتهاند زندگي کنيم و هر نسلي بايد براساس قوانين خاص خود زندگي کنند. امروز نيز اين وضعيت در جامعه وجود دارد. نسل جديد امروز ميخواهد با قوانيني که خودشان تصويب ميکنند، زندگي کنند و به دنبال اين هستند که با اين قوانين که متناسب با زندگي آنهاست، زندگي کنند